تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 2 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1842660283




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خداحافظ رفیق، دیدارمان در بهشت...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خداحافظ رفیق، دیدارمان در بهشت...به رسم وفا همدیگر را به آغوش می‌کشیم، فردا نمی دانیم کدام یک از ما در فراق یکدیگر سر در آغوش تنهائی فرو می‌بریم. یکی به سدرالمنتهی بهشت یکی به دیار رنج سیاره سرگردان آسمانی.  گردان علی ابن ابی طالبتیپ بیت المقدس گردان خط شکن عملیات بیت المقدس یا علی ابن ابی طالب  شب از نیمه گذشته بود كه گردان دل به خطر زد و در معبر در انتظار گشوده شدن رمز عملیات شد. ناگهان در ناگهان آغاز شد. یا علی یا علی ابن ابیطالب... راز این شب نام علی ‌ست.
رزمندگان
آسمان گشوده شد. ملائک با انبوهی از گل یاس در انتظار پرستو های عاشق تا به رسم عاشقی به استقبالی چنین عاشقانه تا بچه های گردان را به فراسوی آسمان ره بنمایند و تا عز قدس همراهی کنند.  آسمان رنگ دیگری داشت. گلوله های سرخ، آتشبار‌ها، ناله سخت کاتیوشا و خرناسه تانک‌ها.اصلاً گویی زمین و آسمان دگر باره در یک ناگهان محض پیچیده شده گلوله‌ها از خود، در آسمان کهکشانی ساخته بودند. و ما اینجا در معبر دل به خطر زدیم و با یاد علی و همت او در مقابل دشمن در میان میدان مین با آنهمه آتش سنگین دشمن غافلگیرانه سقوط کرد.خاکریز اول فتح شد و صبح ظفر دمید با روشنای روز عراقی‌ها اسیر دست رزمندگان ما.گردان خط شکن بچه های بسیج عاشق. صبح شد. گردان در منطقه عملیاتی پادگان حمید از پشت سرمان نیزار و رو در رویمان هویزه و خرابه های آن. بچه ها‌ سنگرهای عراقی ها را پاک سازی کرده و آرام و بیقرار در دل خطر نشستند.ظهر شد. هوا بی‌قرار‌تر از ما بود. گردان گرو‌هان شده بود. کم کم گرمای هوا تشنگی ما را به فراست انداخت؛ قمقمه‌ها خالی و شکم ها گرسنه بود.ـ آقا پس این گردان پشتیبانی چه شد؟بیسیم‌چی با نگرانی و دلهره و همهمه داد زد: فرمانده فرمانده گردان در محاصره است از قرارگاه میگن نمیشه برای شما تدارکات آورد هر چه میتوانید در غذاخوردن و گلوله ها قناعت کنید. یکی داد زد چه خوب شد. این یکیش عالیه، قناعت می کنیم نه گلوله میخوریم نه ترکش خمپاره . لب ها کم کم ترک میگرفت شکم ها گرسنه. ساعت چهار شد، عصر پر تلاطمی بود. یکی داد می زد تانک، تانک، بچه ها عراقی ها آمدن  لب ها کم کم ترک میگرفت شکم ها گرسنه. ساعت چهار شد، عصر پر تلاطمی بود. یکی داد می زد تانک، تانک، بچه ها عراقی ها آمدن عراقی ها آمدن. خدای من به اندازه تک تک ما تانک های عراقی صف کشیده اند بسوی ما. اینهمه تانک، فرمانده گردان هی دور خودش می چرخید. آرپیچی زن ها فقط باید با هر گلوله یه تانک بزنید. آخر حدود سی تا گلوله آرپیچی بیشتر نداشتیم.از زمین و آسمان آتش روی سرمان می ریخت .شانس ما این مرداب و نیزار بود بچه ها همه حاشیه نیزار، هرچه خمپاره می ریخت تو نیزار، توی مرداب فرو میرفت. ترکش ها به ما نمیرسیدند سه ساعت زیر آتش سنگین دشمن بودیم، هوا داشت تاریک میشد. بچه ها تانك های عراقی ها را زدند، آنها گریختند و ما در میان نیزارها. شب بود و حیرت، گم شده بودیم فرمانده به روی خودش نمی آورد که گم شدیم و در محاصره هستیم. آتش دشمن انقدر سنگین بود که  در تمام   شب  پیش اینگونه گلوله و اتش ندیده بودم  ما در میان  شیار خاکریز  باز   این چه تقدیر چه   زیباست که این همه آتش  حتی یک خمپاره  توی کانال نیفتاد   گوئی  جائی دیگر  وعده خداوند است برای رهای  از زمین و آنجا براستی که وعدگاه حق بود جائی که سرنوشت خیلی ها از  بچه های گردان قرار است تعین شود  فرشتگانی  شاید  از پیش آنجا  در وعدگاه  خیمه زده بودند   تا سرنوشت  را اینگونه رقم زنند   نه فرشتگان که آنها خود   صبورانه   قاصدان آسمان بودند .عراقی ها از سه طرف ما را محاصره كرده بودند. تشنگی امانمان را بریده بود. ساعت ده شب بود دورو برمان همه نیزار، اصلا توی تاریکی خودمان نمیدانستیم از کجا آمده ایم و کجا هستیم .. گردان علی بن ابیطالبتنظیم : فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن