واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مقصّر کیست ؟
قالَ رَسُولُ اللهِ(ص) :( لاتَكُونُوا مِمَّنْ خَدَعَتْهُ الْعاجِلَةُ، وَ غَرَّتْهُ الاُْمْنِیَّةُ فَاسْتَهْوَتْهُ الْخُدْعَةُ فَرَكَنَ اِلى دارِ السُّوءِ سَریعَةِ الزَّوالِ، وَ شیكَةِ الاِْنْتِقالِ. اِنَّهُ لَمْ یَبْقَ مِنْ دُنْیاكُمْ هذِه فى جَنْبِ ما مَضى اِلاّ كَاِناخَةِ راكِب اَوْ صَرِّ حالِب، فَعَلى ما تَعْرِجُونَ وَ ماذا تَنْتَظِرُونَ؟... .1پیامبر(ص) در خطبه اش فرمود: از كسانى نباشید كه دنیا به آنان نیرنگ زده و آرزوها آنان را فریفته است پس نیرنگ و فریب دنیا، وى را سرگشته و بى خرد و مدهوش ساخته و لذا به دنیاى پر از نكبت و بد و زودگذر و ناپایدار دل بست و اعتماد كرد . بدانید از این دنیاى شما در مقایسه با آنچه گذشته ، فقط به اندازه خواباندن شترى یا بستن پستان حیوانى ، باقى مانده است . بنابراین ، بر چه چیزى بالا مى روید (در كجا اقامت مى كنید) و چه چیزى را انتظار مى برید ؟ ) شرح حدیث :پیامبر (ص) در این خطبه ، مسائل مهّمى را بیان مى دارد. 2نخستین موضوعى كه بدان اشاره شده : زرق و برق دنیا و فریبى است كه شخص از درون و برون دنیا مى خورد ، كه از یكى به « خدعه » و از دیگرى به « غرور» تعبیر فرموده است : «خَدَعَتْهُ الْعاجِلَةُ وَ غَرَّتْهُ الأُمْنِیَّةُ ; دنیاى زودگذر او را فریفته و آرزوهاى دور و دراز درونى او را مغرور ساخته است.» در واقع خدعه و غرور شبیه یكدیگر هستند ، ولى در این جا خدعه ، فریب بیرونى است و غرور، فریب درونى .انسان ، زرق و برق و جاه و منزلت دنیایى را مى بیند و به انسان هایى كه در ناز و نعمت به سر مى برند توجّه مى كند و همین چیزها او را به خود مشغول و از خدا و آخرت و ارزش هاى معنوى غافل مى سازد . حضرت رسول(ص) مى فرماید : از چنین افراد نباش كه گاهى عواملى از درون او را بفریبد و گاهى عواملى از برون. 3دنیا فریب می دهد : اگر کمی تأمل کنیم خواهیم دید که این سخن چه قدر به جا و درست است . آرزوهای دنیایی ، خیال پردازی های دور و دراز برای رسیدن به شهوات ، دستیابی به ثروت و مال و منال ، دسترسی به قدرت و مناصب دنیوی ، و همه این ها برای خوشی و راحتی و لذت انسان را فریب خواهند داد . البته کسانی که مواهب طبیعی را در چارچوب « دنیاطلبی » نمی بینند و آن را مقدمه ای برای حیات آخرت می شناسند ، هرگز دچار چنین فریب و نیرنگی نمی شوند . کسانی دچار فریب دنیا می شوند که حقیقت و واقعیت اصلی دنیا را نشناخته و آنچه را « مقدمه » است ، « نتیجه » می پندارند !دوّمین چیزى كه بدان اشاره شده ناپایدارى دنیاست . كسى كه از درون یا برون ، فریب دنیا را مى خورد; در حقیقت به دارالسّوء (= سراى بد) اعتماد كرده است ، آن هم سرایى كه به سرعت نابود مى شود و انسان از آن كوچ مى كند و هر لحظه در آن «جرس فریاد بر مى دارد كه ؛ " بار سفر راببندید ، فرصت تمام است ."این دنیا پس از زیان زدن به انسان فریفته ، می گذرد و حتی برای پاسخگویی و یا عذرخواهی از زیان دیدگان ، توقفی کوتاه هم ندارد! کسانی که عمری را به جستجوی ظواهر فریبنده دنیا سپری کردند و عاقبت فریب خورده و حسرت زده در حالی که سرمایه اصلی شان را از کف داده اند ، به عالَم آخرت منتقل شدند ، آیا توانستند « دنیا » را برای جبران خسارت خودشان به محکمه ای بکشند ؟! هرگز! زیرا دنیا پس از فریب و زیان ، می گذرد و همه چیز را فراموش می کند . البته فریب خوردگان دنیا و زیان دیدگان ، خود مقصرند . آنان نباید کسی جز خود را سرزنش کنند ! آنان پیش چشم خود ، گذر ایّام را مشاهده می کردند ، مرگ خویشان و نزدیکانشان را می دیدند ، در مراسم خاکسپاری آنان نیزشرکت می کردند ، و دعوت عقل و وحی را هم پیش روی خود داشتند که دنیاگذرا و فانی است و انسان نباید به آنچه فانی است ، دل ببندد و باید به دنبال تأمین حیات ابدی باشد که در این دنیای فانی ، زاد و توشه آن باید تامین شود .امیرالمؤمنین(ع) تعبیر زیبایى دارد: «كُلُّ شَىْء مِنَ الدُّنْیا سَماعُهُ اَعْظَمُ مِنْ عِیانِه ، وَ كُلُّ شَىْء مِنَ الاْخِرَةِ عِیانُهُ اَعْظَمُ مِنْ سَماعِه ; هر چیز دنیا شنیدنش بزرگتر از دیدنش است و هر چیز آخرت دیدنش بزرگتر از شنیدنش است .»در این حدیث، سخن از زایل شدن و انتقال به میان آمده است . آوردن هر دو كلمه ، نكته دارد: زایل شدن ; یعنى ، این شخص آنچه دارد از دست مى دهد ; و منتقل شدن ; یعنى ، شخص به مكانى مى رود كه باید در آن جا حساب پس بدهد . پس ، نعمت هاى دنیایى سریع مى آید و زود هم مى گذرد . در یک کلام می توان گفت : دنیا ، دورنماى جالب و زیبایى دارد ، ولى وقتى كسى وارد آن شد مى بیند خبرى از آن نمای خیالی نیست . امیرالمؤمنین(ع) تعبیر زیبایى دارد: «كُلُّ شَىْء مِنَ الدُّنْیا سَماعُهُ اَعْظَمُ مِنْ عِیانِه ، وَ كُلُّ شَىْء مِنَ الاْخِرَةِ عِیانُهُ اَعْظَمُ مِنْ سَماعِه ; هر چیز دنیا شنیدنش بزرگتر از دیدنش است و هر چیز آخرت دیدنش بزرگتر از شنیدنش است .»4
دنیا با صد زبان بى زبانى ، بی وفایى و ناپایدارى خود را اعلان مى دارد اما آخرت را با هیچ بیانی نمی توان توصیف کرد .در ادامه كلام ،حضرت رسول (ص) از بی وفایى یا از عدم ثبات دنیا و عدم اعتماد به دنیا سخن به میان می آورد.آنچه ازدنیا باقى مانده در مقابل آنچه از دنیا گذشته خیلى كم است و دو مثال بیان فرموده است ؛« اِناخَةِ راكِب ; خواباندن شتر» ، براى این كه كسى پیاده شود ، شتر را مى خوابانند ، چون از شتر ایستاده نه می توان پیاده شد و نه می توان سوار آن شد . از عجایب شتر، یكى این است كه وقتى مى خوابد و بار بر آنها مى نهند و كسى بر آن سوار مى شود راحت با باروبنه بر مى خیزد ، در حالى كه حیوانات دیگر نمى توانند این كار را انجام دهند. همین نكته را بعضى از مفسرین در آیه « اَفَلا یَنْظُرُونَ اِلَى الاْبِلِ كَیْفَ خُلِقَتْ ; آیا آنان به شتر نمى نگرند كه چگونه آفریده شده است .»5 یادآور شده اند ، كه مقدار زیادى از آن به وضع خاص سر و گردن شتر بستگى دارد . زمان این اناخه (= خواباندن) بسیار كم است و دنیا نیز چون این اناخه ، دیرى نمى پاید .« صَرِّ حالِب » موقعى كه حیوان پستانش پر از شیر است ، گاهى براى آن كه بچه اش ، شیرها را نخورد با كیسه اى دور پستانش را مى بندند و گرهى بر آن مى زنند كه این كار معطّلى ندارد و وقتى را تلف نمى كند . آن چیزى را كه به پستان مى بندند « صرار» مى گویند . انتخاب این دو مثال جالب ، تشبیهى براى دنیاست ؛« اناخة راكب » یعنى ، مى خوابانند كه آخر خط است باید پیاده شوى . این با مسأله رفتن از دنیا تناسب دارد ، مثل این كه انتهاى سوارى است و شتر را خوابانده اند و به انسان مى گویند : بفرمایید پیاده شوید !« صرّ حالب » یعنى ، به بچه حیوان فرصتى مى دهد تا شیرى بنوشد بعد منعش مى كنند . حال به انسان هم مقدارى عمر داده اند بعد مرگش آن رشته و فرصت را پاره مى كند . این تشبیهات بسیار حساب شده انتخاب شده اند . مى فرماید : از دنیا باقى نمانده مگر به اندازه خواباندن یك شتر و پیاده كردن سوار آن كه زمان خیلى كوتاهى است ، یا به اندازه این كه پستان حیوان را ببندند و جلو بچه اش را بگیرند و بگویند: سهم تو بیش از این نیست.هیچ کس اطمینان ندارد از عمراو چه قدر باقی مانده است .شاید باقى مانده عمر یك ساعت باشد و لذا باید فرض را بر این گذاشت كه چیزى از عمر باقی نمانده است . حال وقتى این طور شد بر چه چیزى اعتماد دارید ؟ از چه وسیله اى براى ترقّى و عروج استفاده مى كنید ؟ لحظه اى باقى نمانده همین یك لحظه را غنیمت بدان، مى خواهى توبه كنى توبه كن ، و فرصت را از دست نده .آنچه را امام علی(ع) سرزنش می کند، کارکردن « برای دنیا » است ، اما کار و تلاش « در دنیا » ولی « برای آخرت » عین صواب و موجب ثواب است ، و جز آن ، راهی برای تعالی و سعادت انسان وجود ندارد . فراوری زهرا اجلال – گروه دین و اندیشه تبیان1- بحار/ ج 74/ ص 1832- لازم به ذكر است كه بین خطبه ها و احادیث معمولى فرق است; معمولا خطبه ها جامعیّت بیشترى دارد. چون در مجلسى رسمى و در حضور جمع زیادى ایراد مى شود و گوینده هم در صدد بیان مسائل اساسى و زیر بنایى است .3- تفسیر نمونه / ج 17 / ص 95انسان ها چند گروهند: بعضى آنقدر ضعیف و ناتوانند كه تنها مشاهده زرق و برق دنیا براى فریب و غرورشان كافى است ، اما بعضى كه مقاومت بیشترى دارند ، وسوسه هاى شیطان نیز باید به آن افزوده شود و شیطان درون و برون دست به دست هم دهند تا آنها را بفریبند. بدون شك بسیارى از مظاهر زندگى غرورآمیز و غفلت زاست ، و گاه چنان انسان را به خویشتن مشغول مى دارد كه از هرچه غیر آن است غافل مى سازد .به همین دلیل در بعضى از روایات اسلامى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم كه وقتى از آن حضرت مى پرسیدند: «اَىُّ النّاسِ اَثْبَت رَأْیاً; چه كسى از همه مردم با فكرتر، و از نظر اندیشه ثابت تر است ؟ فرمود: مَنْ لَمْ یَغُرَّهُ النّاسُ مِنْ نَفْسِه وَ لَمْ تَغُرَّهُ الدُّنْیا بِتَشْویقِها; كسى كه مردم فریبكار او را نفریبند و تشویق هاى دنیا نیز او را فریب ندهد .»4- نهج البلاغه / خطبه 1145- سوره غاشیه /17منبع : مقالات آقایان ؛ قرائتی / مکارم شیرازی و...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]