واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سیماى زن در شعر حافظنگاه ایرانی به زن
حافظ را ترجمان روح ایرانی نامیدهاند و شعر او والاترین جایگاه را در نزد فارسىزبانان دارد. از این رو یافتن جایگاه زن در غزل او نگاه ایرانى به زن را بر همگان آشکار مىکند.براى پرداختن به جایگاه زن در فرهنگ ملى کشورمان، یکى از بهترین شیوهها مراجعه به متون ادبى است. از این رو یافتن جایگاه زن در غزل حافظ نگاه ایرانى به زن را بر همگان آشکار مىکند. در این تحقیق کوتاه سعى بر این است که هرجا جنسیت بر شعر حافظ سایه افکنده است ابتدا از دیوان او استخراج نموده و سپس شیوه داورى شعر بررسى شود.براى آسانى کار بحث در 10 سرفصل جداگانه دنبال شده است؛ 1- کلمه زن: تنها یک مرتبه و در کنار کلمه مرد آمده است:بنماى رخ که خلقى واله شوند و حیران* بگشاى لب که فریاد از مرد و زن برآیدبراساس معنى شعر هیچ تاکیدى بر معناى کلمه نیست (مرد و زن) معادل کلمه خلق، مردم و همگان است. زن قافیه غزل است در حالى که کلمه مرد به تنهایى 8 مرتبه و به مفهوم نوع انسان، انسان کامل و نیرومند آمده است:سرا خالى است از بیگانه مى نوش* که جز تو نیست اى مرد یگانهنامهاى زنان:الف) مریم تنها یک مرتبه آن هم به صورت اضافه شده به کلمه عیسى آمده و به طور جداگانه به کار نرفته است:با که این نکته توان گفت که این سنگین دل* کشت ما را و دم عیسى مریم با اوستتاکید بر عیسى است. مریم قافیه غزل است.ب) زلیخا، همسر عزیز مصر، تنها یک مرتبه، همراه یوسف آمده است:من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم* که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا راتاکید بر حسن یوسف است، زلیخا نقش منفعل دارد. قافیه شعر است .ج) حوا یک مرتبه، آن هم همراه اسم آدم آمده است:از دل تنگ گنهکار برآرم فریاد* کاتش اندر گنه آدم و حوا فکنماگرچه معنى بین آدم و حوا تقسیم شده است اما باز حوا قافیه غزل است. کلمه آدم به معنى پدر بشر به تنهایى 10 مرتبه در غزل حافظ آمده است. در غالب این موارد به عصیان آدم اشاره داشته است، حافظ هیچگاه مثل متون بیش از خود خلقت حوا را از وجود آدم نمىداند. در شعر او هیچگاه حوا متهم (اول) عصیان نیست. در یک مورد جوهر عشق را خاص آدم مىداند:فرشته عشق نداند که چیست اى ساقی* بخواه جام گلابى به خاک آدم ریزدر غالب موارد نام آدم به موجب تغلیب جنس مذکر، بر هر دو جنس دلالت مىکند:هشدار که گر وسوسه نفس کنى گوش* آدم صفت از روضه رضوان بدر آییدو مرتبه نیز از آدم به عنوان پدر یاد کرده است. نام حوا با عنوان مادر بشر هیچگاه نیامده است:نه من از خلوت تقوا پدر افتادم و بس* پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت 2- کلمه مادر:دو مرتبه در ترکیب (شیر مادر) و دو مرتبه در ترکیب (مادر دهر و مادر گیتی) و یک مرتبه در ترکیب (ام الخبائث) به معنى شراب آمده است و به صورت جدا و معنى خود مادر هیچگاه نیامده است. در حالى که پدر به همین مفهوم چهار مرتبه آمده است:گوهر بخت مرا هیچ منجم نشناخت* یارب از مادر گیتى به چه طالع زادمو:چند به ناز پرورم، مهر بتان سنگ دل* یاد پدر نمىکنند این پسران ناخلفاز پدر همیشه مفهوم انسان استنباط شده است. 3- زنان و معشوق در شعر حافظ:الف- زهره، رامشگر آسمانهاست. زهره و مریخ در عربى معادل ناهید و بهرام در فارسى و ونوس و آدونیس یونانی، براساس متون افسانه نام دو عاشق و معشوقى زمینى است که به آسمان رفتهاندطبق افسانههاى بابلی، هاروت و ماروت دو فرشته بودند که به خاطر بدکارى آدمیان به خداوند اعتراض نمودند، خدا به آنها نیروى عشق را عطا کرد و به زمین فرستاد و آنها مرتکب گناههاى پى در پى شدند:در آسمان نه عجب گر به گفته حافظ* سماع زهره به رقص آورد مسیحا رانام (زهره) همواره به عنوان رامشگر غزل سرا آمده است:بیاور مى که نتوان شد زمکر آسمان ایمن* به لعل زهره چنگى و مریخ سلحشورشیکبار نیز نام (ناهید) آمده است و تنها در یک مورد زیبایى چهره به آن تشبیه شده است. یک مرتبه نیز به نام (هاروت بابلی) اشاره شده است:گربایدم شدن سوى هاروت بابلی* صد گونه جادویى بکنم تا بیارمتب- (سلمی)نام معشوقهاى در ادبیات عرب، حافظ نام هیچکس را در مقابل او نیاورده است. اغلب در غزلهاى دو زبانه عربی- فارسى از او یاد مىکنند:گر به سرمنزل سلمى رسى اى باد صبا* چشم دارم که سلامى برسانى زمنشج- (شیرین) همراه با نام خسرو یا پرویز یا فرهاد آمده است:زحسرت لب شیرین هنوز مىبینم* که لاله مىدمد از خون دیده فرهاددر بیشتر اشعار، شیرین معشوقه عمومى است. صفت خاصى ندارد و نام او اغلب با صنعت ایهام به کار رفته است.د- (لیلی) همواره با نام مجنون آمده است که از ادبیات عرب وارد شعر فارسى شده است و لیلى نیز معشوقه عمومى است و در بیشتر اشعار صفت ویژهاى ندارد؛برقى از منزل لیلى بدرخشید سحر* وه که با خرمن مجنون دل افکار چه کردهـ - (گلچهر) تنها یک مرتبه همراه با نام اورنگ آمده است و مهر همراه نام وفا حداقل دو مرتبه آمده است:اورنگ کو، گلچهر کو، نقش وفا و مهر کو* حالى من اندر عاشقى داد تمام مىزنمز- (شکر)حداقل یک مرتبه با این مفهوم بدون ذکر عاشق ذکر شده است:از حیات لب شیرین تو اى چشمه نوش* غرب آب و غرب اکنون شکرى نیست که نیست 4- کلمه (دختر)نه مرتبه و همواره در ترکیب یا به مفهوم (دختر رز)به معناى شراب آمده است:دوستان دختر رز توبه ز مستورى کرد* شد برمحتسب و کار به دستورى کرددر حالى که کلمه پسر به همین معنى 11 مرتبه تکرار شده است و به موجب غالب بودن جنس مذکر اغلب منظور نوع انسان بوده است:در مکتب حقایق، پیش ادیب عشق* هان اى پسر بکوش، که روزى پدر شوی 5- کلمه (عروس، عجوزه، مخدره)اغلب به کنایه بر جهان و روزگار اطلاق شده است. صفات منفى بىوفایى فتنه انگیزى در بیشتر موارد به آنها داده است:جمیلهاى است عروس جهان ولى هشدار* که این مخدره در عقد کسى پدر شوی 6- صفات زنانه (مشاطه، غساله، دلاله، مکاره، محتاله، جمیله، معشوقه)مشاطه آرایشگر زن است و غساله به تبعیت از موصوف مونث آمده است. معشوقه و دلاله و جمیله یا با معنایى خوب و مکاره و محتاله با بار معنایى بد به کار رفته است و به جز معشوقه و مشاطه بقیه کلمات تنها یک مرتبه آمده است:مشاطه صنعش نکند نقش مراد* هر که اقرار به آن حسن خداد نکرد 7- کلمه خواهر در ترکیب نیامده است اما کلمه برادر سه مرتبه آمده که دو بار آن همراه با یوسف و یک بار با معناى طعنهآمیز:واعظ به طعنه گفت برو ترک عشق کن* محتاج جنگ نیست، برادر نمىکنم 8- کلمه حور برابر معشوق زمینی، 11 مرتبه آمده است. در همه موارد معشوق زمینى بدان ترجیح داده شده است:باغ بهشت و سایه طوبى و قصر حور* با خاک کوى دوست برابر نمىکنمکلمه (غلمان) تنها یک مرتبه آمده و آن هم در کنار حور. 9- وجود زنان در پشت پرده حکایت:الف- ملکه سبا: بدون نام ذکر و عنوان سه بار یاد شده است:مژده اى دل که دگر باد صبا بازآمد* هدهد خوش خبر از طرف سبا باز آمدب- فرنگیس همسر سیاوش بدون ذکر نام 3 بار از او یاد شده است:شاه ترکان سخن مدعیان مىشنود* شرمى از مظلمه خون سیاورشش بادج- پیر زالى که با خبر مرگ شیرین موجب خودکشى فرهاد شد:جهان پیر است و بىبنیاد از این فرهاد کش فریاد* که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینمد- صفورا همسر موسی(ع) یک مرتبه آمده است:شبان وادى ایمن گهى رسد به مراد* که هفت سال به جان خدمت شعیب کندهـ - دختر ارمنى که شیخ صنعان را فریفت یک مرتبه به کار رفته است:گر مرید راه عشقی، فکر بدنامى نکن* شیخ صنعان خرقه اندر خانقهى برابر نمىکند خبرگزاری بین المللی زنان "ایونا" - مهدیه صفارىتهیه و تنظیم: مهسا رضایی- ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 438]