واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شخصیت و نهضت امام حسین به روایت استاد شجاعی (2)
اشاره :آیتالله محمد شجاعی معتقد است؛ شهدای كربلا افرادی برگزیده بودند كه حتی «ابنعباس»ها به آن نرسیدند اما «حرّ بن یزید ریاحی» به آن دست یافت و او لیاقت شهادت در كنار امام حسین (ع) را داشت.آیتالله محمد شجاعی در باب شخصیت و نهضت امام حسین (ع) سلسله سخنرانیهایی را بیان كرده است كه هر روز از رادیو قرآن تحت عنوان «چراغ هدایت» پخش میشود. آنچه در پی میآید، متن سخنرانیهای معظمله است كه به ابتكار خبرگزاری فارس منتشر میشود. * شهدای كربلا از قبل تعیین شده بودند شهدای كربلا افرادی مخصوص بودند. روایتی از ابنعباس آمده كه میگوید: «من در زیقار به خدمت حضرت امیرالمؤمنین (ع) رسیدم. آنجا امام صحیفهای بیرون آورد. از آن صحیفه جملاتی خواند كه مربوط به شهادت سیدالشهدا (ع) بود. این صحیفه را رسولالله (ص) املا كرده و امیرالمؤمنین (ع) آن را نوشته بود. امام علی (ع) از آن صحیفه خواند كه فرزندش اباعبدالله الحسین (ع) چگونه، در كجا و توسط چه كسی شهید خواهد شد و چه كسانی به یاری او خواهند شتافت و چه كسانی هم با او شهید میشوند.» پس معلوم میشود كه این افراد از اول مورد نظر بودند. محمدبنحنیفه، فرزند امیرالمؤمنین (ع) در روایتی دیگر میگوید: «آنها كه با اباعبدالله (ع) شهید شدند، نامشان از اول نزد ما معلوم بود.» در جریان واقعه عاشورا، ابنعباس زنده بود؛ اما چرا با آن خصوصیاتی كه داشت، جزو شهدا نبود. ابنعباس و برخی دیگر از بزرگان حیات داشتند اما به این توفیق نائل نشدند. حال قضاوت نمیكنیم ابنعباس را كه مفسر قرآن بوده و اینكه مثبتات او چه بوده و آیا منفییاتی هم داشته و یا نه، ولی او ابنعباس بوده است. زمانی او را مزمت كردند كه چرا از این فیض بازماندی؟ جواب داد: «آنها كه با اباعبدالله شهید شدند، از قبل تعیین شده بودند و نه احدی به آنها اضافه و نه احدی از آنها كم میشد.» * خصوصیاتی كه در زیارتها برای یاران امام حسین (ع) آمده است در زیارتی كه در نیمه رجب خوانده شود، میخوانیم: السلام علی الارواح المنیخة بقبر ابیعبدالله الحسین (ع)، این جمله خوصیات زیادی را بیان میكند؛ اما درك آن از عهده من و شما خارج است؛ ولی میتوان اشاره كرد كه میگوید؛ سلام بر ارواحی كه به قبر ابیعبدالله حسین (ع) نزول كردند. جایگاه اصلی این ارواح دل اباعبدالله است. در ادامه زیارت آمده؛ السلام علیكم یا طاهرین من الدّنس، سلام بر شما، ای كسانی كه كه از هر پاكی، پاك بودید. این وصف بالایی است. السلام علیكم یا مهدیون، سلام بر شما ای هدایت شدههای خاص خدا، السلام علیكم یا ابرارالله؛ سلام بر شما نیكویان الهی. السلام علیكم و علی الملائكة الحافین بقبوركم، سلام برخود شما و بر آن ملائكه كه اطراف قبر شما هستند. در زیارت حضرت سیدالشهدا (ع) در شبهای قدر، وقتی زیارت حضرت تمام میشود، رو به شهدا میشود كه اینگونه خطاب میشوند؛ در جریان واقعه عاشورا، ابنعباس زنده بود؛ اما چرا با آن خصوصیاتی كه داشت، جزو شهدا نبود. ابنعباس و برخی دیگر از بزرگان حیات داشتند اما به این توفیق نائل نشدند. حال قضاوت نمیكنیم ابنعباس را كه مفسر قرآن بوده و اینكه مثبتات او چه بوده و آیا منفییاتی هم داشته و یا نه، ولی او ابنعباس بوده است. زمانی او را مزمت كردند كه چرا از این فیض بازماندی؟ جواب داد: «آنها كه با اباعبدالله شهید شدند، از قبل تعیین شده بودند و نه احدی به آنها اضافه و نه احدی از آنها كم میشد.»السلام علیكم ایّها الصدیقون، صدیق در لسان قرآن و ائمه (ع) معنایی دارد كه ما نمیتوانیم آن را تصور كنیم. السلام علیكم ایها الشهداء و الصابرون، اشهد انّكم جاهدتم فیسبیلالله؛ شهادت میدهم شما در راه خدا به جهاد پرداختند .
