واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: وقوف در عرفات
روز عرفه در عرفات حال و هوايي وصف ناپذير دارد که توضيحاتي را مي طلبد: 1 ـ عرفان به عرفات و اعمال قلبي و قالبي آن، براي اين که وقوف در آن از روي شعور و ادراک انجام گيرد، بر زائر خانه محبوب لازم است.عرفات از نظر معنوي، از آيات بيّنات حق است و سرزمين رحمت و عرصه آگاهي مورد توجّه حضرت ذوالجلال. و از نظر ظاهري سرزميني است وسيع که اقامت در آن بر زائران بيت الله، از ظهر نهم ذو الحجه تا غروب آفتاب واجب است.مرز و حدّ اين سرزمين مقدس، به وسيله امين وحي به آدم ابو البشر شناسانده شد. در همانجا بود که به دريافت کلمات از پيشگاه حضرت ربّ مفتخر و توفيق توبه، رفيق راه او شد.(1)در اين که چرا اين سرزمين را عرفات مي گويند اقوالي است، از همه مهمتر قولي است که از حضرت صادق (عليه السلام) نقل شده:أمين وحي روز عرفه با ابراهيم بزرگوار همراه شد، چون خورشيد از ظهر گذشت، به ابراهيم گفت: به گناه اعتراف کن و به مناسک حج عارف شو؛ به خاطر سخن جبرئيل، آن سرزمين مقدس به عرفات نامگذاري شد. 2 ـ وقوف در عرفات؛ آن سرزميني که آبادي و بنا ندارد، و از صورتهاي ظاهر زندگي چيزي در آن ديده نمي شود، آن هم در لباس احرام و به دور از تمام مظاهر مادّي، در زير خيمه اي معمولي و جداي از وطن و زن و فرزند و فاميل و در حال دعا و مناجات و سجده و خالي از تمام تعلّقات و وابستگي ها، علّت و موجبي براي غبارروبي از آيينه جان و فضاي قلب است، و آماده شدن باطن براي طلوع خورشيد معرفت به حضرت رب از مشرق هستي انسان و دل کندن از غير، و بسته شدن به بند عشق يار و درک اين معنا که عاقبت آنچه در تصرف انسان است به يک لحظه از دست مي رود و در آن لحظه از زن و فرزند و مال و منال و آنچه در اختيار است، براي هميشه خبري بر جاي نمي ماند و تنها و تنها معيت با حضرت يار است که ابدي و دائمي و براي هميشه و همه جا، چه در دنيا و چه در آخرت، براي انسان کار ساز است.آنان که موفق به وقوف در عرفات مي شوند، چه نيکوست در آن چند ساعت محدود که شروعش اول ظهر و پايانش اول غروب آفتاب است، به پيروي از رسول با کرامت اسلام به گريه و زاري و دعا و مناجات و نماز و عبادت برخيزند، و براساس سفارش اکيد امامان معصوم، در آن صحراي پاک، حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) را، که روح حج و جان معارف و علّت بقاي چراغ دين در بستر تاريخ است، زيارت کنند، و از مفاهيم زيارت حضرت شکل بگيرند و به خصوص دعاي عرفه حضرت را همراه با طهارت ظاهر و باطن و اشک چشم و توجه به معاني بلند آن براي بکار گيري در عمل و اخلاق قرائت کنند.در آن سرزمين است که آدمي به حقيقت و واقعيت؛ الهي و ربّي من لي غيرک... واقف و عارف مي شود و دل و جان، از آن پس در اختيار او مي گذارد و غروب آن روز با درک و شعوري به غير درک و شعوري که داشته، آماده کوچيدن به مشعر مي شود، تا با معرفتي بالا و عرفاني اصولي و شناختي اساسي وارد مشعر شود و آن شب که شب درک و شعور ديگر است، براي او شب عيد باشد! شبي که به وصال و لقاء نزديک مي شود و آماده به دست آوردن رحمت خاص محبوب و پاک شدن باطن از کدورتها و تاريکي هاست.3 ـ آنان که موفق به وقوف در عرفات مي شوند، چه نيکوست در آن چند ساعت محدود که شروعش اول ظهر و پايانش اول غروب آفتاب است، به پيروي از رسول با کرامت اسلام به گريه و زاري و دعا و مناجات و نماز و عبادت برخيزند، و براساس سفارش اکيد امامان معصوم، در آن صحراي پاک، حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) را، که روح حج و جان معارف و علّت بقاي چراغ دين در بستر تاريخ است، زيارت کنند، و از مفاهيم زيارت حضرت شکل بگيرند و به خصوص دعاي عرفه حضرت را همراه با طهارت ظاهر و باطن و اشک چشم و توجه به معاني بلند آن براي بکار گيري در عمل و اخلاق قرائت کنند.آري در آن فضاي ملکوتي که وعده استجابت دعا داده شده، و حتي در روايات آمده اگر در آن ساعات با ارزش کافري در آن سرزمين باشد، از فيض و رحمت حق محروم نشود!(2)
بايد از حضرت حق درخواست خير دنيا و آخرت نمود و براي تمام مردم روي زمين دعا کرد و مغفرت و آمرزش اموات را از حضرت ربّ العزّة درخواست نمود، که در آن صحراي با حال، گدايي از غير، برنامه اي ناپسند و عين بي انصافي نسبت به خداوند مهربان است.امام رضا(عليه السلام) فرمود: در راه رفتن به عرفات، تلبيه را زياد بگو. چون وقت به ظهر رسيد غسل کن، نماز ظهر و عصر را با اذان و اقامه بجاي آور، با همه وجود وارد عرصه گاه دعا و راز و نياز شو، در دعا و گريه و زاري اصرار داشته باش، ايستاده و نشسته از، مناجات و عبادت غافل مشو، و پس از غروب آفتاب، لا اله إلاّ الله بگو.(3)بايد از حضرت حق درخواست خير دنيا و آخرت نمود و براي تمام مردم روي زمين دعا کرد و مغفرت و آمرزش اموات را از حضرت ربّ العزّة درخواست نمود، که در آن صحراي با حال، گدايي از غير، برنامه اي ناپسند و عين بي انصافي نسبت به خداوند مهربان است.امام سجّاد(عليه السلام) فرمود: در عرفات با وحدانيّت حق، و توحيد حضرت ربّ، و رسالت رسول الله; به اين که سيد انبيا است و ولايت علي ولي الله و اين که او سيد اوصيا است و امامان معصوم بعد از علي به اين که عباد مخلص حق اند، تجديد پيمان و بيعت کنيد تا حضرت ربّ العزة به ملائکه خود بر شما بندگان واقعي مباهات کند. (4)از امام صادق(عليه السلام) روايت شده: مجرم ترين افراد در موقف عرفات، کسي است که از آن صحرا به سوي مشعر حرکت کند و گمان داشته باشد که خداوند مهربان او را مورد مغفرت قرار نداده است! (5)4 ـ چشم انداز عرفات انسان را به ياد روز قيامت و عرصه گاه محشر مي اندازد؛ روزي که تمام اولين و آخرين، با يک نوع لباس و همراه با پرونده دوران حيات خود، در آن موقف کبري، در محضر حق، براي بازپرسي شدن مي ايستند و همگان منتظر عفو و رحمت و بخشش حضرت حقّند، ولي، بر اساس آيات و روايات، مغفرت خدا در قيامت از براي مردمي است که ظاهر و باطن با توحيد و رسالت و نبوّت سروکار داشته اند. جبل رحمت در صحراي عرفات ، قامتي استوار براي سايه گرفتن مردم در پناه آن است تا ساعتي از حرارت آفتاب بياسايند و با جسم و جاني راحت به دعا و زاري در پيشگاه حق مشغول باشند و به ياد بياورند که امام عاشقان و پيشواي شهيدان و سرور آزادگان حضرت حسين عليه السلام) در جانب چپ اين کوه به قرائت دعاي با عظمت عرفه ايستادند تا جهانيان را از اين چشمه پرفيض رحمت و مفاهيم ملکوتي بهره مند سازند و قلوب بيمار مردم تاريخ را با جهت دادن به سوي حق شفا بخشند. در صحراي عرفات ، قيافه ظاهر مردم ، و يکرنگي آنان در لباس و اداي مناسک و گريه و زاري و تضرع و دعاي آنان، امکان تحقق وحدت را در بيش از يک ميليارد مسلمان نشان مي دهد و از اين طريق حجت خدا را بر مردم تمام مي کند که در کنار اين تفرقه و جدايي ملّت هاي اسلام، که زمينه تسلّط دشمنان خدا بر همه چيز آنان است، فرداي قيامت و در برابر نسل هاي بعد عذر قابل قبولي ندارند. در قديم سرزمين عرفات سرزمين خشک و خالي از آب و گياه بود ، آنان که قصد وقوف در عرفات داشتند بايد از محل حرکت خويش آب مورد نياز خود را تأمين مي کردند؛ به همين مناسبت آن روز را روز ترويه مي گفتند . 5ـ چون آفتاب روز عرفه به لحظه غروب برسد، بايد خيمه ها را سرنگون کرد و بار و بنه مختصر را به هم پيچيد و سفره نچيده را برچيد و با روحي سبک بار و قلبي سبک بال و وجودي پيچيده به غفران و رحمت، به طرف مشعر الحرام حرکت کرد . اين اقامت کوتاه و اين استقرار چند ساعته، نشان اقامت کوتاه در حيات دنيا و علامت مسافر بودن انسان در اين خانه محدود است که بايد بساطي ساده گستراند تا روز جمع کردن آن دچار مضيقه و رنج و فشار و زحمت نباشي و براي دل کندن از آن سهل و آسان و راحت بگذراني. اکنون به سوي مشعر حرکت کن که حکمت اين حرکت و فلسفه اين سفر جز توجه به آسان گذراندن زندگي، که جز با تقوا و طاعت ميسّر نيست برنامه ديگر ندارد . 6ـ در قديم سرزمين عرفات سرزمين خشک و خالي از آب و گياه بود ، آنان که قصد وقوف در عرفات داشتند بايد از محل حرکت خويش آب مورد نياز خود را تأمين مي کردند؛ به همين مناسبت آن روز را روز ترويه مي گفتند . امروز نيازي نيست که اين واقعيت مصداق ظاهري اين لغت باشد ، امروز بايد زائران با توجهي کامل و دلي پاک از چشمه فيض دوست براي رفع تشنگي عقل و قلب و نفس و جان آب بردارند، و در آن صحراي پاک و مبارک دو لب وجود خويش را بر چشم عنايت و رحمت نهند و خود را براي ابد سيراب نمايند . پي نوشت ها:1 ـ بحارالانوار، ج96، ص352 ـ بحارالانوار ، ج96، ص2493 ـ بحارالانوار ، ج96، ص2554ـ بحارالانوار ، ج96، ص2595ـ بحارالانوار ، ج96 ، ص265در بارگاه نورتهيه و تنظيم: گروه دين و انديشه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 502]