تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815522027




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قرن آزادي‌


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: تاریخ انتشار جمعه 25 مرداد 1387 تعداد مشاهده : 78 جام جم آنلاين: قرن نوزدهم، اوج گسست هنرمندان از سنت‌هاي قانون انگاشته شده گذشته است كه به طور خاص در حوزه نقاشي نمود آشكار دارد. موازي با تحول گسست سنت معضلي روي داد كه تاثير به‌سزايي بر هنر اين دوره گذاشت: انقلاب صنعتي و زوال افزارمندي و كارهاي دستي كه به 2 دليل موجبات افت سليقه عمومي را فراهم آوردند: 1- ظهور يك طبقه متوسط اغلب فاقد سنت‌ 2- توليد كالاهاي ارزان و بنجلي كه به عنوان اشياي هنري قالب مي‌شدند. نقاش يا مجسمه‌ساز با اين حساب در نظر يك بازرگان موفق، چندان فرقي با شياداني نداشت كه قيمت‌هاي نامعقولي را براي چيزهايي طلب مي‌كردند كه بندرت كاري ارزشمند به شمار مي‌آمدند. متفاوت شدن هنرمند حتي در ظاهر يكي از شيطنت‌هاي هنرمندان اين شده بود كه بورژواهاي متفرعن را دست بيندازند و باعث گمراهي و اغفالشان شوند. هنرمندان رفته رفته خود را تافته جدابافته‌اي احساس مي‌كردند، موها و ريش‌هايشان را بلند مي‌كردند، لباس‌هايي از مخمل ساده يا كبريتي مي‌پوشيدند، كلاه‌هاي لبه‌دار پهن مي‌گذاشتند و كراوات‌هايشان را شل مي‌بستند و عموما رسم‌ها و قراردادهاي افراد با شخصيت را تحقير مي‌كردند. در كنار محاسني كه اين تحول داشت و مهم‌تر از همه، همان آزادي هنرمند از قيد و بندهاي پيشين، ظهور 2 معضل گريز ناپذير بود: 1- كار سفارشي به دليل استقبال نكردن از كار هنري و در نتيجه، فروخته‌شدن روح هنرمند به سليقه نازل مردم‌ 2- لاف‌زني و خود نابغه‌انگاري، طوري‌كه هر تازه به دوران رسيده‌اي كار ضعيف خود را شاهكار و سنت‌شكن ناميد. اما اين دو گروه در ميان بيشتر هنرمندان كاردان و خودساخته محكوم به فنا بودند و آنچه ماند، تلاش آگاهانه هنرمندان واقعي در تحولي بنيادين در هنر بود؛ هنري كه بر پايه فلسفه‌اي نو، پايه گذاشته شده بود، فلسفه فرانمايي در برابر بازنمايي صرف طبيعت. اين تعبير برگرفته از كتاب «مباني فلسفه هنر» نوشته آن شپرد است. تاريخ سازان نقاشي قرن 19 اوژن دلاكروآ ( 1863 - ‌1798)‌: بحث‌هاي مربوط به يونانيان و روميان كه در آنها بر طراحي درست تأكيد مي‌شد و پيوسته از شبيه‌سازي تنديس‌هاي كلاسيك سخن مي‌رفت، برايش جالب نبود. دلاكروآ معتقد بود در نقاشي، رنگ از طراحي و خلاقيت از دانش بسيار مهم‌تر است. موج اول انقلاب در نقاشي فرانسه با دلاكروآ شكل گرفت. گوستاو كوربه ( 1877 - ‌1819)‌: او مي‌گويد: «اميدوارم همواره بتوانم زندگي خود را از طريق هنرم اداره كنم، بي‌آن‌كه حتي به اندازه يك مو از اصولم منحرف شوم، بي‌آن‌كه لحظه‌اي به وجدان خويش دروغ بگويم و بي‌آن كه حتي به اندازه يك كف دست براي خوشايند اين و آن يا بازارگرمي نقاشي كنم.» مناعت طبع كوربه تحسين برانگيز است. او برخلاف جريان آب حركت مي‌كند، به اين خلاف عادت رفتاركردن خود مي‌بالد و آرزويش ثابت‌قدم ماندن در اين راه خودگزيده و آزادمنشانه‌اش است. امتناع سنجيده كوربه از تاثير برانگيزي‌هاي ساده و عزمش براي بازنمايي جهان به گونه‌اي كه با چشم خويش مي‌ديد، كثيري از نقاشان ديگر را جرات بخشيد كه قراردادها را زير پا گذارند و از هيچ چيز ديگري جز وجدان هنرمندانه خود پيروي نكنند. ادوار مانه (1883‌ - 1832)‌:‌ مانه، موج سوم انقلاب نقاشي فرانسه بود. به‌دنبال موج اول، دلاكروآ و موج دوم، كوربه. به عقيده مانه، در نقاشي بايد به چشمان خود اعتماد كنيم و از تصورات اين كه اشياء بر وفق قواعد آكادميك چگونه بايد ظاهر شوند فارغ باشيم تا به شورانگيزترين كشفيات نائل آييم. اگر طبيعت را در فضاي آزاد بنگريم اشياي مختلف را با رنگ خاص خودشان نخواهيم ديد، بلكه آنچه مي‌بينيم معجون روشني از ته رنگ‌هاي مختلف است كه در چشم ما يا در واقع در مغز ما آميخته مي‌شوند. نوگرايي مانه البته مورد پسند نقاشان آكادميك نبود. آنها از به نمايش درآوردن آثار مانه در نمايشگاه رسمي سال 1863 به نام سالن [يا نمايشگاه آثار هنري] امتناع ورزيدند. بعدها هم كه در نتيجه موج اعتراضات، به دستور ناپلئون سوم نمايشگاه داير شد مردم بيشتر با اين انگيزه به نمايشگاه مي‌رفتند كه به مبتديان گمراه و بخت برگشته‌اي كه از پذيرفتن نظر از خود بهترانشان سر باز زده بودند، بخندند. با اين حادثه نبردي آغاز شد كه تقريبا 30 سال به طول انجاميد. آن آزادي نويني كه اين نقاشان احساس مي‌كردند و قدرت تازه‌اي كه از آن برخوردار شده بودند، بدون شك بسيار هيجان‌انگيز و مشعوف‌كننده بود و مسلما بسياري از تحقيرها و خصومت‌هايي را كه در حقشان روا شده بود، جبران مي‌كرد. با جهاني شدن امپرسيونيسم همه آن مترسك‌هاي ديرپاي مضامين فاخر، كمپوزيسيون‌هاي متعادل و متقارن و طراحي صحيح به ‌حال خود گذاشته شدند. آنچه نقاش در برابرش احساس مسووليت مي‌كرد چيزي جز حساسيت‌هاي خودش براي چيستي و چگونگي آنچه مي‌كشيد، نبود.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن