واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار شنبه 21 دی 1387 تعداد مشاهده : 85 تابلوهاي نقاشي عاشورايي از آغاز تا امروز خبرگزاري فارس: هر چند تاريخچه منسجمي درباره نقاشي عاشورايي وجود ندارد، اما وجود آثار متنوع در اين حوزه گواه قدمت اين نوع نقاشي ايراني است كه از دوران زنديه تا به امروز تداوم يافته است. به گزارش خبرنگار هنرهاي تجسمي فارس، كربلا را هر كس به قدرهمت ودانش خويش معنا ميكند، هنوز بسيار مانده تا كربلا در تمام ابعاد آن فهميده شود. كربلا يك واقعه نبود؛ يك جريان و حتي فراتر از آن بود چنانچه تمام جنبههاي زندگي مسلمانان را در بر گرفت و هنر نيز فارغ از اين ماجرا نبود. هنرمندان رشتههاي مختلف در طول ساليان دراز، هر يك به اندازه دانش و بينش خود آن را بازتاب دادند. ***نقاشيهاي پشت شيشه در يك تقسيمبندي كلي، نقاشي عاشورايي به سه گونه متفاوت ظهور يافت. نقاشيهاي پشت شيشه نخستين جلوهگاه تصاوير عاشورايي بود. عاشقان بينامونشاني در دوره زنديه و قاجار بر شيشه نقاشي ميكردند و اين گونه ارادت خود را به سالار شهيدان و يارانش نشان ميدادند. امروز اطلاع دقيقي از هنرمندان آن وجود ندارد ، اين نوع نقاشي امروزه تقريباً از بين رفته است و ديگر در دوران معاصرادامه نيافت. اما خوشبختانه، زوج خوش ذوقي به صرافت جمعآوري اين آثار از قهوهخانهها، نانواييها،خانهها، روستاها و شهرهاي دورافتاده افتادند و امروز جهانگير كازروني وفريال سلحشور مجموعه بسيار گرانقدري از اين آثار را در گنجينه شخصي خود دارند كه هر ازگاهي به نمايش ميگذارند. همچنين موزهاي نيز با عنوان موزه نقاشي پشت شيشه تأسيس شده است كه در اين موزه نيز آثار بسيار ارزشمندي ازا ين نوع نقاشي نگهداري ميشود. ***نقاشي قهوهخانهاي نقاشان قهوهخانهاي هنرمندان ديگري بودند كه نسبت به خلق مضامين مذهبي و به ويژه وقايع عاشورا علاقه بسياري داشتند و آثار بسياري از اين هنرمندان در زمينه عاشورايي در موزهها نگهداري ميشود. در دوران قاجار، قهوهخانهها به دليل كاركرد خود به عنوان يك نهاد اجتماعي، به مثابه يك مدرسه عمل ميكردند. چرا كه با تجمع افراد و حضور نقالان و پردهخوانان، ماجراي كربلا بازخواني ميشد و شيفتگان دلداده با روايت اين ماجراي بزرگ همگام ميشدند و بر مظلوميتهاي حسين(ع) و يارانش اشك ميريختند. به گفته جابر عناصري، قديميترين پرده عاشورا را «ناطق» نامي در دوره زنديه به تصوير كشيده است. اين پرده در 7 بخش مجزاي لشكر عمر سعد، خيمهگاه بنت حضرت قاسم، صحنه نبرد علياكبر، آب آوردن از فرات، قتلگاه و حضرت اباعبدالله را روايت ميكند. نقاشي قهوهخانهاي كه يكي از مهمترين مضامن آن عاشورا بود، در دوران قاجار و اواخر دوران اين سلسله همگام با سرآغاز جنبش مشروطيت و همگام با اين انقلاب فكري اوج گرفت و چهرههاي شاخصي در مقاطع زماني مختلف در اين عرصه كار كردهاند كه از آن ميان ميتوان به «عليرضا قوللر آغاسي»، «فتحالله قوللرآغاسي»، «حسين قوللرآغاسي»، «محمد مدبر»، «حسين همداني» و «حسين تفتي» اشاره كرد. آثار اين هنرمندان بر سه محور روايتهاي حماسي، مذهبي وبزمي متمركز بود. اما از اين ميان، محمد مدبر و حسين قوللر آغاسي، در حوزه نقاشي عاشورايي فروغ ديگري داشتند. آثار آنها بي واسطه بر دلها نشست. اين دو عاشقانه واقعه كربلا را تصوير ميكردند و در همان حال اشك ميريختند. از جمله آثار محمد مدبر ميتوان به مصيبت كربلا، گودال قتلگاه، دارالانتقام مختار، عزيمت حضرت مسلم به كوفه و ... اشاره كرد كه در موزه رضا عباسي، موزه هنرهاي معاصر تهران و ... نگهداري ميشود. حسين قوللر آغاسي نيز اثري به نام مصيبت كربلا دارد كه در سال 1330 به تصوير كشيده و در كارنامه خود ثبت كرده است. اين دو عاشق همدل، هر دو در كلاس عليرضا قوللر آغاسي، پدر حسين ادب نقاشي آموختند وهر دو نيز در نهايت تنگدستي جان خويش را تسليم آفريدگار كردند. نقاشي قهوهخانهاي با مضامين مختلف حماسي و بزمي واز همه مهمتر ماجراي عاشورا تا بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران همچنان پيش آمد تا به امروز كه تعداد هنرمنداني كه در اين حوزه به كار مشغول هستند، به كمتر از تعداد انگشتان يك دست ميرسد. قهوهخانهها در حيات 400 ساله خود بنا به ضرورت كاركردهاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي خود را از دست دادند و با ظهور رسانههاي مختلف مردم در خانههاي خود نشستند و اجتماع در قهوهخانهها كمرنگ شد. ***نقاشيهاي مدرن عاشورايي از سوي ديگربا ورود هنر مدرن، دانش نقاشي بيشتر شد وهنرمندان حرفهايتري به ميدان آمدند كه هر كدام صاحب سبك و سياق خاص خود بودند. با گسترش اين پديده، موج سوم نقاشي عاشورايي آغاز شد. در اين دوره بنا به نياز و ضرورت، آثار بيشتري با اين مضمون، بر تابلوها نقش بست و كثرت و تنوع آثار بيشتر شد. موزههاي دولتي و گنجينههاي خصوصي هر كدام به گردآوري و حفظ اين آثار اهتمام بيشتري ورزيدند و همزمان به خلق آثار عاشورايي نيز پرداختند. گرچه نبايد ناديده گرفت كه كاستيهاي بسياري هنوز در حوزه اطلاعاتي اين بخش وجود دارد كه بايد سالها پيش از اين به سرانجام ميرسيد. از اين ميان موزه هنرهاي معاصر تهران با وجود نام بزرگ خويش، تعداد بسيار اندكي از نقاشيهاي عاشورايي را در اختيار دارد كه از آن ميان ميتوان به آثار عباس بلوكيفر، محمد مدبر، حسن اسماعيلزاده، فتاحزاده،حسين چلپا، حسين صدر،مفيدي و محمدباقر آقاميري اشاره كرد. مركز ديگري كه به گردآوري و خلق آثار با مضمون عاشورايي پرداخته است، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي است. اين مركز با وجود آن كه بعد از انقلاب اسلامي شكل گرفت، اما در طبقهبندي اطلاعات آثارش بسيار موفق عمل كرده است. درگنجينه حوزه هنري نزديك به 40 تابلو نقاشي با موضوع واقعه عاشورا نگهداري ميشود كه هنرمنداني چون كاظم چليپا،حسين خسروجردي، ايرج اسكندري، غلامعلي طاهري، مرتضي اسدي، حبيبالله صادقي، سيد مرتضي حسينيپور شانديز و ... در طول سالهاي بعد از انقلاب خلق كردهاند. همچنين موزه هنرهاي معاصر فلسطين نيز كه بيشتر از چند سال از عمر آن نميگذرد، در زمينه هنرهاي مذهبي و به ويژه واقعه عاشورا فعاليتهايي را انجام داده است. موزه هنرهاي معاصر فلسطين وابسته به فرهنگستان هنر، سال گذشته موضوع تركيببند محتشم كاشاني را با مطلع «باز اين چه شورش است» به 12 هنرمند نقاش سفارش داد و مجموعه آثارآنها را به نمايش گذاشت. ايرج اسكندري، مهدي حسيني، مصطفي گودرزي، حبيبالله صادقي، مرتضي اسدي، زهرا رهنورد، غلامعلي طاهري، عبدالحميد قديريان، صداقت جباري، محمدعلي بنياسدي، كاظم چليپا و حسين شناور روايان و تصويرگران تركيببند محتشم كاشاني بودند. همچنين تابلو 10 متري «آيين خيال» يكي ديگر از آثاري است كه با موضوع عاشورا در موزه امام علي (ع) پردهبرداري شد. اين تابلو با قلم راپيد و با هنرمندي عليرضا دياني به تصوير كشيده شده است كه درگنجينه اين موزه نگهداري ميشود. موزه آستان قدس رضوي نيز يكي ديگر از اماكن حفظ و نگهداري آثار عاشورايي است. در اين موزه معروفترين اثر محمود فرشچيان يعني تابلو «عصر عاشورا» نگهداري ميشود. فرشچيان، اين تابلو را كه شايد مشهورترين تابلو نقاشي در زمينه نقاشي عاشورايي باشد، درسال 1355 به تصوير كشيد و در سال 1369 به موزه آستان قدس رضوي هديه كرد. اين هنرمند آثار ديگري نيز با مضمون عاشورا دارد كه به شهرت تابلو عصر عاشورا نيست،اما در نوع خود كم نظير است. تابلوي «شهادت علياصغر» يكي از آنهاست كه اين تابلو نيز در سال 1382 به اين موزه هديه شده است. همانطور كه پيشتر اشاره شد، تجلي عاشورا در هنر نقاشي سه مقطع را پيموده است. شايد اكنون ما نيز در مرحله گذار به مقطع چهارم هستيم چرا كه در حال حاضر سرعت و شتاب بر همه شئون زندگي حكمفرما شده است. دادههاي اطلاعاتي خواسته يا ناخواسته حجم زيادي از زندگي ما را اشغال كرده است كه اگر همپا با اين شتاب در حوزه انتقال مفاهيم معنوي و اطلاعرساني سريع و شفاف، به سرعت عمل نكنيم، از قافله ماندهايم و بايد به انتظار ديگري نشست تا المانهاي مذهبي و ديني ايرانمان را به زعم خود معنا كند كه اميد چنين مباد. خيمههاي حسين (ع) هنوز برافراشتهاند و اسبان نجيب شيهه سر ميدهند، حر به نداي دل خويش پاسخ گفته است، 72 تن خيره به آسماناند. زينب فردا سخن ديگري خواهد گفت... گوش بسپار و روح گشاده كن.... از فراسوي اين چند قرن، هنوز نواي جديد و الهامي ديگر ميآيد و بر دلها نقش ميبندد. نقاش مانده است كه اين شور را با كدام رنگ معني كند... انتهاي پيام/ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 319]