واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اما و اگرهای ازدواج های دانشجوییمصاحبه با آقای سرلک(بخش دوم)
با حجت الاسلام سرلک در دانشگاه هنر هم صحبت شدیم که بخش اول آن را "همدیگر را دوست داشته باشیم" در هفته های گذشته خواندید. این بار بحث مان به آسیب شناسی ازدواج دانشجویی اختصاص داشت و ایشان هم صبورانه به سئوالاتمان پاسخ می گفت با همان لبخند همیشگی. تبیان: آیا آماری از میزان ازدواج های دانشجویی یا به تعبیر ساده تر ازدواج هایی که در دوره ی دانشگاه یا در محیط دانشگاه بین دانشجویان رخ می دهد موجود است؟تشکرمی کنم که به موضوعات بنیادی و مهم می پردازید. اگر به این موضوعات خوب پرداخت نشود حتماً پرداخت های غلط برداشت های نادرست را برای جوانان ایجاد می کند. در مورد سئوال شما، آمار اگرچه ارقامش الان در ذهن من نیست اما به طور کلی باید بگوییم که در مقایسه با جامعه ی جوانان کشور اتفاق فرخنده ی ازدواج در بین دانشجویان بیشتر از هم سالان غیردانشجو اتفاق می افتد. تبیان: بحث ازدواج ابزارهای خاص خودش را می خواهد. در دانشگاه چه ابزارهایی برای زوج هایی جوانی که می خواهند شریک زندگی خود را انتخاب کنند مهیاست؟ امکان دارد که شخصی از خانمی در محیط دانشگاه خوشش بیاید. اینها به لحاظ مقررات و عرف و شرع محدودیت هایی دارند. نقش دانشگاه در این موضوع چیست؟ از لحاظ تجربه ی خودم باید عرض کنم که محیط دانشگاه محیطی است که گفتگو و طرح مسأله و آشنایی در آن رواج دارد. دخترها و پسرها با توجه به اقتضای تربیت خانوادگی و تصمیم هایی که از قبل در مورد شخصیت فکری و فرهنگی خودشان گرفته اند این آشنایی را از مجراهای درستش پیش می برند و گاهی اوقات هم خودشان (دختر و پسر )دو نفری وارد معرکه ی آشنایی و دوستی می شوند و بعد در مراحلی که به خطوط متقاطع تصمیم دیگران که می رسند بقیه متوجه خواهند شد اما در فضای دانشگاه عمدتاً دختر و پسرها از آشنایی با هم شروع می کنند.
تبیان: پس دانشگاه یک بسترمناسب گفت و گو و آشنایی و تبادل نظر را برای دانشجویان فراهم می کند که باعث می شود یک شناخت کمی از هم پیدا کنند و بعد وارد مقوله هایی بعدی شوند؟ به جای بسترمناسب یا نامناسب بهتر است بگوییم بستر مهیا. باید روی واژه ی مناسب یا نامناسب بحث کنیم. اینکه بهترین راه همین است یا خیر باید در این مورد صحبت کنیم اما در دانشگاه برای دختر و پسر جوانی که با هم هم درس و هم بحث شده اند امکان گفت و گو، مکالمه و امکان رابطه ی دوطرفه، با حفظ چارچوب فراهم تر است. به همین خاطر در محیط دانشگاه روابط دوستانه چه بین پسرها با همدیگر و بین دخترها با همدیگر و حتی بین دختر و پسربرای ازدواج و یا حتی برای گذارندن دوره ی عاطفی و احساسی این سنین شکل می گیرد.اینها واقعیت های موجود است بدون اینکه بخواهیم آن را ارزش گذاری کنیم و درباره آن قضاوت کنیم که خوب است یا بد است؟ این یک برشی از واقعیت موجود امروز ماست و بیانگر این مطلب است که ماجرای آشنایی ها یک ماجرای پررونقی در دانشگاه هاست. باید روشن کنیم جوان به صرف اینکه دانشگاهی شد عیار انتخابش در مورد زندگی و همسر آینده اش خود به خود ارتقا پیدا می کند یا این که هنوزنیازبه آموزش وتعلیم دارد؟ تبیان: آیا واقعاً محیط دانشگاه و این آشنایی تضمین مناسبی برای شروع یک زندگی مشترک است. آیا سایر لوازم و ملزومات این انتخاب نباید در این موضوع دخیل باشند؟ همان طور که اشاره کردم دانشگاه یک محیط مهیاست وقتی شما گفتید مناسب عرض کردم که بر روی این کلمه باید بحث شود. یک سوال اساسی وجود دارد که دانشگاه چه چیزهایی به دو نفر برای شناخت بهتر اضافه می کند؟ خود این سخت افزار را عرض می کنم، خود این محیط را می گویم. پس باید بگویم که اتفاقاً خود من هم با شما هم عقیده هستم که خیلی از این دوستی ها و خیلی از این آشنایی ها که بین دو نفر ایجاد می شود به نفع طرفین نیست. در دانشگاه این امکان برای مراجعه به مشاورین هست. این مطلب، کاملاً عقلایی است که وقتی دو نفر که همدیگر را پسندیده اند ومی خواهند با هم ازدواج کنند همگرایی و تمایلات خودشان را با یک کارشناس در میان بگذارند تا اواظهارنظر و تحلیل کند. نوع ازدواج هایی که در دانشگاه اتفاق افتاده ازنتایج بهتر و سازگاری بیشتری برخوردار بوده است.عموم این دوستی ها در یک فضای احساسی، در یک فضای رمانتیک، حتی در یک فضای رقابتی ایجاد می شود. بعضی اوقات احساس منفی نسبت به شخص سومی ایجاد می شود. چون شخص در یک رابطه ی شکست خورده قرار می گیرد وبدین ترتیب شکل متفاوت و دگرگونی از ازدواج مطرح می شود. در دانشگاه هم فضای انتخاب های احساسی،انتخاب های از سر هیجان وجود دارد. این را نمی توانیم انکار کنیم. اما می خواهم بگویم دانشگاه،منظورم این سخت افزار دانشگاه چه اثری می تواند داشته باشد.من سه سال است که در دانشگاه هنرهستم. آیا معنای این قصه این است که فیزیک این دانشگاه در این مدت مرا هنرمندتر کرده است؟! اصلاً اینطوری نیست.
باید روشن کنیم جوان به صرف اینکه دانشگاهی شد عیار انتخابش در مورد زندگی و همسر آینده اش خود به خود ارتقا پیدا می کند یا این که هنوزنیازبه آموزش وتعلیم دارد؟ این فاکتورها کم و بیش حذف شده است و متاسفانه خانواده ها هم مرجعیت خودشان را در این موضوع از دست داده اند. جوان در این فضای پرتلاطم بی پناه مانده است. طبیعتاً احساسات و هیجانات هم اورا دربر گرفته است در این میان خودش را در یک رابطه ی عاطفی قرار می گیرد و گاهی اوقات هم خودش خسارت زده می شود و هم دیگران. البته این را هم باید صراحتاً بگوییم که نوع ازدواج هایی که در دانشگاه اتفاق افتاده ازنتایج بهتر و سازگاری بیشتری برخوردار بوده است. و میزان طلاق در این نوع ازدواج ها نسبت به همسالان همین ها در فضای غیردانشگاهی کمتر بوده است. این پدیده کاملاً معنادار است اما حتماً در این موضوع عناصر دیگری هم دخیل است مثل عناصر مشاوره، مثل برخورداری دختر و پسر از یک بنیان خانوادگی مناسب .صرف آشنایی درمحیط دانشگاه در صورتی که عناصر دیگرلحاظ نشوند رانندگی با سرعت بالا در جاده ی لغزنده است که نوعاً به تصادف و آسیب زدن به خود و دیگران ختم می شود. به هر ترتیب ماجرای بزرگ ازدواج که به نظر من بزرگ ترین حادثه زندگی هر شخص است نه حتی مرگ و نه حتی تولد چون ازدواج، مرگ و تولد را می تواند معنادار بکند چون عنصر اختیار ما در ازدواج وجود دارد، می خواهم بگویم حادثه ی باشکوه ازدواج نیاز به تأملاتی از جنس خودش دارد. هر وقت نبود ما هم داریم آسیب می خوریم و هم داریم آسیب می زنیم. صرف آشنایی درمحیط دانشگاه در صورتی که عناصر دیگرلحاظ نشوند رانندگی با سرعت بالا در جاده ی لغزنده است که نوعاً به تصادف و آسیب زدن به خود و دیگران ختم می شود. تبیان: متولی آموزش معیارهای ازدواج در دانشگاه چه کسی است برای اینکه شاخص های درست به گوش افراد برسد، ما در دوره ی دانشگاه تنظیم خانواده را به دانشجویان آموزش می دهیم. این درس در مورد اصول صحیح روابط جنسی زناشویی و به عبارتی بهداشت های فیزیکی صحبت می کرد.آیا واقعاً فکر نمی کنید که جای آموزش معیارهای ازدواج در دانشگاه ها خالی است؟
من در کلیت این موضوع با شما هم نظر هستم. نظرشما را قبول دارم .مهم ترین اتفاق زندگی یعنی ازدواج را متولیان در خور و شایسته ای به دوش نگرفته اند اما مراکزمشاوره ی دفاتر نهاد این امکان را فراهم کرده اند اما جنس مشاوره همین طوری است که مشاور، باید بخواهد و مراجعه کند و الزام آور نیست .اینکه چرا در مجموعه های درسی او پیش بینی نشده و جای تأمل دارد. نمی خواهم توجیه کنم اما اگر دانشجویی بخواهد خوب ازدواج کند این طور نیست که خیلی دردسر بکشد. همین امروز اگر دانشجویی برای ازدواج تصمیم بگیرد در هر دانشگاه، مراکز مشاوره هست. می تواند مراجعه کند و معیارهای موردنظر و شرایطش را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. قبول دارم که به طور مناسب به آن پرداخته نشده است و درکلیاتش با شما موافقم اما این طور هم نیست که اگر کسی خطا رفت و اشتباه کرد مسئولیت را به گردن مجموعه های آموزشی بیاندازد. تبیان: چرا ما به عنوان یک درس الگوهای ازدواج اسلامی را "دقت کنید منظورم فقط احکام نیست بلکه آموزه های گران قدر اخلاق" در باب همسرداری و روابط زناشویی را به دانشجویان تدریس نمی کنیم؟ خیلی نکته ی قابل تأملی است.اینکه اولویت داشته باشد و راهکار تحقق این اولویت چگونه باشد. به راستی جای کار دارد یعنی الان که شما عنوان می کنید من با تمام وجودم کاملاً ضرورتش را احساس می کنم.عمده ی وقت من در دانشگاه چون به این موضوعات مشاوره ای می گذرد اذعان می کنم که می بایست جای چنین رویکردی به این موضوع کاملاً خالی است. البته مشاوره ناظر به یک مشکل و یا موضوع خاص است اما آموزش کلی است. به نظرم در دوره ی دانشگاه این مطلب قابل تأمل است که مثلاً دو واحد درسی در باب ازدواج، انتخاب همسر و نحوه ی رابطه با همسر و شیوه ی فهمیدن همسر و جزئیاتش به طور آکادمیک تدریس نمود. گروه خانواده و زندگی تبیانعکس : عباس زادگان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 370]