تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805171830




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

چرا دانستن مشکل رفتار ما را حل نمی کند؟


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چرا دانستن مشکل رفتار ما را حل نمی کند؟
گناه
«آخه تو چرا؟» «تو که می دونستی این کار گناهه چرا؟» این نهیبی است که وجدان بیدار در پی هر گناهی به خود می زند. اما به راستی چرا با اینکه می دانیم فلان کار گناه است باز آن را انجام می دهیم؟یک تعجب هم چاشنی این سوال می شود وقتی می بینیم فلان کس که در مذمت کاری ساعتها سخنرانی کرده و چندین مقاله دارد خودش به آن کار آلوده است! مثل فوق تخصص ریه ای که جانانه سیگار می کشد و متخصص گوارشی که مدام نوشابه و فست فود میل می کند. علت چیست؟ چرا دانستن مشکل رفتار ما را حل نمی کند؟به این دو داستان قرآنی توجه کنید. داستان اول:ابراهیم علیه السلام برای دعوت به توحید و مبارزه با شرک و بت پرستی به سوی نمرودیان اعزام شد. او با استفاده از شیوه های گوناگون به آنها تفهیم کرد که بت پرستی کاری غلط و باطل است. هم مناظره علمی کرد1، هم دست به کار عملی زد2 و دست آخر به همه فهماند که کارشان غلط است و آنها هم قبول کردند. 3اما برخلاف آنچه دانستند عمل کردند و با یک اجماع همگانی تصمیم به سوزاندن ابراهیم گرفتند4؛ ابراهیمی که می دانستند درست می گوید. داستان دوم:موسی علیه السلام به سراغ فرعونیان رفت و آنها را به خداپرستی دعوت کرد. در این مأموریت، هم برهان اقامه کرد و هم معجزه نشان داد. فرعونیان به راستی گفتار موسی علیه السلام یقین کردند5؛ اما برخلاف علمشان قرار گذاشتند تا او و پیروانش را از بین ببرند. 6 رمز گشایی از یک حقیقتروح نیز به مانند بدن عمل می کند. در بدن، چشم و گوش مسئول درک خطرند و دست و پا وظیفه دارند بر اساس گزارش چشم و گوش، عکس العمل نشان دهند.اگر هر دو بخش سالم باشد و مشکلی در آنها نباشد، به خوبی انجام وظیفه می کنند و صاحب خود را از مهلکه می رهانند. اما اگر یک طرف درست کار نکرد یا اصلا از کار افتاد؛ حساب کار روشن است. فرض بگیرید گرگی درنده در مقابل ایستاده و ماری کشنده هم مخفیانه و آرام در حال نزدیک شدن است. هر دو منتظر فرصتی هستند تا با یک حمله برق آسا این بینوا را طعمه خود سازند. از آیات و روایات به دست می آید اگر بخش عمل، مدام گوش به فرمان هوای نفس باشد و بر اساس خواست او تصمیم بگیرد و عمل کند، به طور رسمی به اسارت آن در می آید و اسیر در بند هم قطعا کاری را می کند که زندانبان از او می خواهدتنها در یک صورت امید به نجات او هست و آن اینکه هم چشم و گوش او خوب کار کنند و هم دست و پایش خوب عکس العمل نشان دهند. اما اگر یک طرف مشکلی در انجام وظیفه داشت؛ خطر همان و آسیب همان. اگر چشم دید، گوش شنید ولی پا فرار نکرد یا دست و پا سالم بود اما نه چشم دید و نه گوش شنید؛ این بیچاره را چاره ای جز تسلیم در برابر خطر نخواهد بود. از همه مصیبت بارتر صورتی است که نه چشم ببیند، نه گوش بشنود، نه دست دفاع کند و نا پا فرار. روح نیز به مانند بدن دو شأن دارد یکی بخش علم و اندیشه است دیگری بخش عمل و انگیزه. با اندیشه درک می کند، می فهمد و دانا می شود. با انگیزه تصمیم می گیرد تا بر اساس آنچه که اندیشه فهمیده عمل کند. باید توجه داشت که این دو بخش کاملا از هم جدا هستند و ربطی به هم ندارند همانگونه که پا عضوی بود و چشم عضوی دیگر و هر یک وظیفه مستقل خود را انجام می داد؛ اندیشه و انگیزه نیز اینگونه اند.از این رو عملکرد یکی دیگری را ملزم به عملی هماهنگ نمی کند؛ مثلا اگر اندیشه فهمید و دانا شد الزامی وجود ندارد که انگیزه هم تصمیم بگیرد و بر اساس آن عمل کند  بنابراین:
گناه
1. گاهی انسان هم می داند و هم عمل می کند چنین شخصی هم اندیشه سالمی دارد و هم بخش انگیزه و تصمیم او درست کار می کند. (عالم با عمل)2. گاهی نه می داند و نه عمل می کند چنین شخصی از سلامت هر دو بخش محروم است. (جاهل فاسق)3. گاهی نمی داند اما از انگیزه خوبی برخوردار است. (این فرد در روایت به جاهل متنسک7 مشهور است)4. گاهی می داند اما بخش انگیزه به خاطر مشکلی که دارد نمی تواند بر اساس آن دانش عمل کند. (عالم بی عمل)عمده بحث ما در این مقاله، نوع چهارم است که فرد می داند اما رفتاری متناسب با دانش خود ندارد.هم این تحلیلی که گذشت ثابت می کند و هم نمونه های قرآنی و بیرونی تایید می کنند که دانستن هیچ ربطی به عمل کردن ندارد. فقط گاهی اگر شرایط فراهم باشد می توانند هماهنگ با هم عمل کنند. انسان می تواند یک دانشمند و استاد درجه یک احکام (حلال و حرام) باشد در حالیکه خودش در مقام رفتار و عمل به هیچیک از آنچه که می داند و تدریس می کند پایبند نباشد؛ بلکه دقیقاً بر خلاف آن عمل کند.  درمان بخش تصمیم و انگیزهبرای درمان، نخست باید علت بیماری را کشف کرد یعنی باید دید چه چیز بخش انگیزه (اتاق فرمان عمل) را از کار می اندازد و نمی گذارد تا هماهنگ با بخش اندیشه (اتاق داده های علمی)، دستورالعمل صادر کند؟  از آیات و روایات به دست می آید اگر بخش عمل، مدام گوش به فرمان هوای نفس باشد و بر اساس خواست او تصمیم بگیرد و عمل کند، به طور رسمی به اسارت آن در می آید 8 و اسیر در بند هم قطعا کاری را می کند که زندانبان از او می خواهد.برای همین بعضی از ماها با آنکه می دانیم اما تصمیمان جور دیگریست. این افراد همانند آن بیچاره اند که گرگ درنده آماده حمله را می بیند؛ اما چون پای او در بند است قدرت فرار ندارد. این بینوا هم می داند که این کار گناه است و آتش؛ اما چون مرکز مدیریت عمل او به تسخیر هوای نفس در آمده است توان صدور فرمان و گرفتن تصمیمی متناسب با این دانش را ندارد لذا با اینکه می داند این کار گناه است ولی تصمیم به کاری می گیرد که هوای نفس دوست دارد و این کار چیزی جز ارتکاب آن گناه نیست. نوشته امید پیشگر – گروه دین و اندیشه تبیان1. 258/بقره 2. 58/انبیاء(ع)3. 64-65/ انبیاء(ع)4. 68/ انبیاء(ع)5. 101-102/اسراء ؛ 14/نمل6. 117/ اعراف 7. قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَصَمَ ظَهْرِی عَالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جَاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ ... دو كس پشت مرا شكستند: عالم بى‏بند و بار، و جاهل عبادت پیشه؛ آن با پرده درى به عقائد مردم آسیب مى‏رساند، و این با عبادت ابلهانه مردم را مى‏فریبد. بحار الانوار، ج2، ص1118. 62/اسراء و نیز این روایت؛ قال امیرالمومنین علیه السلام: كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِیرٍ تَحْتَ هَوَىً أَمِیرٍ؛ چه بسیار عقلهایی که تحت اسارت هوای نفسی اند که بر آن عقل حکومت می کند.نهج البلاغة کلمه 211 (منظور از عقل در این روایت عقل عمل یا همان قوه تصمیم گیری است.)  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 500]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن