واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: در بورس چه می گذرد؟
بخش اقتصاد- این روزها با مطرح شدن بحث کنترل نقدینگی بعد از اجرای طرح بزرگ هدفمند کردن یارانه ها، توجه همه به بازار سرمایه جلب می شود. چرا که یکی از راه های کنترل نقدینگیِ سرگردان بازار سرمایه است. یعنی سرمایه گذاری در بورساما برای ورود به بازار بورس چه چیزهایی باید بدانیم؟ برای شروع بد نیست اگر سرمایه گذاری را تعریف کنیم: سرمایه گذاری تعاریف متفاوتی را در خود جای داده است و درمعنای اقتصادی آن عبارت است از مخارجی که صرف افزایش یا حفظ ذخیره سرمایه می گردد. اما مفهوم فراگیر آن در بازار اوراق بهادار به صورت زیر آمده است:سرمایهگذاری تصمیمی است که بر اساس آن سرمایهگذار مصرف کنونی خود را در ازای بدست آوردن مصرف بیشتر در آینده به تاخیر می اندازد.هدف فردی که در بازار اوراق بهادار شرکت می کند مشخص است. او برای بدست آوردن سود و کسب منافع بیشتر در این بازار گام می نهد. هنگامی که سرمایه گذار یک ورقه بهادار را خریداری میکند سرمایه گذاری صورت پذیرفته است، اما خرید یک خانه به قصد زندگی سرمایه گذاری محسوب نمی شود. در حقیقت شخص سرمایه گذار به امید بدست آوردن ارزشی در زمان آینده از ارزشهای کنونی صرف نظر می نماید. اگر عوامل ترغیب کننده برای سرمایه گذاری وجود نداشته باشد، افراد به طور معمول مصرف کنونی را به مصرف آینده ترجیح میدهند. بنابراین فرد سرمایه گذار باید از سرمایه گذاری کنونی خود انتظار بدست آوردن بازده مثبت داشته باشد و بهرهمندی از ثروت و فرصتهای مصرف در آینده ترغیب کننده وی خواهد بود. سرمایهگذاری در مسکن و زمین یک سرمایه گذاری واقعی نامیده میشود. هدف این نوع سرمایه گذاری تولید کالا و خدمات با هدف بیشینه کردن ثروت است. در واقع در دوران تورم، افراد برای ایجاد درآمد و گریز از کاهش ارزش پول اقدام به خرید کالاهای بادوام و داراییهای واقعی میکنند. البته این نوع سرمایه گذاری هیچ نوع درآمد جاری و منظمی برای سرمایه گذار در پی نخواهد داشت.بدیهی است که سرمایه گذاری با ریسک همراه است و واضح است که افراد غیر حرفه ای بیشتر در معرض ریسک قرار دارند. برای کاهش ریسک بازار، سهامداران حرفهای و غیر حرفهای میباید از یکدیگر جدا شوند. سرمایهگذارانی که افق کوتاهمدت دارند نیز می باید از کسانی که افق بلندمدت دارند، جدا شوند. بورس باید راههای جدا کردن این گروهها را دنبال کند. طراحی ابزارها یک راه برای این جداسازی است. امید می رود ابزارهایی چون سبد اوراق بهادار ایجاد شود تا سرمایهگذاران غیرحرفهای مستقیما در بازار تک سهم خریداری نکنند. راههای دیگری نیز وجود دارد که از غیرحرفهایها حمایت شود. هر چه تعداد تحلیلگران در بازار زیاد شود، ریسک این که مردم ناوارد آسیب ببینند، کاهش میی ابد. بنابراین بورس میباید برای تحلیل گران میدان عمل باز کند. یک راه برای استفاده از خدمات کارشناسی و تحلیلگران، استفاده از مشاوران رسمی است که مجوز دارند؛ این گروه میباید ایجاد و تقویت شوند؛ توسعه شبکه مشاوره ضرورت دارد. اما چرا می گوییم ریسک میان افراد حرفه ای و غیر حرفه ای متفاوت است؟یک سرمایهگذار باید به مراحل کلی سرمایهگذاری بیاندیشد که در زیر خلاصهای از آن آمده است:الف. مشخص کردن هدفهای کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدتب. تعیین میزان ریسک و بازده مورد انتظارپ. شناسایی و محاسبه ریسک و بازده اوراق بهادارت. مشخص کردن سبد بهینه از اوراق بهادار یا داراییث. اندازهگیری عملکرد حاصل از سرمایهگذاریج. شناخت ساختار بازار سرمایهح. یادگیری و شناخت قوانین دادوستد در بازار اوراق بهادارواضح است که در هر مرحله از مراحل ذکر شده در بالا ارائه پاسخ درست، به شناخت کامل بازار سرمایه، قواعد آن و البته وضعیت موجود بستگی دارد.
