واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سرچشمه های اصلی گناه
اشاره:نوشتار پیش رو، به صورت گزینشی به شرح احادیث شیعی می پردازد، بیشتر احادیث این مجموعه توسط آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی (سخنرانی معظم له در مسجد بازار تهران) از مراجع عظام تقلید شرح و بسط یافته اند. رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (عَلَیهِ السَّلَامُ) قَالَ:إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ بِهِ سِتٌّ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ.[1]ترجمه و شرح:روایت از امام صادق(صلوات الله علیه) منقول است كه حضرت فرمودند: سرآمد اموری كه موجب میشود انسان از فرمان الهی سرپیچی كند و نسبت به خداوند گناه و عصیان كند، شش مورد است. یعنی این شش مورد سرآمد هستند؛ نه این كه موارد دیگر موجبِ گناه نمیشود. اینها غالباً سرآمد هستند. گناهانی كه از انسان سر میزند، منشأش غالباً یكی از اینها است.اول: حبّ الدنیا؛ پول دوستی. این موجب میشود كه نه حرام سرش بشود نه حلال. لذا موجب عصیان می شود. دو نوع گناه داریم كه یكی از آنها ترك واجب است؛ خودِ ترك واجب هم گناه است. پول دوستی منشأ گناه میشود.دوم: حبّ الرئاسة؛ جاه طلبی، ریاست طلبی. این هم منشأ گناهان و معاصی دیگر میشود. یك رشته هست كه همه این شش مورد را به هم پیوسته میكند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنیا»، «حبّ الرئاسة»، «حبّ الطعام»، «حبّ النساء»، »حبّ النوم»، «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانههای تسبیحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنیا و امور مادّی» استسوم: حبّ الطعام؛ «ابن البطن»، یعنی كسانی كه به اسارت شكم میروند. این هم منشأ گناهان بعدی میشود.چهارم: حبّ النساء؛ منظور «ابن الفرج» است. مراد از حبّ النساء شهوت جنسی است.از آن طرف، حبّ الطعام به تعبیر ما شهوت بطنی و شكم پرستی است، از این طرف هم شهوت جنسی را مطرح میفرماید كه از این دو تعبیر میشود به «ابن البطن و الفرج». اینها اسیرند و به اسارت شكم و شهوت جنسیشان درآمدهاند. این منشأ میشود برای گناه.پنجم: حبّ النوم؛ یعنی كسانی كه خیلی مقیّدند به خوابیدن. اینها هم به معصیت میافتند. یك سنخ معاصی هست كه منشأش حبّ نوم و خواب است. صبح نماز صبحش قضا میشود، برای چه؟ چون میخواهد بخوابد.ششم: حب الراحة؛ یعنی راحت طلبی. این هم منشأ یک سنخ از معاصی است.یك رشته هست كه همه این شش مورد را به هم پیوسته میكند و آن «حُبّ» است. «حبّ الدنیا»، «حبّ الرئاسة»، «حبّ الطعام»، «حبّ النساء»، »حبّ النوم»، «حبّ الراحة». همه اینها مثل دانههای تسبیحی در یک نخ هستند و آن نخ تسبیح، همین «حبّ دنیا و امور مادّی» است. لذا همه اینها مربوط به هم هستند. تعلّق به این عالم مادّه است كه انسان را به گناه میكشاند. این اگر نباشد، هیچ وقت گناه سر نمیزند و واجب هم ترك نمیشود.[2] تنظیم :شکوری گروه دین و اندیشه تبیانپی نوشت ها : [1] . بحارالانوار، ج70 ، ص 60[2] . یكشنبه: 30 آبان 89 ؛ 14 ذی الحجّه 1431 ؛ مسجد جامع بازار تهران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 437]