واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: همنشینی عارف و هنرمند در بناهای اسلامیمعماری سنتی ایران وقتی با هنر اسلامی تلفیق شد، شاهکارهای معماری ماندگاری را خلق کرد شاید کمتر نمونه ای در دنیا داشته باشند. هنری مفهومی که خطاطی و معماری و تصویرگری را یک جا روی دیواره های مساجد و اماکن مقدس شهرها به تصویر کشیدند.
مهدی مکینژاد، عضو هیئت علمی فرهنگستان هنر درباره چگونگی پیوند هنرهای مختلف با یکدیگر در معماری مساجد ایرانی به خبرگزاری برنا می گوید: «در معماری مساجد خط خود را با کوچکترین واحد معماری، همان آجر، منطبق میکند و خط بنایی پدید میآورد که تنها متعلق به ایران است و دیوار مساجد را در هر ابعادی که بخواهد مزین به آیات قرآنی میکند.»این پژوهشگر هنر با اشاره به این که تلفیق معماری و خط درحالی رخ میدهد که طبق روایات حتی نگاه کردن به آیات قرآن نیز ثواب دارد، می گوید: «در مسجد جامع یزد بعد از یک متر ارتفاع گرفتن دیوار از سطح زمین آیات قرآنی و کلماتی چون الله و الملک لله نوشته شده است. این یعنی خط از قاب تعریف شده خود بیرون آمده و مرز را شکسته و بر اساس تعریفی که میگوید عالم محضر خداست معنا را تا زیر گنبد برده است؛ معنا و همان کلمه الله تمام ساختار مسجد را در بر میگیرد.»او همچنین درباره تاثیر عرفان بر ظاهر مساجد معتقد است: «نقوش هم در دل خود این داستان را دارند؛ همه نقشهای تزئینی که در معماری مساجد استفاده میشود مبنایشان دایره است و دایرهها که نماد وحدت هستند مرتب در کنار هم قرار میگیرند. نقوشی را که میسازند نیز در تمام ابعاد قابل اجراست و نشان دهنده بسط این نقوش است و دیدگاههای عرفانی قبض و بسط در طراحی نقشها موثر بوده است.»مکی نژاد:«وقتی هنرمندی از ادبیات کهن جدا میشود و بلد نیست شعر حافظ و سعدی و فردوسی را بخواند مشخص است کارهای او عیار لازم را ندارد و از معنا تهی میشود. درصورتی که در گذشته معمار علاوه بر هندسه و ریاضی، حافظ و گلشنراز و مولوی را نیز میفهمیده و این باعث میشد بنایی که میسازد عیار خاصی داشته باشد.مکینژاد ادامه می دهد: «در دوره ایلخانی این نقشها بسیار رواج پیدا میکند. در آن دوره عرفای بزرگی در ایران وجود داشتند و این نگرشهای عرفانی در کارکردهای فیزیکی مساجد اثر گذاشته است.»این پژوهشگر هنری هنرمندان گذشته را افرادی دانست که هر دو ساحت هنر و شناخت خود را با هم جو میبردند و می گوید: «برای مثال دوست و همدم جامی از عرفای قرن نهم، بهزاد نقاش است و این همنشینی در خلق اثر هنری موثر بوده است.»مکی نژاد چندوجهی بودن هنرمندان را نیز دلیل دیگری برای خلق آثار ماندگار و دارای هویت و مفهوم عنوان کرده و می گوید: «گاه خود هنرمندان نیز مشرب عرفانی داشتند. آخرین آنها استاد لرزاده است که مشرب عرفانی داشته و در ساخت بیش از 800 مسجد فعال بوده و کاملا مشخص است که مشرب او چقدر بر معماریش موثر است. لرزاده علاوه بر معماری نقاش و شاعر نیز بود.»مکینژاد خاصیت دنیای مدرن را تخصصی شدن همه امور دانسته و می گوید: «این تخصصی شدن ناشی از اهمیت رسیدن به عمق مفاهیم است و همین باعث شده ما از حوزه شناخت خود نیز غافل و یک بعدی شویم.»او ادامه می دهد: «وقتی هنرمندی از ادبیات کهن جدا میشود و بلد نیست شعر حافظ و سعدی و فردوسی را بخواند مشخص است کارهای او عیار لازم را ندارد و از معنا تهی میشود. درصورتی که در گذشته معمار علاوه بر هندسه و ریاضی، حافظ و گلشنراز و مولوی را نیز میفهمیده و این باعث میشد بنایی که میسازد عیار خاصی داشته باشد. اما امروزه مجال کم شده و در سیستم آموزشی نیز دانشجویان فرضا معماری رغبت کمی به دروس نظری نشان می دهند و تنها هدفشان ساختن است و ارزشی برای این واحدها قائل نیستند.»منبع:خبر برنا تنظیم:مینا بای
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]