واضح آرشیو وب فارسی:حيات: بايگاني سيري در مبارزات اعتقادي - سياسي استاد شهيد مطهري
تهران - حيات
شهيد مطهري شايد اولين كسي باشد كه در عرصه انديشه دست به اقدامي شهادت طلبانه زد و با مشاهده انحرافات برخي گروههاي سياسي از مسير اسلام راستين به واكاوي علل رورگرداني از اسلام ناب پرداخت.
امام خميني در رابطه با شهادتش چنين فرمود كه "با ريختن خون عزيز ما تاييد شد انقلاب ما". آري سخن از مبارزات سياسي استاد شهيد مرتضي مطهري است در مصاف با رژيم سفاك پهلوي.
سابقه مبارزاتي استاد شهيد مطهري را بايد از سنين نوجواني او دانست؛ يعني هنگامي كه در سال 1311 در حوزه علميه مشهد مشغول تحصيل بوده است.
استاد مطهري در آن عوان، از نزديك فشار حكومت جبار و ظالمانه رضاخان را درحوزه علميه احساس مي كرد و براي مقابله با آن ظلم به انديشه و تفكر فرو مي رفت تا راه مبارزه را پيدا كند.
استاد مطهري راه مبارزه را در اسلام عزيز جستجو كرد و دريافت كه با زنده كردن قوانين اسلامي به آساني مي توان پوزه رژيمي سفاك پهلوي را برخاك كشيد و بر تمامي رژيم هاي طاغوتي غلبه يافت. لذا استاد مطهري بهترين و كوتاهترين راه مبارزه را مبارزه مذهبي و مكتبي يافت كه ساير مبارزات از قبيل سياسي و اجتماعي ... زير چتر آن مبارزه قرار مي گيرد.
استاد مطهري در سال 1316 به قم، پايگاه روحانيت هجرت مي كند كه علاوه بر كسب علم و دانش و آشنايي بيشتر با ابعاد مختلف فرهنگ اسلامي، با يك سري حركت ها و جنبش هاي آزاديخواهي برخورد مي نمايد وبا اين حركات و جنبش هاي حق جويانه و آزادي طلبانه عليه رژيم پهلوي آشنا شده، جهت همفكري و همياري دست به كار مي شود. مدتي مي گذرد و استاد با اراده اي محكمتر و استوارتر در راهي كه قدم گذاشته است به حركت خود ادامه مي دهد.
استاد در سال 1330 به مبارزات خويش حيات تازه اي داد و مستقيما وارد جريانات سياسي مي شود و سعي در فراهم نمودن زمينه تفكر اسلامي در دانشگاه ها مي كند.
در سال 1334 زبان و قلم را به خدمت گرفته و در دانشگاه مشغول نشر افكار اسلامي و گفتار اسلامي مي شود و در اين راه با تمامي همت به پيش مي رود.
سال 1342 فرا مي رسد، قيام پانزدهم خرداد مردم، چشم جهانيان را به خود معطوف مي دارد. رژيم دست نشانده پهلوي سخت به وحشت افتاده و پس از كشت و كشتار فراوان، استاد مطهري را همراه با ديگر همرزمان دستگير نموده و زنداني مي كند. بعد از مدتي استاد آزاد مي شود، ولي با جوششي بيشتر و با اراده اي محكمتر و با قدمي استوارتر به حركت خويش ادامه مي دهد، زيرا كه وي از نزديك ماهيت قيام پانزدهم خرداد سال 42 را لمس كرده بود و برخصوصيات افرادي كه بار نهضت و قيام را به دوش مي كشيدند كاملا آگاهي داشت و گروه هاي را كه كمك و ياري مي نمودند به خوبي مي شناخت. خلاصه اينكه به علل و ريشه هايي كه زمينه قيام را فراهم كرده بود آشنايي كامل داشت، لذا تصميم گرفت كه همچنان با سلاح خود كه همانا زبان و قلم و جوهر فكري اسلامي او بود به مبارزه خود عليه طاغوت ادامه دهد.
استاد مطهري نهضت و قيام پانزده خرداد سال 42 را همسفر و هم جهت نهضت پيامبران مي دانست و به خاطر آن تلاش فراواني براي كشف قوانين اسلامي نمود تا قيام امت اسلامي را براي آينده بيمه كند.
در سال 1343 به امر استاد بزرگوار خود امام خميني با جمعيت هاي موتلفه اسلامي همكاري مي كرد و در جريان تمام فعاليت هاي گروه هايي بود كه خواهان اقدام انقلابي براي اصلاح جامعه اسلامي ايران بودند.
استاد مطهري با فداييان اسلام در ارتباط نزديكي بود و به طور علني و غير علني با آنها همفكري نموده و آنان را در مبارزه با رژيم شاهنشاهي راهنمايي مي كرد. مبارزه سياسي استاد مطهري عاري از هرگونه سر و صدا و جنجال بود. در تمامي دوران، هرگز از روشنگري و آگاهي بخشيدن به ديگران دست نكشيد. او مي دانست كه طاغوت با برنامه هاي ديكته شده از ابرقدرت هاي جنايتكار، درصدد به فراموشي سپردن احكام قرآن است، لذا استاد مطهري در خلاف جهت حركت طاغوت، با نشر حقايق اسلامي در رسانه هاي گروهي و در دانشگاه و در سخنراني و كتاب هاي خود محققين را به سوي خود جلب مي كرد و رژيم را از اين جهت كلافه كرده بود.
در سال 1345 رهبري حسينيه ارشاد را مي پذيرد. يعني جايي كه روشنفكران دانشگاهي در آن تجمع نموده بودند. استاد طي رهبري خود در حسينيه ارشاد سعي مي كرد كه افكار و انديشه ها را متوجه اسلام راستين سازد و بدعت ها و خرافه هاي وارداتي استعمار گران را از مغزها بزدايد و در ابعاد گوناگون ايدئولوژي اسلامي را به تشنگان حق و حقيقت نشاندهد.
در سال 1351 به دنبال اوج گرفتن افشاگري رژيم و روشنگري و آگاهي بخشيدن جوانان براي دومين بار دستگير و زنداني رژيم سفاك پهلوي مي گردد، ولي رژيم از ترس وحشت خود، پس از مدت كوتاهي وي را رها مي كند.
استاد شهيد مطهري گذشته از مقام رفيع علمي و اخلاقي و فلسفي كه زبانزد محققين و اساتيد حوزه هاي علميه بود، در سالهاي بعد از پنجاه و يك، خط مبارزه را در ستيز با كفر جهاني و نظام پوسيده شاهنشاهي وسيعتر كرده و به حركت خود شدت بيشتري مي بخشد و همزمان با مبارزه با فرهنگ هاي غرب و مكتب هاي الحادي و التقاطي كه آنها را بزرگترين خطر براي جامعه اسلامي مي دانست، در فراهم كردن زمينه اعتصابات و خط دادن جريان ها و حركت هاي انقلابي مردم عليه رژيم شاه تلاش زيادي مي نمايد.
در سال 1355 براي كسب رهنمود و پرشتابتر نمودن مبارزات مردمي عليه شاه، به نجف اشرف مسافرت مي كند و به حضور امام امت مي رسد.
پس از بازگشت از نجف اشرف در سال 56 كه آغاز مبارزات انقلابي مي باشد از سوي رژيم پهلوي ممنوع المنبر شده و مجبور مي شود كه روش ديگري را جهت مبارزه با آن رژيم پيشه كند.
بالاخره با اوج گيري مبارزات انقلابي مردم در سال 57 استات تمام تلاش و همت خود را به اين مبذول مي دارد كه حركت مردم را از هرگونه انحرافي مصون بدارد و آن را در جهت خط راستين اسلامي حركت دهد.
مبارزات سياسي استاد مطهري در سال 57 پس از مسافرت به پاريس و ملاقات با رهبر انقلاب و بازگشت به ايران به اين شكل در مي آيد كه از سوي امام مامور تشكيل شوراي انقلاب مي گردد، تا انقلاب شكوهمند اسلامي مردم ايران را به تكيه گاهي استوار متصل سازد.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران در 22 بهمن ماه 57 و با روي كار آمدن شوراي انقلاب، تلاش و مبارزات استاد مطهري جهت برقراري حكومت اسلامي به نهايت خويش رسيده كه دوازدهم ارديبهشت ماه سال 58 از سوي مزدوران دشمن قدار شيطان بزرگ امريكاي جنايتكار، شكست خورده به شهادت مي رسد. روانش شاد و راهش مستدام باد.
پايان پيام
يکشنبه 29 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حيات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]