محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830906945
تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد به طور متوسط در اين چند ماه روزي صد هزار تومان هزينهي هر كدام از وزنهبرداران حاضر در اردو ميشد. به صورت ميانگين بيشتر بود كه كمتر نبود. در اين مدت بالاي يك ميليارد تومان براي تيم ملي هزينه شد كه بيش از نيم ميليارد آن هزينهي ايوانف و دارودستهاش شد. حدود يك ماه از بروز فاجعهي دوپينگ در وزنهبرداري ايران ميگذرد و تاكنون اين زلزله در ورزش، پس لرزههاي زيادي را داشته و هر كدام بخشي از سرزمين ورزش كشور، به خصوص وزنهبرداري را به لرزه در آورده و خيلي زود همه چيز به شرايط عادي بازگشته است. اما، در اين ميان به زبان آمدن يكي از مسوولان ارشد فدراسيون وزنهبرداري و تيمهاي ملي، نكتهي بسيار قابل تاملي است. مهدي عطار اشرفي، سرپرست تيم ملي وزنهبرداري در يازده ماه اخير، تا همين چند روز قبل، همچون ساير همكاران خود كمتر علاقهاي به شفافسازي در مورد اين فاجعه داشت. اما، سرانجام او با حضور در خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مطالبي را بيان كرد كه به قول خودش« اگر همين امروز هم سرش را بر زمين بگذارد و رخت به ديار باقي بربندد، در اين زمينه باري بر دوشش نباشد.» به گزارش ايسنا، مهدي عطار اشرفي تا چند ماه ديگر شصت سالش ميشود و كارشناس تربيت بدني است. بين سالهاي 1350 تا 1360 عضو تيم ملي وزنهبرداري بوده و از سالهاي 60 تا 65 مربيگري تيمهاي ملي وزنهبرداري را در ردههاي مختلف بر عهده داشته است. او پس از آن، سالها سرپرست هيات وزنهبرداري نيروهاي مسلح بود و در يك سال اخير ضمن عضويت در كميتهي فني فدراسيون وزنهبرداري، ناظر تيم ملي و پس از آن سرپرست تيم ملي وزنهبرداري شد. عطار اشرفي هفته گذشته به دليل اعتراض به وزنهبرداران دعوت شده به اردوي تيم ملي و به طور كلي، كليهي اتفاقات صورت گرفته در اردوي تيم ملي در يك سال اخير، از سمت خود كنارهگيري كرد. مشروح گفتوگوي ايسنا با مهدي عطار اشرفي در زير ميآيد: ايسنا: آقاي عطار اشرفي، شما از منتقدين فدراسيون وزنهبرداري در ده سال اخير بودهايد و انتقادات زيادي به عنوان پيشكسوت اين رشتهي ورزشي نسبت به عملكرد فدراسيون داشتهايد، چه طور شد كه دوباره به كمك فدراسيون شتافتيد؟ اشرفي: درست است. ما ساليان زيادي از فدراسيون دور بوديم. اما، دعوت به همكاري علي مرادي و اصرار دوست قديمي من، علي پاكيزه جم، باعث شد دوباره به كمك اين فدراسيون بازگردم. من از آن ابتدا هم احساس خوبي نداشتم و ميدانستم كه در اين فدراسيون جايگاه مناسبي را پيدا نميكنيم. به طوري كه مربيان و افرادي كه پيش از ما در كنار تيمهاي ملي بودهاند، شخصيت چنداني بالايي نداشتند. ولي اصرارهاي بيش از حد، ما را به فدراسيون بازگرداند. در حالي كه هميشه مردد بودم. حتي سه بار استخاره كردم، آن هم بد آمد. اما چه كنيم كه در اين راه قرار گرفته بوديم. همزمان با اين قضايا بود كه مرادي چند حكم براي ما صادر كرد و ما نيز وارد بازي شديم. اما باز هم ميگويم كه از همان ابتدا، عليرغم ميل باطني به فدراسيون وزنهبرداري رفتم كه در نهايت هم به اين نتيجه رسيدم. ايسنا: استنباط شما پيش از ورود به فدراسيون در سالهاي گذشته نسبت به عملكرد مديران آن چگونه بود و با چه نگرشي وارد فدراسيون وزنهبرداري شديد؟ دورهي ده سال اخير با دورهي ما تفاوتهاي بسياري داشت. فقط در يك سال اخير است كه از پيشكسوتان استفاده ميكنند. پيش از آن به جاي استفاده از مو سفيدان، از افراد جوان و كم تجربه استفاده ميكردند. شايد ظاهر اين رشته در سالهاي اخير خوب بود، اما با چندگل بهار نميشود و بايد آنها عمقيتر فكر ميكردند. ايسنا: ابتداي ورود شما به فدراسيون و به خصوص تيمهاي ملي چگونه بود؟ به يك باره وارد چه جوي شديد؟ ده يا يازده ماه پيش به اردوي تيم ملي وارد شدم. اولين حضور من به عنوان ناظر در بندرعباس بود. البته پيش از آن نيز در فدراسيون با مسوولان آن و با ايوانف جلسات متعددي داشتيم. حتي ايوانف در مراسم معارفه من و پاكيزهجم توهين بسيار بزرگي به ما كرد. او به مرادي گفت كه شما هر كسي را ميخواهيد بياوريد، اما حق دخالت در كارهاي من را ندارند. در آن زمان مسوولان فدراسيون و اعضاي كميتهي فني- كه پس از آن از كار افتاد و تبديل به كادر فني شد كه آن هم دو نفر تصميم ميگرفتند - حضور داشتند. مرادي آن موقع به ما گفت كه شما ناراحت نباشيد. با اين پيش مقدمهها وارد اردو شديم. جوي كه من با آن مواجه شدم، بسيار بسيار با زمان ما متفاوت بود. علت آن را هم نميدانستم. در ابتداي امر فكر كردم كه قهرماني و بزرگ شدن بر روي اصالت خانوادگي، اخلاق و رفتار آنها اثر ميگذارد. هر طور كه بود اردوي بندرعباس تمام شد و به تهران آمديم و پس از آن من به عنوان سرپرست به بابلسر رفتم. آنجا هم، همان روال عمومي بود. بچهها تمرين ميكردند و ايوانف هم همان كار هميشگياش را ميكرد. در هيچ موردي هم با ما مشورت نميكرد و فقط اگر فاكس و كپي داشت از ما درخواست ميكرد انجام دهيم. در حالي كه اين مساله لطمهي بزرگي براي شخصيت ما بود. ما حتي در ابتدا ميخواستيم به زور هم شده، تجربيات و مسايل اخلاقي خودمان را به وزنهبرداران تيم منتقل كنيم كه هيچ موقع اين آرزو برآورده نشد. بچهها فقط ايوانف را ميخواستند. تمام زندگي عمومي و خصوصي وزنهبرداران مليپوش شده بود ايوانف. اين موضوع از يك طرف خطرناك بود و از طرفي ديگر رنجآور. رنج آورتر نيز بياحتراميهاي مليپوشان نسبت به ما بود. بياحترامي وكفران نعمت در حد كمال بود. بارها از خدا خواستهام كه آنها را ببخشد. در ساير اردوها هم وضعيت به همين صورت بود. بزرگترين وزنهبرداران تيم ملي هم سن فرزندكوچك من بودند، اما به هيچ چيز توجه نميكردند. آنها سرمايههاي ملي اين سرزمين بودند كه بايد الگوي بسياري از جوانان و نوجوانان قرار ميگرفتند. اما، آنها چه الگويي ميتوانستند باشند. ايسنا: آقاي عطار اشرفي، بارزترين مسايل موجود در اردوي تيم ملي كه از آن به عنوان بياخلاقي ياد ميكنيد، چه بود؟ مسايل غير اخلاقي و فحاشي در اردوي تيم ملي وزنهبرداري زياد بود. همه از يكديگر پيروي ميكردند. حتي پوشش خود را هم حفظ نميكردند. آن هم در كنار يك ريش سفيد. حتي احترام رييس فدراسيون را هم رعايت نميكردند. اين مورد را بارها تذكر داده بوديم. اما كو گوش شنوا. كوچكترها ميگفتند وقتي بزرگترها انجام ميدهند، ما چه كار كنيم. فحاشي عمدهترين مسالهاي بود كه بين همهي قهرمانان باب شده بود. آنها به تمام مسوولان ورزشي فحاشي ميكردند. با هم دم ميگرفتند. وقتي ميگويم كفران نعمت، منظورم فقط حيف و ميل ماديات نبود. كفران نعمت همين بود كه روزي ده بار تمام دستاندركاران فدراسيون وزنهبرداري از بالا تا پايين را با بياحترامي تمام و فحاشي ياد ميكردند. آن هم به صورت دسته جمعي. يكي ميگفت و بقيه هورا ميكشيدند. چرا ورزشكاراني كه اين همه برايشان هزينه ميشود بايد اين طور باشند؟ هم اين كه مدالي ميگرفتند، به فكر ميز رياست فدراسيون و سازمان تربيت بدني بودند؟ اين شعارها بارها در اردوي تيم ملي وزنهبرداري سر داده ميشد كه حتي برخي اوقات گوشمان سرخ ميشد. ايسنا: گويا ايوانف شما را مامور كرده بود كه از حضور وزنهبرداران اخراجي در اردو جلوگيري كنيد؟ متاسفانه بسياري از مسايل را به راحتي نميتوان مطرح كرد. اما عملكرد برخي از وزنهبرداران باعث شده بود كه ايوانف از من به عنوان سرپرست تيم بخواهد كه از ورود برخي وزنهبرداران اخراجي به كنار خوابگاهها، جلوگيري كنم. بارها و بارها افرادي در اردو رفت و آمد داشتند كه چندين بار در هتل بابلسر و اردبيل از سوي مسوولان هتل به ما تذكرات شديدي داده شده بود. اين افراد شناخته شده دست به كارهايي در اردوي تيم ملي ميزدند كه بسيار شرمآور بود. مستندات آن هم وجود دارد. اين مسايل حتي ايوانف را نيز رنج ميداد و براي ما جاي تاسف داشت. اين مورد چندين بار در اردوهاي مخلتف اتفاق افتاد و من به فدراسيون نيز گزارش كردم. داود ملكي هم به عنوان ناظر اردوي بندرعباس، اين مسايل غير اخلاقي را به فدراسيون گزارش داده بود. اين موضوع را ما به صراحت اعلام كرده بوديم ولي آنها فقط به فكر دو رويداد مهم بودند. هميشه به ما ميگفتند دو رويداد مهم درپيش داريم؟ اما سوال من اين است كه موفقيت در دو رويداد مهم (مسابقات جهاني و بازيهاي آسيايي) به چه قيمتي؟ به چه بها و بهانهاي؟ همه فحش بخوريم براي آنكه آنها مدال بگيرند؟ همه بيشخصيت شويم براي كسب مدال؟ وقتي ميگويم همه، يعني همه فحاشي ميكردند. هيچ كدام را جدا نميكنم. همهي آنها از بزرگ تا كوچك به شخص من بارها بياحترامي كردهاند. اگر ميرفتم، نشانهي ضعف بود. ولي خداوند بالاخره قهر خودش را نشان داد و اكنون هم خداست كه ميخواهد من اين مسايل را افشا كنم، شايد آينده روشن شود و يا اين كه لااقل مردم و مسوولان بدانند كه چنين خطري در تمام رشتههاي ورزشي وجود دارد. اين يك هشدار براي تمام ورزش كشور ومسولان آن است. شايد هم جعبهي جادويي ايوانف بود كه اين تاثيرات منفي را روي مغز و روح و جسم آنها ميگذاشت. مسوولان فدراسيون همهي اين مسايل را ميدانستند اما به خاطر كسب مدال، دم نميزدند. البته همهي اينها نمونهي بسيار كوچكي از مشكلات تيم ملي وزنهبرداري بود. فكر نميكنم مسوولان عالي رتبهي نظام هم اخلاق و رفتار بد را به كسب مدال ترجيح دهند. اميدوارم اين موارد نقطهي عطفي در ورزش كشور و به خصوص ورزش وزنهبرداري باشد. مديران ورزش كشور بايد به هوش باشند. شايد اين گرفتاريها دچار همهي رشتههاي ورزشي شود. حرف من اين است كه مسوولان ورزش روشن شوند. من اكنون در شرايطي حرف ميزنم كه همه مشغول مدح و ثنا هستند و نميدانند چه اتفاق بزرگي در ورزش ايران افتاده است. ايسنا: آقاي عطار اشرفي مثل اين كه از مسايل و شرايط حاكم بر اردوي تيم ملي وزنهبرداري خيلي ناراضي بوديد؟ - شما نميدانيد اين بچهها چه به روز من آوردهاند. تقاضاي چيزهايي را از من ميكردند كه عرق شرم بر پيشاني من مينشست. چهرهي زشت برخي از اين قهرمانان روزي بايد براي همهي مردم نمايان شود. چرا نميخواهيم اين فساد را قبول كنيم. يك بار به علي مرادي(رييس فدراسيون) گفتم كه برخي وزنهبرداران در طي روز بارها و بارها به شما و خانوادهتان توهين ميكنند، شما چرا باز هم پيش از مسابقه قرآن به تن و بدن آنها ميماليد و آنها را از زير قرآن رد ميكنيد؟ پاسخ ميداد «من نشنيدهام». مگر ما نمايندهي شما نبوديم. من اينقدر ناراحتم كه ميگويم نان به نرخ روز خوردن از ربا هم بدتر است. اين افراد كارشان بسيار وخيم است. ايسنا: براي هر وزنهبردار چقدر هزينه ميشد؟ به طور متوسط در اين چند ماه روزي صد هزار تومان هزينهي هر كدام از وزنهبرداران حاضر در اردو ميشد. به صورت ميانگين بيشتر بود كه كمتر نبود. در اين مدت بالاي يك ميليارد تومان براي تيم ملي هزينه شد كه بيش از نيم ميليارد آن هزينهي ايوانف و دارودستهاش شد. ايسنا: مهمترين مساله موجود درتيم ملي وزنهبرداري، مصرف داروهاي غير مجاز بود. جريان استفاده از داروهاي نيروزا چه بود؟ همهي مسايلي را كه از ابتدا در مورد مسايل غير اخلاقي و فحاشي گفتهام، فكر ميكنم به مصرف همين داروها بازميگردد، چون زمانيكه اين داروها را مصرف ميكردند از خود بيخود ميشدند. ايوانف چيزي نداشت جز علم دارو. تاريخچهي دارو نيز به دههي 60 بازميگردد. پيش از آن در ايران داروي خاصي نبود. پس از آن بود كه در سطح جهان و ايران دارو به طرق مختلف پخش شد. اكنون تمام ورزشكاران و وزنهبرداران دنيا در سطح وسيعي با داروها آشنا هستند و از آن استفاده ميكنند. نمونهي آن همين جنجالها در سال جاري بود كه باعث كاهش سطح كيفي مسابقات جهاني شده بود. ايوانف را نيز از 35 سال قبل ميشناسم. در سال 1975 و در مسابقات جهاني مسكو براي اولين بار او را ديدم. اول فكر ميكردم مربي تيم است. در آن زمان از يكي از وزنهبرداران تيم بلغارستان پرسيدم او كيست؟ و او گفت پزشكيار تيم است. در اين لحظه هرسيتوف نوزده ساله كه قهرمان بزرگ آن زمان بود، گفت كه مربي اصلي ما اوست و او بهتر از مربي اصلي ما است. آن موقع فهميدم كه ايوانف با برنامههاي تغذيهاي خاص از لحاظ تزريق دارو، باعث شده 35 سال پيش همان هريستوف نوزده ساله وزنههاي 185 و 237 كيلوگرم در حركات يك ضرب و دو ضرب را بالاي سر ببرد. همان وزنههايي كه توكلي در المپيك سيدني بالاي سر برد. ايوانف 15 سال پيش به خاطر مثبت شدن آزمايش دوپينگ هفت وزنهبردار خوب بلغارستان، از همراهي تيمهاي ورزشي محروم شد و پس از آن دكهي فروش داروهاي غير مجاز در بلغارستان راه انداخت كه برخي از وزنهبرداران ما نيز سري به او در بلغارستان زده بودند. پس از آن ايوانف به ايران آمد كه عملكردي درخشان در سايهي همين علم در المپيك سيدني داشت. ايوانف با همان علم اصلي خودش، تيم ايران را ساخت و تنها از تيم سابق ايوانف تنها رضازاده به عنوان يك استثنا در دنياي ورزش، فهميد كه شغلش اين است و مجبور شد به همه چيز تن در دهد. ايسنا - اولين شك شما در مورد تجويز و خوراندن داروهاي غير مجاز به وزنهبرداران تيم ملي ايران از كجا شروع شد؟ ايوانف هميشه با مكمل بچهها را شارژ ميكرد. اما اولين شك من اردوي اردبيل بود كه بعدها فهميدم او دارد روش جديدي را اجرا ميكند. او در اردبيل وضعيت تمرين بچهها را ميديد و فكر ميكرد در آستانهي يك ماه مانده تا مسابقات جهاني بايد عملكرد بهتري داشته باشند. البته در اردبيل و تهران نمونهگيري كردند كه همهي آنها منفي بود. اما زمان نمونهگيريها را ايوانف تعيين ميكرد. ايوانف وقتي كارش را شروع ميكرد، اجازهي ورود به هيچ كس را نميداد. به هر حال من فهميده بودم كه او روش جديدي در علم داروهاي غير مجاز را براي وزنهبرداران ما پياده ميكند. بدين ترتيب همهي وزنهبرداران ما همچون موش آزمايشگاهي شده بودند. او "تستسرون" را با آب مقطر رقيق كرده و به بچهها تزريق ميكرد. اين كار او از اردبيل شروع شد. در همان اردو بود كه سفارش 800 عدد سرنگ را به من داد. منهاي درخواستهاي سرنگ مخفيانه از سوي وزنهبرداران. به همان ميزان هم آب مقطر. آب مقطر را نميخواست كه با « ب كمپلكس» مخلوط كند. او در اردبيل تستسرون رقيق شده را آزمايش كرد و پس از تمام شدن يك دورهي ده روزه از ستاد ملي مبارزه با دوپينگ خواست كه تست بگيرد و همهي آنها منفي شد. اين شروع خوبي براي او بود. در واقع همين فعاليتهاي ايوانف در سالهاي متمادي باعث شده كه اكنون يكي از وزنهبرداران تيم ملي (كه من خودم دو بار او را به آزمايشگاه بردهام) هموگلوبين خونش به قدري بالا باشد كه به گفتهي پزشكان اگر غذاي خوب نخورد و تمرين نكند، كبدش از بين ميرود. حتي پزشك متخصص، آزمايشهاي اين وزنهبردار را به اردو آورد و با ايوانف هم صحبت كرد. ايوانف هم جواب آن آزمايش را پنهان كرد تا آن ورزشكار متوجه نشود. اگر آن ورزشكار ميفهميد، تمرين هم نميكرد. اما با اين حال حتي او را هم براي كسب مدال ميخواستند. اين نشان ميدهد ايوانف تا چه حد به سلامتي ورزشكاران اهميت ميداد. اگر يك اسلحه به او ميدادند وزنهبرداران مصدوم و ناتوان را خلاص ميكرد. ايسنا - شما اين مسايل را به مسوولان فدراسيون وزنهبرداري تذكر داده بوديد؟ من گفته بودم. همه چيز اردو به همين داروها ربط داشت. من به صراحت به تجويز داروهاي غير مجاز توسط ايوانف اشاره كرده بودم. مگر ميشود كه فدراسيون از اين موضوع مطلع نباشد. كدام عقل سليم اين موضوع را قبول ميكند. آيا فلان وزنهبردار با چلوكباب قهرمان جهان ميشود. من كارشناس اين رشته هستم. در زمان خودم 6 سال در يك وزنه در جا زدم و ميفهمم افزايش ركورد يعني چه. اما از طرفي ديگر نبايد از اين واقعيت دور شد كه خود وزنهبرداران نيز اين موضوع را طلب ميكردند. به اين موضوع كه وزنهبرداران بيگناهاند اعتقادي ندارم. اگر روزي به آنها دارو نميدادند، ايوانف را ميكشتند. سر و صدا راه ميانداختند. ميگفتند اين همه تمرين بدون دارو. ايوانف به همه يكسان دارو ميداد و به خاطر كسب مدال نيز همه خفه شده بودند. بعدها هم فهميدم كه به غير از تجويز ايوانف، خودشان هم به خوبي استاد هستند و به اندازهي كافي زيرآبي ميروند! ايسنا: پس از انتشار خبر مثبت شدن دوپينگ 9 وزنه بردار تيم ملي، برخي شايعهها مبني بر همدستي عوامل داخلي با نمايندگان IWF مطرح شد. آيا شما با اين موضوع موافق هستيد؟ من فكر ميكنم در اين مورد عوامل زيادي دست به دست هم داد. برخي را ميتوانم بگويم و برخي را نميتوانم بگويم. به طور حتم كساني ايوانف را در كارهايش همراهي ميكردند و برخي مخالف او بودند. اما وقوع چند اتفاق مشكوك، شك من را براي همدستي افرادي از داخل ايران زياد كرد. روز نمونهگيري را به خاطر دارم. عصر آن روز يك تلفن مشكوك به من شد. همانطور كه بارها قبل و بعد از آن اين فرد با من تماس گرفته بود. در آن روز برخي وزنهبرداران دوره افتاده بودند و ليوان به دست به دنبال نمونههاي ادرار ديگران بودند. همه يكي يكي آزمايش دادند و رفتند. همه هم ميدانستند كه نمونهي دوپينگشان مثبت است. فقط در اين ميان يك نفر شاديكنان پلههاي اردو را بالا رفت. برخواه و نصيرينيا از شدت ناراحتي ميخواستند اردو را ترك كنند. من براي آرامش آنها گفتم كه با مرادي صحبت كردم و او گفته مشكلي نيست. (البته من با مرادي صحبت نكرده بودم و اين را براي