واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ميزان اختيارات ارواح
آيا ارواح مي توانند يکديگرررا ملاقات کنند واز وضعيت همديگر مطلع شوند؟ آيا به خانواده خود واهل دنيا نظرمي کنند،اطلاعي از اتفاقات دنيوي دارند؟ يا حضور زنده ها بر سرمزارشان ويا خيرات ايشان را درک مي کنند ؟اينها سوالاتي است که روايات به طريق گوناگون وگاهي منافي هم به آن پاسخ داده اند بنابر آنچه در نهج البلاغه در اين خصوص آمده است مي توان گفت که فرض ارتباط ارواح وارتباطشان ضعيف است .جِيرَانٌ لَا يَتَأَنَّسُونَ وَ أَحِبَّاءُ لَا يَتَزَاوَرُونَ- بَلِيَتْ بَيْنَهُمْ عُرَاالتَّعَارُفِ- وَ انْقَطَعَتْ مِنْهُمْ أَسْبَابُ الْإِخَاءِ- فَكُلُّهُمْ وَحِيدٌ وَ هُمْ جَمِيعٌ- وَ بِجَانِبِ الْهَجْرِ وَ هُمْ أَخِلَّاءُ- لَا يَتَعَارَفُونَ لِلَيْلٍ صَبَاحاً وَ لَا لِنَهَارٍ مَسَاءً- أَيُّ الْجَدِيدَيْنِ ظَعَنُوا فِيهِ كَانَ عَلَيْهِمْ سَرْمَداً- (خطبه 249) همسايگانى هستند كه با هم انس نمىگيرند و دوستانى كه به ديدار هم نمىروند. رشتههاى آشنايى در ميانشان پوسيده و پيوند برادرى آنها بريده است. با اين كه گرد هم آمدهاند، همگى تنهايند، و با وجود دوستى از همديگر دورند. نه شب را بامدادي مىشناسند و نه براى روز شامگاهى. در هر يك از شب و روز كه در آن كوچيدهاند،(به سر مي برند) همين براى آنها هميشگى است.اما بهتر است که بگوييم اينها در توصيف اجساد است وربطي به ارواح ندارد لذا آن را در کنار روايات ديگر قرار دهيم ونتيجه بگيريم که برزخ ارواح مي تواند با برزخ اجساد فرق داشته باشد هرچند بستگيهايي به هم داشته باشند واز وضعيت يکديگر متاثر شوند. ارتباط ارواح با يگديگر عَنِ ابْنِ نُبَاتَةَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ يَذْكُرُ فِيهِ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ خَرَجَ مِنَ الْكُوفَةِ وَ مَرَّ حَتَّى أَتَى الْغَرِيَّيْنِ فَجَازَهُ فَلَحِقْنَاهُ وَ هُوَ مُسْتَلْقٍ عَلَى الْأَرْضِ بِجَسَدِهِ لَيْسَ تَحْتَهُ ثَوْبٌ فَقَالَ لَهُ قَنْبَرٌ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ... (متن عربي در بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار،ج27،307). در حديث ديگرى از اصبغ بن نباته (به ضم نون) از على عليه السلام مى- خوانيم كه روزى آنحضرت از كوفه خارج شد، و به نزديك سرزمين غرى (يعنى نجف اشرف آمد) و از آن گذشت. اصبغ مىگويد:ما به او رسيديم، در حالى كه ديديم روى زمين دراز كشيده است. قنبر گفت:اى امير مؤمنان! اجازه نمىدهى عبايم را زير پاى شما پهن كنم؟ فرمود: نه! اينجا سرزمينى است كه خاكهاى مؤمنان در آن قرار دارد. و اين كار تو مزاحمتى است براى آنها. اصبغ مىگويد: عرض كردم: خاك مؤمن را فهميدم چيست، اما مزاحمت آنها چه معنى دارد!؟ فرمود:يعنى اى فرزند نباته! اگر پرده از مقابل چشم شما برداشته شود ارواح مؤمنان را مىبينيد كه در اينجا حلقه حلقه نشستهاند، و يكديگر را ملاقات مىكنند و سخن مىگويند. اينجا جايگاه مؤمنان است. و در وادى برهوت ارواح كافران همچنين كلينى روايت كرده است كه حضرت امير فرموده هر مؤمنى كه بميرد در بقعه اي از بقعهها ،مىگويند كه روح او ملحق شود بوادى السلام كه صحراى نجف اشرف است و اين بقعهاى است از جنت عدن.(کافي ج 3ص243 )و نيز روايت شده كه شخصى از امام صادق پرسيد برادر من در بغداد است و مىترسم در آنجا بميرد. فرمود چه پروا دارى هر جا خواهد بميرد، هيچ مؤمن در مشرق و مغرب زمين نمىماند مگر آنكه خدا حشر مىكند روح او را بوادى السلام كه آن بيرون كوفه است گويا مىبينم ايشان را كه حلقه حلقه نشستهاند و با يكديگر سخن مىگويند.اسحاق ابن عمار مي گويد:از امام کاظم پرسيدم :آيا ميت افراد خانواده اش را ديدار مي کند؟ فرمود آري .پرسيدم در چه مقدار از زمان ديدار مي کند ؟ قَالَ فِي الْجُمْعَةِ وَ فِي الشَّهْرِ وَ فِي السَّنَةِ عَلَى قَدْرِ مَنْزِلَتِه:امام فرمود: «در هر جمعه ودر هر ماه ودر هر سال يکبار ،به اندازه مقامي که آن مومن در پيشگاه خداوند دارد»سرزدن به خانواده در مورد امکان ديدار متوفي با خانواده اش ،پاسخ مثبت است .اما بسته به ميزان اعمال وجايگاه اونزد خداوند کميت وکيفيت آن متغير است.مومن از ديدار خانواده اش شاد وکافر غمگين مي شود.
اسحاق ابن عمار مي گويد:از امام کاظم پرسيدم :آيا ميت افراد خانواده اش را ديدار مي کند؟ فرمود آري .پرسيدم در چه مقدار از زمان ديدار مي کند ؟ قَالَ فِي الْجُمْعَةِ وَ فِي الشَّهْرِ وَ فِي السَّنَةِ عَلَى قَدْرِ مَنْزِلَتِه:امام فرمود: «در هر جمعه ودر هر ماه ودر هر سال يکبار ،به اندازه مقامي که آن مومن در پيشگاه خداوند دارد .»پرسيدم آنها به چه شکلي مي آيند ؟فرمود «به شکل پرنده لطيفي که خود را به ديوارها مي زند وبر آنها اشراف پيدا مي کند ،اگر آنها را در خير وخوبي بنگرد ،خوشحال مي شود ،واگر آنها را در بدي ونياز واندوه ببيند ،غمگين مي گردد.» (الكافي ،ج3،230)برخي روايات ديگر در مورد قطعي بودن ديدار تمام اموات اعم از مومن وکافر با خانواده سخن گفته اند وتميز داده اند بين مومن وکافر در آنچه که مي بيند واحساسي که پيدا مي کند .عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يُحِبُّ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يَكْرَهُ وَ إِنَّ الْكَافِرَ لَيَزُورُ أَهْلَهُ فَيَرَى مَا يَكْرَهُ وَ يُسْتَرُ عَنْهُ مَا يُحِبِّ: همانا مومني که از دنيا رفته به ديدار خانواده خود مي رود وخوبيها وخوشيهاي خانواده اش را مي بيند ولي کافر ،فقط بديها و ناخشنوديها را مي بيند وخوبيها از او پنهان مي شود . درک واحساس اموات ازحضور زائرين قبرخود اگر بپذيريم که بامرگ روح انسان، باتمام درک وشعور خود بلکه با احساساتي قويتر از اين جهان ،در عالم برزخ به حيات خود ادامه مي دهد واگر باور کنيم حضور، توجه واحساس روح هرچند جزء ارواح مومنين باشد از قبر وآنچه در قبر اتفاق مي افتد،منقطع نخواهد شد ،نسبت به درک متوفي از حضور زنده ها بر سر مزارشان ترديدپيدا نخواهيم کرد. اسحاق ابن عمار مي گويد از امام کاظم عليه السلام پرسيدم :آيامومني که از دنيا رفته مي داند که شخصي کنار قبر او آمده وبه زيارت قبر او پرداخته است ؟امام در پاسخ فرمود آري همواره تا آن شخص در کنارش هست با او انس مي گيرد ،ووقتي که آن شخص از کنار او برخاست ورفت ،در قبر خود حساس وحشت مي نمايد.نيز عبدالله ابن سليمان مي گويد :از حضرت صادق در مورد زيارت قبرهاي مسلمين سوال کردم .فرمود «در روز جمعه کنار قبر آنها برو وآنها را زيارت کن ،چه آنکه هرکس در ضيق وتنگنا باشد ،بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب،گشايشي در کارآنها ايجاد مي شود از اين رو در اينروز هرکس به زيارت آنها رفته ،آنها آگاه مي شوند ،ولي پس از طلوع خورشيد يله ورها مي شوند .»پرسيدم آيا مردگان از آنانکه به زيارت قبرشان مي روند ،آگاه شده وشاد مي شوند ؟فرمود آري ،ونيز از بازگشت زائران از قبور ،به محل هاي خودشان وحشت مي کنند .مطابق اين روايت بامداد روز جمعه بين الطلوعين (بين اذان صبح تا طلوع خورشيد ) وقت بسيار خوبي براي زيارت اهل قبور است . در ادامه راجع به خيرات براي اموات وچگونگي بهرمندي ايشان از آنها خواهيد خواند... انسيه نوش آبادي - گروه دين و انديشه تبيان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 388]