و صبرتم علی الاذی فی جنبالله، و بر هر ظلم و اذیتی در جنبالله فیالله صبر كردید. و نصحتملله و لرسوله؛ و موعظه كردید برای خدا و رسول (ص). حتی اتیكم الیقین؛ تا اینكه به یقین رسیدید. این منزلت بالایی است و این جمله را معمولاً در زیارت ائمه (ع) میخوانیم؛ اما در اینجا خطاب به شهدای كربلا است. در همین زیارت شبهای قدر، خاصه در خصوص حضرت ابوالفضل (ع) هم همین موضوع است. درادامه زیارت میخوانیم: اشهد انك قد جاهدت و نصحت و صبرت حتی اتیك الیقین، من شهادت میدهم تو مجاهدت كردی، نصیحت كردی، صبر كردی تا به یقین رسیدی. در زیارت حضرت سیدالشهداء (ع) در عید فطر و قربان هم این جمله را در خصوص شهدا میبینیم. السلام علیكم ایها الذّابوّن عن توحیدالله، سلام بر شما ای كسانیكه از توحید دفاع كردید. و در زیارت نامهها هم این جملهها خوانده میشود كه السلام علكیم یا اولیاءالله كه اولیاءالله مرتبه بالایی دارد. شهدای كربلا افرادی برگزیده بودند كه حتی ابنعباسها به آن نرسیدند اما حربنیزید به آن دست یافت. * حر، آزادهای كه لیاقت شهادت در كنار امام حسین (ع) را داشت «حرّ» اولین كسی بود كه به مقابله پرداخت و وقتی كه صبح عاشورا بازگشت و توبه كرد، به امام حسین (ع) گفت كه من نمیدانستم كه با شما میخواهند این طور رفتار كنند و فكر میكردم كه حرف شما را گوش میكنند و از در مسالمت وارد میشوند. وقتی حر راه را به امام حسین (ع) بست، گفت كه مأمور هستم كه شما را به كوفه ببرم و وقتی سیدالشهدا (ع) آن را قبول نكرد، درخواست داد تا راهی غیر از مدینه و كوفه را انتخاب كند و بماند تا او قاصدی را به ابنزیاد بفرستد تا به جنگ با امام حسین (ع) گرفتار نشود. وقتی حر گفت كه من نمیگذارم تا برگردید، از درونش خبرهایی میآمد، امام حسین در حین گفتوگو با حر به او گفت: مادرت به عزایت بنشیند! از ما چه میخواهی؟ حر گفت: اگر غیر تو كسی نام مادرم را میبرد، من متعرض به مادرش میشدم و عین همان جمله را جواب میدادم؛ اما من نمیتوانم جز تكریم و تعظیم در برابر مادرت سخنی بگویم. حر در مقام مقابله است، اما جملهها را دقت كنید. حتی قبل از این وقتی امام حسین (ع) میخواست نماز بخواند به حر گفت كه تو میخواهی یا یارانت نماز بخوانی كه حر گفت؛ نه با شما نماز خواهیم خواند و با جمعش به امام حسین (ع) اقتدا كرد. حر روز عاشورا هم تلاش كرد و صبح عاشورا به سراغ عمرسعد رفت و گفت كه آیا جدی میخواهی با این مرد به جنگ بپردازی؟ عمرسعد گفت بله و حر گفت نمیشود از در مسالمت وارد شوی؟ مقصودش این بود كه بدان با چه كسی میخواهی جنگ كنی. عمرسعد گفت كه من هم میخواستم؛ اما ابنزیاد دستبردار نیست. «قرّة» یكی از همعشیرههای حر میگوید كه وقتی حر دید نمیتواند اوضاع را عوض كند و مأیوس شد از اینكه جلوی جنگ را بگیرد، یواش یواش حركت كرد و از جمع عمرسعد كنار گرفت. شخص دیگری به نام مهاجر میگوید كه حر كنار گرفت و رفتار مشكوكی داشت. بعد یواش یواش از لشكر عمرسعد دور شد و به سمت دیگر میدان رفت. شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 734]