آرامش آنها گفتم)، حتي من فكر ميكنم در آن زمان مرادي هم از موضوع اطلاعي نداشت و فكر نميكرد اوضاع به اين اندازه حاد باشد. مرادي هم پس از شنيدن خبر شوكه شده بود. اما، از تلفن مشكوك ميگفتم، ساعت 5:30 دقيقهي عصر بود، هنوز نمونهگيري تمام نشده بود، آن فرد بر خلاف تلفنهاي قبلي اين بار فحاشي نكرد، به من گفت: «ديدي گفتم از آقاي... نمونه نگيرند و اگر هم نمونه بگيرند با بقيه متفاوت باشد.» همين را گفت و قطع كرد. هيچ شمارهاي روي تلفن من ثبت نشده بود. تا ساعت هفت شب روي سكوها نشسته بودم و فكر ميكردم. اما، اكنون روي سخنم با مهندس طاهري است كه با جليقهي وادا به همراه دو نفر ديگر براي نمونهگيري به اردو آمده بود. چرا نگذاشت همهي وزنهبرداران كار خودشان را بكنند؟ اما به هر ترتيب اين تلفن مشكوك يك بار ديگر به من شد. زماني كه ميخواستيم از تيم ملي ركوردگيري كنيم. حدود 15 روز مانده تا اعزام تيم به مسابقات جهاني بود كه زنگ زد و گفت:« آقاي عطار اشرفي به اين آقاي مرادي بگوييد هر چه سريعتر مبلغ درخواستي آقاي رضازاده را بدهد. در غير اين صورت او در مسابقات شركت نميكند.» همانطور هم شد. آن وزنهبردار در ركوردگيري نيامد و از همان شب كارهاي خاص خود را شروع كرد. وضعيت آن شب به گونهاي بود كه حتي از رييس فدراسيون خواستيم كه به اردو بيايد و جنجال را بخواباند. بار ديگري كه تماس گرفت، روزي بود كه نتايج دوپينگ اعلام شد. نمابر فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري ساعت 9 يا 10 شب به فدراسيون و پس از آن به سازمان تربيت بدني رسيد. اما ساعت 6 بعد از ظهر همان فرد طي تماسي تلفني با من گفت:« ديدي گفتم. به غير از رضازاده همگي دوپينگي هستند». اين تماسهاي تلفني به تازگي در مورد بازيهاي آسيايي دوحه هست كه شكست رضازاده در اين بازيها را پيشبيني ميكند. اين موارد باعث شده تا شك من نسبت به همكاران داخلي در اين زمينه افزايش يابد. ايسنا: آقاي اشرفي داروها از كجا تهيه ميشد؟ و جريان اردوهاي برون مرزي و شهرستانهاي مختلف چه بود؟ به خصوص اردوهاي پي در پي در بلغارستان. مكملها و آمپولهاي پاك كننده را پزشك تيم و فدراسيون تهيه ميكردند. اما داروها زير نظر شخص ايوانف بود. او حتي حاضر بود به خاطر جوايز دلارياش براي مدالآوران، از جيب هم خرج كند. نميدانم شايد هم خودش تهيه نميكرد. در مورد بلغارستان و اردوهاي آن اطلاعي ندارم. اما، ايوانف علاقهي خاصي به اردوهاي شهرستاني داشت. موقعي كه از اردبيل به تهران آمديم، حتي نميخواست يك روز در تهران بماند. ميگفت برويم ديزين و يا لواسان كه آن موقع من به دلايل شخصي اين موضوع را رد كردم. حتي او تهديد به تعطيلي اردو هم كرده بود و به خوبي ميدانست كه چه خطري در انتظار وزنهبرداران است. او ميخواست هر طور كه شده جلوي نمونهگيريهاي سرزده را بگيرد كه در روزهاي نهايي موفق نشد. ايسنا: شما فكر نميكنيد با اين اوضاع اسفبار، مدالهاي سالهاي گذشته ما در وزنهبرداري ناپاك بودهاند؟ من چنين اعتقادي ندارم. فقط نبايد نام اين قهرمانان را پهلوان بگذاريم. وزنهبرداران ما در شرايطي دست به اين كار زدهاند كه همهي دنيا اين كار را ميكردهاند. اما، نبايد اين مدالها را با مدالهاي قهرماناني همچون نصيري، نامجو، سلماس، تختي، برادران خادم و پهلوان زندي يكي كرد. ايسنا: اكنون بايد چه كار كرد؟ چه تدبيري بايد بيانديشيم تا به يك وزنهبرداري پاك و قدرتمند برسيم؟ وزنهبرداري امروز ما همچون يك زمين سوخته است. بايد دوباره بذري نوكاشت. بذري جوان و پاك. چندين سال پيش وزنهبرداري بلغارستان چنين وضعيتي داشت. در حالي كه قدرت اول وزنهبرداري دنيا شده بود. شاهدان آن ماجرا ديدهاند كه دوپينگ در وزنهبرداري بلغارستان چه كارهايي كه نميكرد. پرخاشگري در باشگاههاي ورزشي آنجا به حد نهايت رسيده بود. سرشان را به ديوار ميكوبيدند. در آن زمان وزنهبرداران بلغارستان با چندين كيلوگرم ركورد بيشتر، حريفان خود را براحتي شكست ميدادند. اين مورد را بسياري از وزنهبرداران ايراني شاهد بودند. در چنين وضعيتي دولت بلغارستان همهي وزنهبرداران، مربيان و همراهان تيم را از فعاليت در ورزش محروم كرد. در آن زمان ايوانف هم محروم شد. همهي وزنهبرداران خوب بلغاري كه قهرمان جهان هم بودند، كنار گذاشته شدند. زمين وزنهبرداري بلغارستان نيز آن موقع، همانند امروز ايران سوخت. آنها هنوز هم نتوانستند، تيمي قدرتمند در جهان داشته باشند. آنها از آن پس در آن زمين سوخته بذري نو، جوان و پاك كاشتند. ما هم بايد چنين كنيم. بايد در اين زمين سوخته، خيلي كار كنيم تا پاك شود. از همه مهمتر بايد كارهاي فرهنگي كرد. بايد جواناني را پرورش دهيم كه با اخلاق، فرهنگ، مربي، تغذيه و پزشك ايراني رشد كنند. ما كه نتوانستيم در زمينهاي كه پيش از اين وجود داشت، تجربيات خود را انتقال دهيم. كساني كه از داروهاي غير مجاز استفاده ميكنند، همه چيزشان را از دست ميدهند. از يك طرف جسم و جانشان از بين ميرود، از طرفي ديگر روح و اخلاقشان و از همه مهمتر نسل آيندهشان. نمونههاي آن را الان ميبينيم. چيزي كه من با چشم خودم آن را ديدم. آنها حتي خداي خودشان را هم فراموش كرده بودند. شايد چند سال طول بكشد و كار كمي سخت باشد. هيچ اتفاقي هم نميافتد. من فكر ميكنم400 هزار دلار را هم نميخواهند بدهند. دلمان را فقط به همين تك مدال خوش نكنيم. من آرزو ميكنم كه وزنهبرداري دو باره سر و سامان پيدا كند. نبايد فراموش كنيم كه اولين مدال ما در المپيك در رشتهي وزنهبرداري بوده است. ايسنا: شما با دعوت نفرات جديد هم مخالفيد؟ علت اين مخالفت چيست؟ وقتي صحبت از زمين سوخته و بذر پاك ميكنم، هدفم همين است. تمام افرادي كه اكنون دعوت شدهاند، همانهايي هستند كه ايوانف آنها را از اردو اخراج كرده بود. بيشتر آنها را به دليل آلودگي اخراج كرده بود. اكنون هم كه شهر بي قانون است و فكر ميكنند ميشود سر همه كلاه گذاشت. آيا اينها بذرهاي پاك در اين زمين سوخته هستند؟ من از مرادي ميپرسم كه چرا دوباره اينها را دعوت كردهايد؟ دعوت كردهايد كه دوباره با آبروي آنها و به طور كلي با آبروي وزنهبرداري بازي كنيد؟ ما بايد به دنبال بستري پاك در اين ورزش باشيم. من الان ميگويم كه همهمان كارمان را خراب انجام داديم. اين را خرابتر نكنيم. آقاي علي آبادي، آقاي قراخانلو خراب كرديم. بايد از مردم عذرخواهي كنيم. من اكنون با تمام وجودم و براي چندمين بار از مردم و از علاقهمندان به اين رشتهي ورزشي عذرخواهي ميكنم. مديران ورزشي بايد عذرخواهي كنند كه چرا نظارت دقيقي در اين رشتهي ورزشي نداشتهاند. همه ايستادهايم تا يك جا آتش بگيرد و بعد داخل شويم. من از مديران كشور ميپرسم كه با هزينهي بيتالمال چه ساختهايد؟ آمديم با هزينهي بيتالمال تيمي بيادب و پرخاشگر ساختهايم، فقط براي كسب مدال؟ ما هم 15 سال در وزنهبرداري و اردوهاي ملي بودهايم. نصيريها و جلايرها را ديدهايم. من كسي نبودم كه اردو نديده باشم. احترامها و اخلاقيات آن زمان كجا رفته است. الان هم همه به دنبال فرافكني و انداختن گناه به گردن ديگران از جمله ايوانف هستند. در وزنهبرداري نبايد المپيك سيدني را مستمسك كنيم و دليل بر كارنامهي خوب اين فدراسيون قرار دهيم. من از كسي ترسي ندارم. با اين حرفها اگر استعفا هم نميدادم، نميگذاشتند در اين فدراسيون كار كنم. اين صحبتها با مذاقشان سازگار نيست. مشكل ما اكنون اين است كه يك مدير ورزشي در راس ورزش كشور نيست و نميتواند معضلات ورزش را به خوبي تجزيه و تحليل كند. در كنارش نيز هم افراد غير ورزشي هستند. در نهايت ميگويم كه ما كم كاري كرديم. بايد همه عذرخواهي كنيم و قبل از مرادي، عليآبادي به عنوان مدير ورزش كشور بايد عذرخواهي كند. ايسنا: قضيهي حضور شما در سانتادومينگو، محل برگزاري مسابقات جهاني وزنهبرداري چه بود؟ در اين مورد حرف و حديثهاي زيادي مطرح شد. چهار روز مانده به پايان مسابقات جهاني وزنهبرداري، در حالي كه همهي مسوولان رفتن را بر نرفتن ترجيح داده بودند، مرادي از دومينيكن طي تماسي تلفني از من خواست كه حتما به آنجا بروم. من هم علاقهاي به رفتن نداشتم. چون تيمي نرفته بود كه من بروم. اما اصرارهاي مرادي كه حتي بليت من را نيز در تهران حاضر كرده بود و مشورت با دبير كل كميته ملي المپيك، باعث شد تا من هم به سانتادومينگو بروم. سفر سختي براي من بود و در آنجا طي جلساتي با مسوولان فدراسيون بينالمللي وزنهبرداري ضمن شفاف سازي، همهي گناهها را بر گردن ايوانف انداختيم. ايسنا: آيا شما با بازگشت مجدد وزنهبرداران جوان و نوجوان تيم قبل موافق نيستيد؟ فكر نميكنيد آنها پس از المپيك پكن، وزنهبرداران خوبي براي ما باشند؟ به بازگشت آنها اعتقادي ندارم. همهي آنها از كف دست ايوانف دانه جمع كردهاند. همهي داروها را ميشناسند. آنها بايد بروند دنبال زندگي شخصيشان. ما بايد همان كاري را بكنيم كه مديران ورزش بلغارستان كردهاند. آنها بايد استراحت كنند. اما سئوال من اين است كه در اين ده سال پرافتخار، چه كاري در وزنهبرداري شده كه با متلاشي شدن يك تيم، تيمي ديگري جايگزين نداشته باشيم. ما الان هيچ پشتوانهاي نداريم و همهي وزنهبرداري به همين تيم ملي متلاشي شده معطوف ميشد. ايسنا ـ سخن آخر شما چيست؟ من به علي مرادي و همكارانش در فدراسيون خسته نباشيد ميگويم و اميدوارم اين مسئله به گونهاي تمام شود كه بيشتر از اين به وزنهبرداري لطمه نخورد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 335]
صفحات پیشنهادی
انفجار
تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد · زنانی که فرصت «کدبانو» بودن ندارند · تلفات جهاني آنفلوانزاي A از 5 هزار نفر گذشت · آشنایی با خواص انبه ...
تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد · زنانی که فرصت «کدبانو» بودن ندارند · تلفات جهاني آنفلوانزاي A از 5 هزار نفر گذشت · آشنایی با خواص انبه ...
انديشه هاي امام خميني (ره) بدرستي به نسل جوان منتقل نشده است
سايت اخبار و تالارهاي گفتگوي فناوري اطلاعات - ... هوای سرد کوهستان سالی 5 ماه عمر را افزایش می دهد ... تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد ...
سايت اخبار و تالارهاي گفتگوي فناوري اطلاعات - ... هوای سرد کوهستان سالی 5 ماه عمر را افزایش می دهد ... تماسهاي مشكوك از شكست رضازاده در دوحه خبر ميدهد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها