واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: حمله به اخراجی ها: وقیح و آبکی!
گروه سینما و تلویزیون: حسین مهکام را، بیشتر به فیلمنامه نویسی می شناسند، در حالی که دستی هم در ادبیات داستانی و داستان نویسی و تدریس داستان نویسی دارد. او، فیلمنامه آثار سینمایی مختلفی را نگارش یا بازنویسی کرده است که معروفترین آن ها سه فیلم هیچ، بیست و آدم است. ارتباط خوبی هم با رسانه ها دارد و نقدهای مختلفی در آن ها، به چاپ می رساند. در این بخش از گفتگو با این فیلمنامه نویس شناخته شده سینمای ایران، درباره فیلمنامه های اقتباسی و سینمای گیشه و موضوعات دیگر حرف زده ایم.*** • آقای مهکام! نظر شما درخصوص فیلمنامه اقتباسی چیست؟ خوبی های چنین فیلمنامه ای، چه می تواند باشد؟- فیلمنامه اقتباسی قطعاً محاسنی هم دارد. به این دلیل که برخی اوقات داستانهایی وجود دارند که پتانسیل های تصویری خیلی خوبی دارند و اگر فیلمنامه نویسی، اشراف داستانی داشته باشد، می تواند از آنها استفاده کند برای اینکه فیلمنامه ای بنویسد. • یعنی در سینمای کشورهای دیگر هم، ماجرای فیلمنامه های اقتباسی جریان دارد؟- این یک تعامل است میان داستان و فیلمنامه، داستان به شکل مکتوب و چاپ شده اش و فیلمنامه به شکل ساخته شده اش و شما درصد بسیاری از فیلمهای سینمای اروپا و امریکا را می بینید که براساس یک متن دیگر اقتباس شده است و این به نظر من یک اتفاق خیلی خوب است.به نظر می رسد که مردم اقبال عمومی چندانی نسبت به این سینما ندارند، مگر در موارد خاص مثل فیلم بسیار مبتذل و بسیار آبکی و بسیار قبیحی به نام اخراجی ها، که آن هم معتقدم که فروش بالای این فیلم ابداً ربطی نه به محتوای آن داشت، بلکه به نظر من یک حمایت پیچیده دولتی پشتش بود، و همینطور کنجکاوی مردم برای تطبیق سابقه سیاسی آقای ده نمکی با امروز ایشان. پس فارغ از چنین فیلمهایی که استثنا هستند، آمار بقیه فیلمها نشان می دهد که مردم آنقدرها هم که مسئولان فکر می کنند، راغب سینمای مبتذل و فیلمفارسی نیستند • این روزها و سال ها، فیلم هایی را روی پرده اکران سینماها می بینیم که با داشتن فیلمنامه های سطحی و ضعیف، خوب می فروشند، در عوض فیلم هایی را هم داریم که محتوا و فیلمنامه ها و داستان های خوبی هم دارند، اما فروش خوبی نمی کنند. فکر می کنید چرا این جوری است؟ چه کسی می تواند ذائقه مردم را عوض کند، فیلمساز یا ...؟- در وهله اول با مسئولان فرهنگی کشور باید این وضع را اصلاح کنند. حدوداً سه، چهار سال پیش یکی از مدیران سینمای وقت که الان هم سمتی دارند و در آن زمان کسوت دیگری داشتند، این قضیه را مطرح کردند که سینما اگر راندمان اقتصادی نداشته باشد باید از سبد اقتصادی خانواده حذف شود. و بعد از آن این حرف در دهانها چرخید و به این نتیجه رسیدند که باید سینمایی حضور داشته باشد که اساساً سرگرم کننده باشد، برای اینکه مخاطب ایرانی که خسته است و حال فکر کردن ندارد، به دلیل مشکلات اقتصادی که دارد، باید در سینما صرفاً سرگرم شود و فروش فیلمها بالاتر برود! • به نظر نمی رسد این حرف، حرف چندان بدی هم باشد. بالاخره فرهنگ و هنر، باید چرخش مالی داشته باشند تا کم کم بتوانند به استقلال مالی برسند، نه؟- واقعیت این است که سینمای ایران مثل سینمای اروپا (برخلاف سینمای امریکا)، سوبسید می گیرد و خیلی، با گیشه نمی چرخد؛ بلکه با طرح یکسری واقعیت ها و فضاها دارد خودش را تأمین می کند و از دولت هم کمک می گیرد. اما ناگهان، این نگاه به وجود آمد و تهیه کنندگان نیز پشتش آمدند؛ منتها به نظر می رسد که مردم هوشمندتر از این هستند و الان اگر نگاه کنید، آمار فروش برخی از همین فیلمهای گیشه ای در حال پایین آمدن است.• مطمئن اید که آثار گیشه ای، فروش شان در حال کم شدن است؟- در سینما بله، ولی ممکن است در سوپر مارکت ها و بازار سی دی ها آمار خوب و بالایی داشته باشد، اما در سینما به نظر می رسد که مردم اقبال عمومی چندانی نسبت به این سینما ندارند، مگر در موارد خاص مثل فیلم بسیار مبتذل و بسیار آبکی و بسیار قبیحی به نام اخراجی ها، که آن هم معتقدم که فروش بالای این فیلم ابداً ربطی نه به محتوای آن داشت، بلکه به نظر من یک حمایت پیچیده دولتی پشتش بود، و همینطور کنجکاوی مردم برای تطبیق سابقه سیاسی آقای ده نمکی با امروز ایشان. پس فارغ از چنین فیلمهایی که استثنا هستند، آمار بقیه فیلمها نشان می دهد که مردم آنقدرها هم که مسئولان فکر می کنند، راغب سینمای مبتذل و فیلمفارسی نیستند. • پس از نظر شما، موثرترین عامل، مسئولان فرهنگی هستند که می توانند قاعده این بازی نه چندان خوشایند را، تغییر بدهند، نه؟ - علت اصلی با توجه به نکاتی که عرض کردم، به مدیران سینمایی برمی گردد، بعد تهیه کنندگان و فیلمسازان و بعد عموم مردم. مردم خوراکی را می خواهند که بهشان داده می شود. شما الان سریالهای ماه رمضان را نگاه کنید. سریال جراحت آقای عسگرپور بیشترین آمار بیننده را دارد و یکی از تلخ ترین داستانهایی است که ممکن است تا حالا فیلمنامه شده و ساخته و پخش شده باشد. منتها همین سریال را اگر آقای عسگرپور می خواست در سینما بسازد، مدیران سینمایی اجازه نمی دادند و می گفتند که خط قرمزها را دارد می شکند اما خب، سیما به دلیلی که من نمی دانم، آن را پخش کرد و شما می بینید که مخاطب هم خیلی از آن استقبال کرد. مصاحبه کننده: زینب محسنی نیاگروه سینما و تلویزیون تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2647]