واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هيچ شرطي براي آزادي خودم قبول نمي كنم !
محمد تقي ،از آن آدم هايي است كه هيچ وقت شرمنده خودش نشد . هيچ كجا و هيچ زماني آه حسرت و ندامت نكشيد و هرگز بيراهه را به جاي راه نگرفت .او در جريان انقلاب اسلامي نه تنها گوش به فرمان امام بود ، بلكه يار و همراه امام بود تا بتواند بار سنگين انقلاب را به دوش بكشد .در اوایل پاییز 1341 دولت علم مصوبه ايي را تصويب كرد كه طبق آن در قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی قید "اسلام" و "ذكوریت" حذف شد . با حذف كلمه "اسلام" بهایی و مسیحی و ایرانی در این تصویبنامه توفيري نمي كرد و به جای كلمه "ذكوریت" واژه "باسواد" گذاشته بودند كه هم شامل مردان ميشد هم زنان . بعد از اينكه امام در اين مورد موضع گيري كرد ، فلسفي هم به همراه ساير علما به اين قانون تصويب شده اعتراض كرد .بعد از اين جريانات حادثه مدرسه فیضیه اتفاق افتاد كه كماندوهای رژیم به مدرسه حمله بردند و عده زيادي از طلبه ها را به قتل رساندند .محمدتقی فلسفی بعد از اطلاع از جنایات رژیم در مدرسه فیضیه در یكی از منبرهای خود مي گويد: "این واقعه ثابت میكند كه اخبار وقایع كربلا و صدماتی كه بر اهل بیت و رسول اكرم (ص)و جوانان و بچههای آنان وارد ساختند كاملا درست است و آنچه بر فیضیه گذشت شاهدی بر این مدعی است" تقریبا سه ماه پس از حادثه فیضیه، قیام 15 خرداد شكل گرفت و این قیام در واكنش به دستگیری امام صورت گرفت میتوان گفت جنبش 15 خرداد مقدمهای برای پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاهنشاهی بود.محمدتقی چهار روز قبل از قیام 15 خرداد علیه دولت سخنراني و افشاگري كرد . در گزارش سازمان اطلاعات و امنیت كشور چنین آمده است:"شب 11/3/42 فلسفی واعظ ... در مسجد تركها به منبر رفته ... آقای فلسفی با اشاره به اینكه مملكت مشروطه میباشد، چگونه دولت آقای علم راضی شده كه در مدرسه فیضیه برخلاف مقررات دین و انسانیت نسبت به طلاب اهانت و مدرسه را مورد حمله و هجوم قرار دهند." بالاخره ، فلسفی پس از سخنرانی در مسجد پاچنار در ساعت 22 شب 15/3/42 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی كشور دستگیر شد. اما پس از مدتی از زندان آزاد شد . ساواك تهران در خصوص اظهارات ایشان در جمع عدهای از طلاب كه به دیدار وی آمده بودند چنین گزارش میدهد:"... چند مرتبه میخواستند مرا تحت شرایطی آزاد كنند ولی من قبول نكردم و گفتم من حرف حق را روی منبر خواهم زد و هیچ شرطی برای آزادی خود قبول نمیكنم" پس از قیام 15 خرداد ماجرای دستگیری امام به دلیل مخالفت با امتیاز كاپیتولاسیون اتفاق افتاد كه امام ابتدا به تركیه و سپس به نجف تبعید شد، فلسفی به ارتباط خود با امام ادامه داد به طوری كه ایشان در مهر ماه 1344 طی تلگرافی ورود ایشان را به نجفاشرف تبریك گفت متن تلگراف چنین بود:"محضر مبارك حضرت آیتالله خمینی، تشریف حضرت عالی را به آستان مقدس حضرت علی علیهالسلام تبریك گفته، سلامت و طول عمر حضرت آیتالله را از خداوند خواستارم. محمدتقی فلسفی". محمد تقي از پا نمي نشست. آرام نداشت. ظلم و ستم و ناحقي وجدانش را تكان ميداد كه بدون ترس ، بدون واهمه و بدون اندكي نگراني دنباله رو امام خميني باشد . برگزاری جشنهای 2500 ساله كه مخارج آن توسط مردم تأمین میشد ، يكي ديگر از دغدغه هاي فلسفي بود . تا جايي كه محمد تقي به شاه نامه مينويسد و در آن از شاه توضيح مي خواهد !!!به طوری كه ساواك تهران در خصوص اظهارات غفار ذوالفقاری راجع به نامه محمدتقی به محمدرضا شاه و درخواست توضیح درباره مخارج سنگین این جشنها و مسئولیت شخص شاه در قبال ملت چنین گزارش میدهد: "شخصی به نام غفار ذوالفقاری ... اظهار داشت در هیأت آنان ... صحبت شد كه فلسفی به شاه نامهای نوشته كه مخارج هنگفت این جشنهای شاهنشاهی از كجا و كدام منبع تهیه گردیده و با مسئولیت كدام مرجع خرج میشود و با این مخارجات میتوان در ایران دست به یك سلسله اقدامات وسیعتر زد و فلسفی اشاره كرده كه برگزاری این جشنها خیانت به ملت و كشور است و پادشاه خود در آینده باید جوابگوی ملت باشد." !!! پس بيراه نگفتيم ، اگر بگوييم محمد تقي فلسفي از آن آدم هايي بود كه هيچ وقت شرمنده خودش نشد !تهیه و تولید گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 256]