واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عنایات حسینی به علمای شیعهتوسل به اهل بیت (علیه السلام) و عنايت امام حسين (عليه السلام) در سیره علمای شیعه
توسل به اهل بیت (علیه السلام) و عنايت امام حسين(عليه السلام) یکی از نکات برجسته در سیره علمای شیعه بوده است و این بزرگان همواره در تمام امور علمی و عملی به در خانه اهلبیت (علیه السلام) بالخص حضرت سید الشهدا (علیه السلام) می رفتند و با عنایت ویژه آن حضرات مواجه می شدند. از جمله این بزرگان علامه آیت الله العظمی «سيد محمد شفيع جاپلقی» است که از ابتداي كودكي تا آخر عمر خود هيچگاه دست خود را از دامان اهلبيت (علیهم السلام) كوتاه نكرد و همچون كودكي كه در مشكلات به دامان مادر پناه ميبرد اين عالم بزرگ نيز به قلعه محكم اهلبيت(عليهم السلام) پناه برده بود و در اثر شدت اتصال به خاندان امامت و ولايت توانست قلههاي ترقي را بپيمايد و در اعلي درجه علم و دانش تكيه زند و در كنار كسب علم و دانش به خودسازي و تهذيب نفس اهميت كامل ميداد كه مورد عنايت خاص اهلبيت(عليهم السلام) قرار ميگرفت و چنان در روح عرفان و معرفت قرار گرفت كه همه تاريخ نويسان و معاصران و اساتيدش او را صاحب نفس قدسيه ميدانستند. سيد در تمام آثار خود به اين نكته شريف تكيه كرده است.از جمله وقايع مهم و آيندهساز كه نقش اصلي را در زندگي سيد به اعتراف خود داشته است توسل به امام حسين(عليه السلام) است؛ خود بعد از شرح حال مختصر خود و كسب حضور اساتيد كاشان در اصفهان مينويسد:«خداوند مرا موفق كرد تا به زيارت مولايم حسين مشرف شدم و به حرم مطهّرش متوسل شدم و كمك خواستم بهخاطر دستوري كه جد بزرگوارش خاتمالانبياء(صلي الله عليه و آله) به من بعد از آنكه از او علم طلب كردم درخواب مرا امر داد كه به حرم شريف امام حسين(عليه السلام) تمسّك بجويم پس آن حضرت مرا زيادي بخشيد كه در محضر درس جمعي از علماء اعلام برسم» فرزند ايشان در شرح حال پدر اين داستان درسآموز را به طور مفصل ذكر نمودند كه ميتواند الگوي بسيار مناسبي براي تمام دانشجويان و مؤمنين باشد:«زماني كه به درس اساتيد كربلا حاضر شدم بسيار خود را دور و نا آشنا به مطالب احساس ميكردم و قادر به جمعبندي مطالب درس نبودم و نتيجه نهايي را نميتوانستم به دست آورم و فقط جملات متفرقهاي را درك ميكردم. در اين مدت؛ بسيار مهموم و متأسف و ناراحت بودم به حرم مطهر رفتم و به بقعه شريفه حسين(عليه السلام) متوسل شدم و زيارت نمودم و ضريح مقدس را طواف نمودم و بعد شروع به دعا خواندن كردم و كشف علوم سخت و غامض را طلب نمودم و بسيار گريه كردم تا آنكه حوصلهام شديداً كم شد و قلبم شكست. پس وداع كرده و به حجرهام بازگشتم و با حال ناراحتي و غم فراوان بعد از مطالعه خوابم برد. در خواب جمال سيد المرسلين و خاتم انبيا(صلي الله عليه و آله) را ملاقات نمودم بسيار نوراني بود و به خدمتش مشرف شدم به او سلام كردم جوابم را داد.در نزد او خاضع و خاشع ايستادم و به التماس و التجا افتادم. فرمود: «هر آنچه را كه ميخواهي اجابت ميكنم» به او گفتم: اي مولاي من «اطلب منك العلم»، پس او به من دستور داد به توسل به حرم مطهر، با دست مباركش اشاره كرد به سوي آنجا يعني قبّه سيد الشهدا(عليه السلام) آنگاه متنبّه و بيدار شدم و پس از آن هرگاه به درس حاضر ميشدم. روز به روز بر فهم و دقت من بيشتر شد تا شش ماه و تا آنجا كه درس استاد «شريف العلمای مازندرانی» را در اول وهله ميفهميدم. پس به من اجازه اجتهاد و بي نيازي از درس داد اما بعد از صدور اجازه مدت سه سال يا دو سال نيم آن درس را ادامه دادم.غالب مسائل اصول خارج را نزد او قرائت نمودم و تقريرات درس را نوشتم، در آن مدت كه به تحصيل مشغول بودم مخارج زندگي را نداشتم و در كمال سختي زندگي ميكردم، با اين حال هيچ تغييري نكردم و در علاقه و شوق من به درس و مباحثه كم نشد بلكه به شوق من اضافهتر ميشد و اين از عنايات و افاضات پروردگار است. ذلك فضلالله يؤتيه من يشاء» آري علما و بزرگان در سختيها و مشكلات توانستند قلههاي علم و ايمان و معرفت را حاصل كنند. منبع: بر آستان خوبان (شرح حال علما و فرزانگان الیگودرز و ازنا)، سید مهدی موسوی، ص212.نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 467]