واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: همزمان با توسعه رمه گرداني و دامداري از سوي انسانها، بهره گيري از پشم گوسفندان و دام به عنوان يكي از محصولات دامي براي توليدات منسوجي نيز مورد توجه انسان ها قرار گرفت. انسان ها در عصر باستان در هزاران هزار سال پيش براي توليد لباس و پوشنده هاي بدن از برگ درختان پهن و نخ هاي بافته شده از پشم گوسفندان استفاده مي كرده و اين نوع پوشش در فصل هاي مختلف تغيير شكل داده مي شده است. آنان در همان عصر پوست حيوانات را به صورت يكجا در مي آوردند و آن را به شكل تن پوش بر تن مي كردند و اين پوست بعدها براي جلوگيري از كرم افتادگي و عدم تجمع حشره هاي موزي نمك اندود مي شد. اين نوع پوشش علاوه بر ايجاد حيا و عفت براي انسانها موجب جلوگيري از گزند حيوانات و باعث جلوگيري از ايجاد خراش سنگ و درختان بر روي پوست مي شده است. در همين عصر بود كه انسانها با كشف آتش پا به عصر جديدي از حيات بشري گذاشتند و نوع زندگي خود را تغيير دادند و رفتار بشري نيز متناسب با تمدن جديد شد. با كشف آتش و بوجود آمدن آهن و مفرغ بشر به صنعتي جديدتر نيز دست يافت به نام نساجي كه پشم هاي گوسفندان را تبديل به نخ كرد در اين عصر حاصل شد. ايرانيان باستان براي نخستين بار از وسيله اي ابتدايي براي تاباندن پشم ها و تبديل آنها به نخ استفاده مي كردند كه شرق شناسان آن را دوك نام نهادند و ايرانيان به آن پره مي گفتند. دوك يا پره تكه اي چوبي يا سنگي يا گلي است كه شكل پروانه اي دارد و به اندازه يك كف دست مي باشد و هنگام چرخاندن ، پشم هاي دور صاعد دست نيز در دور اين پره ها تبديل به نخ مي شود. به همين راحتي پشم هاي چيده شده با چرخ دست هنرمندانه زنان تبديل به نخ مي شود و اين نخ كاربردهاي بسياري زيادي در گذشته داشته كه بافتن جوراب و لباس هاي پشمينه از جمله آن بوده است. كاوش هاي باستان شناسي از سوي شرق شناسان نشان مي دهد كه دوك از گل رس يا از سنگ ساخته شده و انسان قديم در ايران در سيلك كاشان نيز اين صنعت بافندگي را مي شناخته اند و آن را به ساير تمدن ها معرفي كرده اند. ايرانيان باستان در صنعت ريسندگي و بافندگي چيرگي زيادي داشتند به گونه اي كه در عصر پيشداديان پارچه بافي و رنگرزي پارچه مورد توجه اميران و شاهان بوده و صنعت گران ناسج و رنگرزان خمره اي ، در جوامع بشري افرادي توانمند بوده اند. شهر مدائن نيز محل تجمع رنگرزان و پارچه بافان بوده ، كه پس آن انكه اين شهر مورد تهاجم امويان قرار مي گيرد،برخي از رنگرزان و پارچه بافان به شهر يمن سفر مي كنند و كارگاه هاي خانگي برد بافي را راه اندازي كرده و از آن پس برد يماني شهرتي ابدي مي بايد. در 12هزار سال پيش مادهاي سرزمين ايران، دانشي خود آموخته به نام پره ريسي داشتند كه به واسطه آن پارچه هاي پشمين بسيار نرم و حريري مي بافتند. با گسترش صنعت خودآموخته پره ريسي در بين ايرانيان صنعت نمد مالي نيز رشد كرد و به واسطه آن نمد و الياف پشمي در كنار هم پوشاك زنان و مردان را تشكيل مي داده است. تمدن نساجي ايران به سرزمين هاي ديگر تحت سيطره ايران باستان نيز گسترش يافت و اسيران جنگي كه در ميدان نبرد به اسارت ايرانيان در مي آمدند،براي حفظ حيا و عفت آنان پارچه هاي پشمين دريافت مي كردند تا خود را بپوشند و برخي از اين اسرا نيز با صنعت نساجي خانگي و پره ريسي آشنا مي شدند. پره ريسي همراه با رمه گرداني و دامداري صنعتي كوچك و فردي بوده كه در برخي از نقاط چهارمحال وبختياري هنوز نيز رواج دارد و زنان عشاير بختياري در حين كوچ و يا حتي بچه داري اين صنعت باستاني را نسل به نسل حفظ كرده اند. زنان عشاير چهارمحال وبختياري با پشم چيده شده گوسفندان ، باقت هاي بسيار عجيبي مي بافند كه در هيچ تمدني يافت نمي شود چه اين كه نوع بافت آنها در زمستان بسيار گرم و در تابستان بسيار خنك است. پشمينه بافي از طريق دوك يا پره ريسي به صنعت فرش نيز كشيده شده و برخي از ريسه هاي بافته شده زنان عشاير در فرش و قالي به كار گرفته شده است. آنها پشم هاي چيده شده توسط چره را در آب گرم جوش مي دهند و سپس آن را خشك مي كنند تا لطافت خاصي به خود بگيرد پس آن را با چوب با سنگ ، حلاجي و سنگ كوبي مي كنند. زنان عشاير بختياري مشتي پشم گوسفندان را برخلاف جهت عقربه به دور ساعد خود مي تابند و پره هاي دو گانه را در جهت عقربه هاي ساعت چرخ مي دهند و به اين شكل پشم هاي حلاجي شده ، تبديل به ريسه هاي نخي بسيار محكم و بادام مي شود. پس از پره ريسي و توليد ريسه هاي پشمي آن را تبديل به جوراب پشمي ، لباس گرم، سرافان، ساقه پوش، كمربند، خورجين و يا مصارف ديگر مي كنند. اين نوع پره ريسي هنوز در بين زنان سالخورده عشاير كاربرد دارد و نوعي صنعت فردي براي آنان محسوب مي شود چرا كه زنان كهن پير به آن افتخار مي كنند و تمدن بزرگ نساجي ايرانيان هنوز در دستان زنان عشاير مي چرخد. بي بي ماه گل ، پره را هي مي چرخاند انگار تاريخ يك صنعت را با خود به عصر مدرن مي آورد ، اما انگار اين چرخش تاريخي صنعت فردي ايرانيان، براي دختران و زنان جوان امروزي چندان جايگاهي ندارد. بي بي ماه گل سرافان بلندش را نشان مي دهد كه خودش بافته و مي گويد كه اين حاصل تابستان همين امسال است كه عصرهاي آفتابي دشت، آن را براي خود بافته است. بافته هاي ديگر بي بي ماه گل نيز جورابي است كه تا بالاي زانو كشيده مي شود و آن را براي شوهر پيرش كه دندان هاي پيشين ريخته، بافته است. بي بي ماه گل ، چره دست اش را مي تابند و نشان مان مي دهد كه چند دست بافت ديگر را به سفارش برخي از توريست هاي خارجي كه سال گذشته به در و دشت آمده بودند و پولي به بي بي داده اند بافته و آنها را كنار گذاشته تا سال آينده دوباره صاحبشاتن بيايد و امانتي خود را بگيرند. هواي سرد كوهستان زردكوه انگار از دست بافته هاي بي بي عبور نمي كند و سالهاست كه سرما مي داند عبور از اين دست بافته ها كار چندان آساني نيست. به گزارش ايرنا، در اين بين زنان جوان شهري و روستايي كمتر به اين تمدن عظيم صنعتي توجه دارند و به دليل مصرف گرايي بيش از حد، بيشتر از پارچه هاي نارك و رنگارنگ چيني و كشورهاي ديگر استفاده مي كنند و اين با تمدن بزرگ نساجي ايرانيان سازگاري ندارد. گزارش از محمود رييسي 7359/671
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 188]