واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: بيش از آنكه التماس دعا داشته باشند، به شوخي و جدي جمله سوغاتي ما يادت نره را تكرار مي كنند و اينگونه است كه بالاخره با سلام و صلوات راهي نخستين سفر معنوي خود مي شوم به اين اميد كه در بازگشت با توشه ارزشمندي بازگردم. در ورود به شهر مدينه ابتدا در حال و هواي معنوي و فضايي كه در ذهن خود تصوير كرده ام غرق هستم ، اما بعد از استقرار و گذشت كمتر از يك روز در سر ميز شام و ناهار تمام آن تصوراتم درهم مي ريزد. همه ، بويژه زنان هم كارواني از خريدهاي آن روز خود گفتند و اينكه به كدام بازار رفتند، چه چيزهايي خريدند، كجا قيمت بهتري دارد و ... و همانجا قرار بعدي براي رفتن به بازار را هم مي گذارند تا آن عده اي را هم كه هنوز به جاي تجارت به فكر زيارتند، با خود همراه كنند. رشته هاي ذهنم در هم مي ريزد ، بيشتر به اين خاطر كه اصلا در ميانه اين گفت و گوها ، حرفي از زيارت ، حال و هواي عرفاني مسجد النبي (ص)، روضه النبي (ص) ،خانه حضرت زهرا (س) و بقيع ، اين ديار آشنايي ها ، نيست. نه تنها حرفي از سبكي و سبكبالي از غير و فرع نيست، بلكه همچنان دغدغه ها و دلمشغولي هاي هميشگي همراه ماست و در اين سفر زيارتي و معنوي هم رهايمان نمي كند و خلاصي از آنها حتي در روزهايي از جنس مدينه و مكه دشوار مي نمايد. بسياري از زائران براي خريد و رفتن به بازار در سه شيفت برنامه ريزي مي كنند ، نه تنها روزها به خريد سوغات و هديه براي دوستان و آشنايان مي پردازند ، بلكه گاه تا پاسي از شب بويژه در مدينه كه فروشگاه ها تا ساعت دو ، سه بامداد باز است ، در پاساژها و بازارهاي بزرگ زمان مي گذرانند. البته كم انصافي است اگر نگوييم زرق و برق بازارهاي متعدد با قيمت هاي متنوع هم بي تقصير نيست ، بازارهايي كه به قول معروف از شير مرغ گرفته تا جان آدميزاد و عمدتا ساخت كشور چين از قبيل كفش و دمپايي هاي مردانه و زنانه ، پوشاك بچگانه ، لباس هاي مردانه و زنانه ، سيسموني نوزاد و آچار و ابزار تعمير خودرو تا عطر و ادكلن و مانند آن يافت مي شود. در هر يك از اين بازارهاي بسيار بزرگ كه عموما هم در چند طبقه و بسيار وسيع طراحي شدند تا چشم كار مي كند ، كالاهاي چيني با تنوع بسيار عرضه مي شود و هيچ كالايي جز اجناس درجه دو و سه چيني در آنها نمي توان يافت، كالاهايي كه در بسياري از موارد كيفيتي ندارد و گاه قيمت آن از توليد با كيفيت داخلي بيشتر است ، اما چون آنان راز گرفتار كردن خريداران خود را دريافته اند ، كسي از اين فروشگاه ها دست خالي برنمي گردد. مشتري كه وارد آن ها مي شود ، زمان را از دست مي دهد و ساعت ها ميان اجناس پرسه مي زند و وقتي به خود مي آيد كه چرخ دستي ها را مملو از كالا كرده ، در مقابل صندوقدار ايستاده و مي خواهد پول خريدهاي خود را بپردازد. محمود رستمي ، يكي از اين مسافران است كه در پاي صندوق مي خواهد بخشي از خريدهايش را بازگرداند ، اما فروشنده نمي پذيرد و مي گويد چون حساب كرده ، بايد پولش را بپردازد. اين زاير ايراني كه مقداري لباس زنانه و بچگانه و حدود 30 پيراهن مردانه را به عنوان سوغاتي خريداري كرده ، مي گويد : بايد دو هزار 100 ريال سعودي بپردازم ، اما چون مبلغ بيش از موجودي ام شده ، مي خواهم بخشي را برگردانم اما صندوقدار نمي پذيرد. وي افزود : ناچارم براي آن عده از فاميل و دوستاني كه برايم سر راهي و يا هدايايي آورده اند حداقل هديه اي هر چند كوچك ببرم ، اگر چه خودم چندان تمايلي ندارم اين فرصت و زمان ارزشمند را به جاي زيارت و عبادت