واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آداب سخنوري 1
همه ما مي دانيم که يکي از مهمترين و اساسي ترين وظايف طلاب، تبليغ است. اما بحث از چگونگي تبليغ و شيوه ها و راهکارهاي آن فعلا مورد نظر ما نيست. در اين مقاله درباره راهکارها و آداب و شيوه هاي سخنوري سخن خواهيم گفت. بدون شک، وعظ و خطابه و منبر يکي از مهمترين شيوههاي تبليغي است. اگر چه گستره اطلاعات و جذابيتهاي تکنولوژي جديد، راهکارهاي ديگري را نيز پيشنهاد ميکند ولي به جرات مي توان گفت، وعظ و خطابه از جايگاه ويژه اي برخوردار است. لذا براي کسب موفقيت در اين زمينه لازم است با شيوه ها و آداب و روشهاي سخنوري آشنا شده و از آنها استفاده کنيم: در بحث ابزارهای تبلیغ و ترکیب آن ها با هم به تفصیل خواهیم آورد که «تبلیغ گفتاری» منحصر به خطابه و سخنرانی نیست بلکه ممکن است در قالب های مختلفی صورت بگیرد که مشهورترین و رایج ترین آن، در جامعه ما نوع سنتی آن، یعنی خطابه و سخنرانی است. عده ای می خواهند کاربرد این نوع تبلیغ را نادیده بگیرند یا ضعیف بشمرند. اگر منصفانه به موضوع بنگریم در می یابیم که هر یک از قالب های تبلیغی کارکرد خاصّ خود را دارد و به تناسب موقعیت خاصّی که در آن قرار می گیریم، کارآمد است. و هیچ کدام جای دیگری را نخواهد گرفت. البته نباید از نظر دور داشت که بُرد این نوع تبلیغ، به ویژه با رخ نمودن ابزارها و قالب های جذاب و متنوع تبلیغی، محدودتر شده است. به عنوان مثال، وقتی یک موضوع دینی یا قصه ای از قصه های قرآن، در قالب فیلم در می آید مانند سریال «مردان آنجلس» گذشته از جاذبه های دیگر، مخاطبان بسیاری را با خود همراه می کند. طبعا میزان تأثیرگذاری آن نیز بیشتر است لیکن این امر به معنای آن نیست که از خطابه و تبلیغ رو در رو که دارای تأثیر غیرقابل انکاری است، غافل بمانیم. بنابراین خوب است درباره ی خطابه و سخنرانی که هنوز در میان جامعه ی ما جایگاهی قابل توجّه دارد، مطالبی را بیان کنیم.خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل.«خطابه» که تنها نوعی از «تبلیغ گفتاری» به شمار می آید، از دیر هنگام مورد توجّه رهبران معصوم علیهم السلام بوده است. آنان که خود امیران کشور سخن بوده اند،(1) با خطابه های خود در مسیر تبلیغ معارف الهی گام های بلندی برداشته اند که خطبه های نهج البلاغه نمونه ای از آن هاست.در پیروی از این خاندان پاک است که دانشمندان ربانی و مبلّغان پاکباخته نیز در کار تبلیغ به این فن نگرشی دینی دارند و فنون آن را فرا می گیرند و از این «هنر» در سنگر تبلیغ بهره می برند. ماهیت خطابه:«خطابه صرف سخن گفتن در یک جمع نیست بلکه «برانگیختن» افراد است، چه نسبت به انجام یک کار، چه نسبت به بازداشتن از یک عمل. از این رو، در خطابه چنان باید سخن گفت که مستمعان برانگیخته شوند و دارای انگیزه «عمل» یا «ترک عمل» شوند به همین دلیل است که خطابه یک هنر است و ویژگی های خاصی می طلبد؛ مثلا، باید چنان سخن گفت که شنوندگان برای جهاد، انفاق، کار، تحصیل، خدمتگزاری، ایثار و ... برانگیخته شوند یا از اموری همچون گناه تنبلی، ترس، عقب نشینی، دنیاگرایی و حرص، تکبر و خود برتربینی و ... دست بکشند. این در سایه ی تأثیرپذیری روحی شنوندگان و تأثیرگذاری نیرومند گوینده در دل و جان شنونده است. برانگیختن ها، یا براساس «مهر» و «محبت» است یا بر پایه «کین» و «نفرت»؛ یعنی، یا باید در دل طرف شور عشق و امید و مهربانی آفرید تا تحریک بر عمل شود یا باید سردی، افسردگی و ناخوشایندی پدید آورد، تا ترک کند.»(2)در اين ميان مي توانيد به کتابهايي که در این زمینه نوشته شده، رجوع کنید(3).در این جا تنها به بیان نکاتی بسنده می کنیم. الف ـ خطابه و ادبیات:پیشتر نیز اشاره کردیم که بین تبلیغ نوشتاری و گفتاری رابطه ای تنگاتنگ وجود دارد. سر و کار داشتن با ادبیات، نوشته های جذاب و شیوا و پرداختن به کار نگارش، به صورت غیرمستقیم در گفتار انسان تأثیر می گذارد. از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.پیوند خطابه با ادبیات را نیز می توان در تعریف دانش ادبیات به دست آورد. جرجانی و زمخشری در این باره گفته اند:«علم الادب علم یُحترز به عن جمیع الخطأ فی کلام العرب لفظا و کتابةً»(4)از این رو استادان «فن خطابه» به شاگردان خود سفارش می کنند که همواره با آثار ادبی و نوشته های هنرمندانه در ارتباط باشند تا بتوانند سخنی جذاب و دلنشین داشته باشند و توان به تصویر کشیدن ماهرانه وقایع را بیابند و در مخاطبان خود بیشتر تأثیر بگذارند.و اشتباه گفتاری و نوشتاری در زبان عرب.«در کتاب بستان الادب» ـ که علوم ادبی در آن گرد آمده ـ «خطابه» در ردیف این دانش قرار گرفته است. این علوم عبارتند از: لغت، اشتقاق، نحو، معانی، بیان، بدیع، عروض، قافیه، خطابه، قرض الشعر، انشاء النشر، المحاضرات، خطابه و تواریخ.»(5)منابع:1 ـ انا لامراء الکلام ... میزان الحکمة، ج 1، ص 465.2 ـ روشها، جواد محدّثی، ص 166.3 ـ همانند: آیین سخنوری، محمد علی فروغی؛ آداب سخن، دکتر پاشا صالح؛ اصول خطابه، سید محمد تدیّن؛ سخن و سخنوری، محمد تقی فلسفی و صناعات خطابه، مجتبی سلطان محمدی طالقانی.4 ـ ادبیات و تعهد در اسلام، محمد رضا حکیمی، ص 41.5 ـ همان، ص 44.برگرفته از پايگاه حوزه - ف. خسرويتهيه و فرآوري: محمد حسين امين - حوزه علميه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 277]