پس از برآورد میزان ریسک و بازده، سرمایهگذار باید نقدینگی لازم جهت خرید سهام را فراهم نماید. کارشناسان و مدیران پرتفوی پیشنهاد میکنند که موجودی نقدی بابت خرید سهام بهتر است که از پسانداز، مازاد ثروت و یا ارث تامین شود و تاکید می کنند از تامین مالی به شکل قرض یا وام پرهیز نمایند. چرا که در برخی موارد دیده میشود که افرادی با فروش اقلام ضروری مورد نیاز اقدام به سرمایهگذاری کردهاند.معمولا فرآیند خرید بورس را شرکتهای کارگزاری انجام میدهند. یعنی کسی از طرف ما مامور به خرید و فروش سهم در موقع مناسب و با شرایط مناسب می شود آیا حتما باید از طریق کارگزار خرید کنیم؟تمام بورس های دنیا کارگزار محور هستند و خرید بایستی از طریق یک کارگزار صورت بگیرد و هیچ کسی بدون انتخاب کارگزار نمی تواند اقدام به خرید در بورس کالا و یا اصولا در هر بورسی بنماید. حال سوال این است که کدام کارگزار را انتخاب کنیم؟روش های کلی خرید همه کارگزارها یکسان بوده و برطبق آیین نامه های بورس کالا صورت می گیرد و تنها ممکن است در جزئیات باهم تفاوت داشته باشند. پس شاید جواب سوال حداقل در ظاهر این باشد که : فرقی ندارد چه کارگزاری انتخاب کنید! ولی واقعیت این نیست و خریدارها به مرور ایام با نحوه عملکرد کارگزارها آشنا می شوند و مثلا اگر در حجم خریدهای بالا، کارگزاری زرنگ باشد و بتواند حتی ریال کالا را ارزان تر بخرد و در موقع مناسب در رینگ وارد شود یا حتی در شرایطی خاص خرید نکند و یا در زمان خاص قیمت را در سیستم وارد کند و یا در مواقعی قیمت را نپذیرد و یا در زمان رقابت در زمان درست قیمت پیشنهادی خریدار خود را وارد کند و نیز مسلط به آیین نامه های بورس کالا باشد و به قابلیت ها و توانمندی های سیستم مسلط باشد و خلاصه همانند یک وکیل زیرک عمل کند، می تواند حتی گاهی میلیونها تومان به نفع خریدار عمل کند. به صورت خلاصه کارگزار نباید مثل یک کارمند ضعیف و بی مسئولیت عمل کند بلکه کارگزار و نماینده او در تالار و در رینگ معاملاتی باید به تمام معنا یک کارگزار و نماینده واقعی خریدار باشد و کاملا به موقع، درست و با احساس مسئولیت و وجدان کامل و بیدار عمل کند و خریدار شاید تا زمانی که با کارگزار کار نکند و از طریق او خرید را انجام ندهد متوجه این ویژگی های کارگزار نخواهد شد.به عبارتی اگر کارگزاری از اوضاع موجود در بورس مطلع نباشد و یا جدیت لازم برای انجام وظایف کارگزاری از خود بروز ندهد قطعا می تواند ضرر جبران ناپذیری به صاحبان اصلی سرمایه وارد کند. پس در اینجا هم مثل هر فعالیت اقتصادی دیگر داشتن اطلاعات کافی و پشتکار و شجاعت تصمیم گیری حرف اول را می زند.باعث خوشحالی است که بگوییم همواره کارگزارانی وجود دارند که با تمام قوا و با زبده ترین نیروها و امکانات و باهوش ترین افراد در رینگ حضور دارند و یا به صورت آنلاین با رینگ در ارتباط هستند و از چشمان تیزبین آنها هیچ حرکتی پنهان نمی ماند و بر کوچکترین حرکت کارگزاران دیگر (رقبای خریدار) نظارت دارند تا از شرایط موجود حداکثر استفاده را برده و بهترین خرید را برای خریدار انجام دهند آیا کارگزارها قابل اطمینان هستند؟از نظر مالی و سپرده گذاری همه آنها مورد تایید بورس هستند و از بانک مرکزی مجوز فعالیت دارند. غیر از دهها مورد اهرم کنترلی دیگر ، سرمایه لازم برای ثبت یک شرکت کارگزاری حداقل سه میلیارد تومان است و علاوه بر آن بورس کالا برای تضمین سپرده ها و پولهای خریداران که نزد کارگزار به امانت می گذارند؛ مبالغ بسیار بالایی از کارگزاران ضمانت بانکی و غیره اخذ می کند.البته اینها ضمانت های اجرایی برای یک شرکت کارگزاری است و برای بررسی عملکرد هر شرکت بد نیست که با فعالان بورس مشورت کرد و با حاضر شدن در تالار بورس اوضاع را بررسی کرد. به عبارت دیگر عقلانی است که بی گدار به آب نزنیم.آیا بهتر است کارگزار فروشنده و خریدار یکسان باشد؟بعضی از خریداران گمانشان بر این است که اگر کارگزار خریدار و فروشنده یکسان باشد کارشان سریع تر انجام می شود؛ این انتخاب بستگی به سلیقه خریدار دارد البته گاهی هم برای خریدار الزامی است. چون مثلا خریدار دولتی است و باید کارگزار دولتی انتخاب کند و یا خریدار تحت پوشش یک شرکت یا بانک خاصی است و کارگزار خاصی هم وابسته به همان شرکت یا بانک است و به ناچار از نظر قوانین همان شرکت یا بانک باید همان کارگزار را انتخاب کند.اما در مواقعی که دست خریدار برای انتخاب کارگزار باز است بهتر است که خریدار کارگزارش را با توجه به پارامترهایی که در بالا ذکر کردم انتخاب کند و حدالمقدور کارگزار خریدار و فروشنده جدا باشد تا کارگزارش بتواند در مقابل فروشنده از خریدار و قیمت پیشنهادی او دفاع کند و چانه بزند. منطقی است که برای کارگزار فروشنده ، فروشنده کالا اهمیت بالاتری نسبت به خریدار کالا دارد امید است که توجه به بازار سرمایه و بورس اوراق بهادار به یک امر همگانی تبدیل شود و با تزریق سرمایه های موجود به چرخه تولید شاهد رشد بخش های مختلف اقتصاد کشور باشیم. چون جز این نیست که با جمعیت جوان کشور و نیاز های پیش رو تنها تزریق سرمایه است که می تواند به دست یابی به اهداف سند چشم انداز بیست ساله منجر شود. ریحانه حمیدی فر/ گروه جامعه و سیاست
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 549]