كه هدف سفرم است ، در اين بازارها و سرگرداني ميان مغازه ها و فروشگاه ها بگذرانم. در ميان اصرار اين زائر ايراني و همراهي تعدادي ديگر از زائران با او براي محاسبه مجدد و پس دادن تعدادي از اقلام ، صندوقدار سعودي مي پذيرد كه فقط يك بار ديگر قيمت اجناس را محاسبه كند. فروشنده بسيار بي ادبانه با مشتري هاي ايراني رفتار مي كند ، البته اين امر منحصر به همين يك فروشگاه نيست كه در اكثر فروشگاه ها و مغازه ها شاهد اين رفتارهاي زشت و توهين آميز نسبت به ايرنيان بودم. سعيده تربت زاده ، يكي ديگر از زائران ايراني در حال خريد نيز مي گويد : عامل اين نوع برخوردها ، خود ما هستيم ، زيرا به رغم توهين ها و رفتارهاي زشت آنان ، در اين فروشگاه ها مي مانيم و اجناس بنجل آنها را مي خريم و پول هم مي دهيم ، بماند كه چقدر هم سر ما كلاه مي گذارند و گرانتر مي فروشند. در واقع با همه رفتارهاي نامناسبي كه مي شود ، باز هم تب خريد و بازار گردي زائران ايراني كم نمي شود و پنج ، شش روزي را كه در مدينه هستند، به خريد مي گذرانند و آخرين روز يادشان مي افتد كه به جاي زيارت، سياحت در بازار داشتند و از اين فرصتي كه هميشه نصيبشان نمي شود ، بهره لازم را براي خلوص و طهارت دل و جان نبرده اند و به خودشان قول مي دهند در مكه ديگر سراغ بازار و خريد نروند. اگر چه بازارگردي و خريد در مدينه آنقدر زائران را خسته مي كند كه بسياري از حضور در مسجد النبي (ص) ، روضه رضوان و بقيع ، حال و هواي زيباي سحرها و عشاهاي اين اماكن مقدس و روحاني جا مي مانند، اما به مكه هم كه مي رسند قولي را كه به خود دادند از ياد مي برند و در اينجا نيز خودخواسته و يا تحت تاثير و اصرار ديگران راهي بازار مي شوند تا جرعه اي ديگر بر عطش سيري ناپذير خريد و سياحت خود بريزند. تب بازارگردي و خريد آنقدر همه گير است كه بسياري براي باز نماندن از زيارت به ناچار از خواب و استراحت عادي خود مي زنند تا هم به زيارت برسند و هم خريد سوغات براي اطرافيان. نكته تاسف بار در اين ميان ، تداوم بازارگردي و حضور ايرانيان در بازار حتي زماني است كه وقت نماز فرامي رسد و فروشگاه ها و مغازه هاي سعودي چه در مكه و مدينه از روي اجبار يا اعتقاد توسط مغازه داران بسته مي شود ، ولي در همان زمان زايران ايراني به جاي اداي نماز ، در پشت در مغازه و فروشگاه و يا با نشستن بر روي سكوها و زمين اطراف به انتظار اتمام نماز فروشندگان مي نشينند تا به خريد خود ادامه دهند. خريد كردن هاي سيري ناپذير زايران ايراني آنقدر ادامه مي يابد كه حتي وقتي ساك ها و بارهاشان را براي بازگشت تحويل كاروان مي دهند ، همچنان در بازارها به دنبال خريد تتمه سوغاتي براي افراد از قلم افتاده مي گردند و آخرين خريدها نيز گاهي به حجم چند ساك دستي و چمدان مي رسد كه با اصرار تلاش مي كنند تا آنها را به داخل هواپيما ببرند، كاري كه خود مي دانند خلاف مقررات است ولي همچنان بر انجام آن تاكيد دارند. چه بسيارند ، افرادي كه از اين سفر زيارتي چيزي جز حسرت و خستگي عايدي ندارند و شايد خود هم نمي دانند و زماني كه باز مي گردند در مي يابند آنچه خريده اند و فرصتي را كه در بازارها و خريدها تلف كرده اند نه تنها ارزشش را نداشته كه خسراني بزرگ و معنوي عايدشان كرده است. حتي اگر اين كالاها كيفيت بالايي داشته باشند و قيمت آنها نيز خيلي ارزانتر از داخل كشور باشد، آيا باز هم ارزش آن را دارد كه زيارت فداي تجارت شود و زاير از اين سفر معنوي باز ماند؟ 2713/1654/659
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]