واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیادت از طرف مادر
از لحاظ طبیعی و وراثتی، فرزند دختر هم همانند فرزند پسر از اولاد انسان محسوب می شود چه در ادیان و جوامع مختلف این مطلب را بپذیرند و چه نپذیرند؛ در هر صورت فرزند دختر هم از خون و رحم همان پدر و مادری است که مادرش فرزند آنهاست .اسلام هم که دین فطرت است و تمام قواعد خود را بر پایه قوانین طبیعی جهان استوار نموده است، فرزند دختر را همچون فرزند پسر می داند و از تعصبات در این زمینه به دور است. در محرمیت و ممنوعیت نکاح هیچ تفاوتی بین فرزندان دختری و پسری وجود ندارد. اسلام با تعصباتی که عربها در این خصوص نشان می دادند، مخالفت نموده است «این شعر که در جاهلیت به عنوان یک شعر رسمی بود توسط اسلام نهی شد و فرمودند نگویید:بنونا بنو ابناءنا و بناتنا بنوهن ابناء الرجال الاباعد؛ پسران ما، پسران پسران ما هستند، و پسر دختران ما، فرزندان مردان بیگانهاند.مرحوم سید مرتضی فرمودند: این شعر باطل است و فرزندان ما فرزندان ما هستند خواه از طرف پسران باشند و خواه از طرف دختران، لذا ایشان میفرماید: فرزند دختری حقیقتا فرزند است.»(زن در آیینه جلال و جمال، آیة الله جوادی آملی)در روایت است که هارون از حضرت موسی بن جعفر – علیهماالسلام – پرسید: شما چگونه ادعا مىكنید فرزند پیامبرید در حالى كه فرزندان على(علیه السلام) هستید؛ زیرا هر كس به جد پدرى خود منسوب مىشود، نه جد مادرى!؟امام فرمود: اى هارون! اگر پیامبر زنده شود و دختر تو را براى خود خواستگارى كند، آیا دخترت را به پیامبر تزویج مىكنى؟ هارون گفت: نه تنها تزویج مىكنم بلكه با این وصلت به تمام عرب و عجم افتخار مىكنم.امام کاظم(علیه السلام) فرمود: ولى این قضیه در مورد من صادق نیست. نه پیامبر(صلی الله علیه و آله) دختر مرا خواستگارى مىكند و نه من دخترم را به او تزویج مىكنم؛ زیرا من از نسل اویم و این ازدواج حرام است؛ ولى تو از نسل پیامبر نیستى. (سیره پیشوایان، ص 432 و احتجاج- ترجمه جعفرى، ج2، ص 35)آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند: «هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست اگر فقط پدر سید باشد، روشن است که بچههای او چه دختر باشند و چه پسر، سید محسوب میشوند و احکام فقهی شان به نحو سیادت مترتب است، یعنی میتوانند از خمس استفاده کنند و زکات بر آنها حرام است مگر زکات سادات، ولی اگر زن سیده بود فرزندان او چه پسر و چه دختر این حکم را ندارند. و این صرفا یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است، یعنی از یک مال نمیتوانند استفاده کنند و از مالی دیگر میتوانند استفاده کنند. در احتجاج دیگری با استدلال به آیات قرآن فرمود: «وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ وَ زَكَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عِیسى ...» (انعام 83 تا 87 )؛ «... و از نژاد ابراهیم، داوود، سلیمان، ایوب، زكریا، یحیى، عیسى و الیاس را كه همگى از نیكان و شایستگانند، هدایت كردیم.» آنگاه فرمود: در این آیه، عیسى از فرزندان پیامبران پیشین شمرده شده است در صورتى كه او پدر نداشت و تنها از طریق مادرش مریم نسبتش به پیامبران مىرسید. پس به حكم این آیه، فرزندان دخترى نیز، فرزند شمرده مىشوند. ما نیز به واسطه مادرمان حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرزند پیامبریم.(همان، و کتاب الاحتجاج،ج 2)
در هیچ جایی گفته نشده که این مسئله اختصاص به حضرت زهرا و مریم(علیهماالسلام) دارد بلکه این احتجاج به طور کلی و عام است. از بس جامعه عرب در آن زمان نسبت به این مسائل تعصب نشان می داد، آن حضرت مسئله ای به این وضوح را با روشنترین و در عین حال ساده ترین دلایل منطقی توضیح میدهد. بنابراین محرمیت و فرزندی و تداوم نسل از سوی دختر و پسر یکسان است اما از لحاظ قوانین مدنی و اجتماعی ناچاریم فرزند را به یک طرف ملحق سازیم تا قوانین خانوادگی و حقوقی را بر طبق آن استوار گردانیم. اسلام در این زمینه فرزند را به پدر ملحق می سازد؛ که دلایل و فلسفه خاص خودش را دارد و در بحث مسائل خانوادگی باید حکمت آن را جستجو نمود. بنابراین سیادت هم همانند مسائل طبیعی است که خود بخود از طریق نسل منتقل می شود چه مردم بخواهند و چه با تعصب برخورد کنند. اما این مسئله که خمس به ساداتی که از طریق مادر به سیادت می رسند تعلق می گیرد یا نه؛ به مسائل حقوقی برمی گردد و هیچ ارتباطی به کمال مردان یا نقص زنان و جانبداری از مردان ندارد. گرچه مرحوم سید مرتضی(ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنیهاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق میگیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفتهاند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس میتواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد.(کتاب زن در آیینه جلال و جمال، بحث سیادت از طرف مادر)پس اگر منظور (از سیادت) افتخاری است كه انسان به سبب انتساب به خاندان پیامبر دارد، در این جهت فرقی بین این كه از طرف پدر به این خاندان مربوط باشد یا مادر، نیست؛ و اگر احكام فقهی سیادت، مثل تعلق خمس به فقرای این خاندان و حرمت زكات و صدقه بر آنان و مثل آن ـ یعنی احكام ظاهری ـ مورد نظر است، باید گفت این به فرهنگی باز می گردد كه در جامعه عرب بوده، و اسلام هم بر آن صحه گذارده است، كه انتقال انتسابات خانوادگی از طریق پدر باشد؛ همان طور كه امروزه نام خانوادگی پدر بر فرزندان گذارده می شود؛ و این ربطی به كمال و نقص زن ندارد.آیه الله جوادی آملی در این خصوص می فرمایند: «هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست اگر فقط پدر سید باشد، روشن است که بچههای او چه دختر باشند و چه پسر، سید محسوب میشوند و احکام فقهی شان به نحو سیادت مترتب است، یعنی میتوانند از خمس استفاده کنند و زکات بر آنها حرام است مگر زکات سادات، ولی اگر زن سیده بود فرزندان او چه پسر و چه دختر این حکم را ندارند. و این صرفا یک حکم فقهی است که در خصوص زکات و خمس آمده است، یعنی از یک مال نمیتوانند استفاده کنند و از مالی دیگر میتوانند استفاده کنند. گرچه مرحوم سید مرتضی(ره) فتوا داده است که اگر کسی از طرف مادر هم به بنیهاشم انتساب داشته باشد خمس به او تعلق میگیرد و بعضی از فقهای دیگر نظیر صاحب حدائق هم این فتوا را پذیرفتهاند اما معروف بین امامیه آن است که فقط در صورتی از خمس میتواند استفاده کند که انتسابش از طرف پدر باشد.(کتاب زن در آیینه جلال و جمال، بحث سیادت از طرف مادر)فقهای معاصر نیز متفق القولند که سیادت از طرف مادر هم منتقل می شود و فقط تفاوت در مسائل حقوقی و فقهی است . برخی از نظرات را ببینید:حضرت آیت الله خامنه ای: گر چه منتسبین به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از طرف مادر هم از اولاد آن حضرت محسوب می شوند ولی ملاک ترتب آثار و احکام شرعی سیادت انتساب از طرف پدر است .حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: احکام فقهی سید را ندارند اگر چه از ذریه محسوب می شوند . حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: از فرزندان آن حضرت محسوب می شوند ولی احکام خاص منتسبین از طریق پدر به جناب هاشم را ندارند . حضرت آیت الله سیستانی: سزاوار احترام خاص سادات هستند ولی مستحق خمس نیستند . نوشته انسیه نوش آبادی – گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 317]