محبوبترینها
از کجا بفهمیم قاشق چنگال اصل است | قاشق چنگال تقلبی نخرید!
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1799081711
6 دهه جنايت، 60 سال مقاومت/نژادپرستي اصلي نهادينه شده در قوانين رژيم صهيونيستي
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: 6 دهه جنايت، 60 سال مقاومت/نژادپرستي اصلي نهادينه شده در قوانين رژيم صهيونيستي
خبرگزاري مهر- گروه بين الملل: در طول شش دهه اشغالگري رژيم اسرائيل، اظهارنظرهاي فراواني درباره نژادپرست بودن اين رژيم مطرح مي شود؛نژادپرستي يك اصل نهادينه شده در قوانين اين رژيم و جزئي از قوانيني است كه ريشه در آموزه هاي صهيونيستي دارد.
به گزارش خبرگزاري مهر، نژاد پرستي كه از آن به واژه مصطلح " آپارتايد"( به معني جدايي و تفكيك نژادي) اطلاق مي شود واژه اي است كه پس از جنگ جهاني دوم، جايگاه وسيع تري را در حقوق بين الملل و افكارعمومي جهان بازي كرد.
اين واژه به معناي اعتقاد يكي از ملل به برتري بر ديگر ملل از نظر نژاد، رنگ پوست يا دين است، اين نگرش خود برتربيني سبب مي شود تا آنان با تكبر و احساس برتري به ديگران بنگرند.
نژادپرستي بر اصل تبعيض بين ملل و انسان استوار بوده و اين نگرش صاحبان آن را به سوي استفاده از خشونت و تروريسم جهت تحميل برتري، تسلط و حفظ منافع خويش بر ديگر ملل وا مي دارد.
در همين قالب صهيونيسم، اين تفكر را به يهوديان قبولانده كه آنان ملت برگزيده خدا بوده و خالص ترين نژادها و باهوش ترين برگزيده هاي بشر هستند.
صهيونيستها انديشه هاي نژادپرستي خويش را از يهوديت و نژادپرستي اروپا گرفته اند به نحوي كه بنيانگذاران صهيونيسم تحت تأثير نژادپرستي آلماني قرارداشتند. آنان با استفاده از نظرات "فردريك نيچه" درباره برتري نژاد آريايي،آريايي را به يهودي تبديل نموده و توانستند به صهيونيسم رنگ و لعابي نژادپرستانه بدهند.
در واقع نژادپرستي بر حسب تصادف در اسرائيل به وجود نيامده و يك جنبه موقتي و گذرا در حيات اجتماعي اسرائيل نيست، بلكه اين پديده جزء جدايي ناپذير و ثابت دولت اسرائيل است به اين دليل كه خود جزئي از ايدئولوژي صهيونيسم و يكي از انگيزه هاي ايجاد دولت صهيونيستي است.
قوانين حقوقي و رويه هاي قضايي دولت اسرائيلي نشان مي دهند كه تنها تعلق داشتن به قوم يهود يعني فرزند مادري يهودي بودن است كه فـرد را از نـظر صـهيونيـسم يهودي مي شناسند. در نتيجه، اين تعلق تنها يك وابـستگي بيولـوژيكي است و بس.
مطابق نظريه صهيونيستي هـر نوع جذب شدن درجوامع ديگر به منزله از دست دادن جوهر يهودي است و آغازي براي نابودي ملت يهود است. پيرو اين اصل، اصل كلي ديگري تبليغ مي شود كه عبارت است از حفظ نژاد خالص يهود و خودداري از آميزش با غيريهوديان در سرزمين فلسطين.
نتيجه آنكه عقيده صهيونيستي (نژاد خالص)، همزيستي يهوديان با غيريهوديان را در يك سرزمين غيرممكن مي كند.
قوانين نژادپرستانه اسرائيل؛
قوانين مصوب در رژيم اسرائيل، محتواي خود را از سه عنصر اساسي؛ دين يهود، صهيونيسم و اصول و مفاهيم ليبراليسم دريافت مي نمود، صهيونيستها در راستاي تحقق طرح صهيونيستي در وطن عربي از تعاليم توراتي و تلمود و نيز اصول و انديشه هاي صهيونيستي براي برخورد با غيريهوديان يعني اعراب استفاده مي نمايند.
در قوانين اسرائيلي بخشهايي از مناقشه هاي نژادپرستانه و خصمانه اي كه در تورات، تلمود و انديشه هاي صهيونيستي عليه اعراب وجود دارد، گنجانده شده است تا آنها را از سرزمين آباء و اجداديشان ريشه كن كرده، مجبور به كوچ كنند تا بدين شكل يهوديان جهان را با استفاده از زور جايگزين آنان سازند و با كمك و پشتيباني ايالات متحده، صهيونيسم جهاني و قدرت و قاطعيت قوانين اسرائيلي و دستگاه هاي اجرايي آن دست به اين مهم بزند.
1) قانون نژادپرستانه بازگشت:
از زمان شكل گيري رژيم اشغالگر قدس قوانين نژادپرستانه اين رژيم نيز نـمود پيـدا كـرد، اولـين قانون تصويبي در اين رابطه قانون "حق بازگشت" است كه تا امروز نيز به قوت خود باقي است. برپايه اين قانون رژيم اشغالگر قدس زمين، مستغلات، ساختمانها و منابع آبي عربي را به نفع شهركهاي صهيونيست نشين كرانه باختري و نوارغزه مصادره مي كنند. اشغالگران صهيونيست در دوره زماني بين سالهاي 1948 تا 1953 بسياري از قوانين نژادپرستانه را براي مقابله با اعراب تدوين و تصويب كردند كه اين رويكرد آنان همچنان نيز ادامه دارد به نحوي كه نژادپرستي و تبعيض نژادي به يكي از منشها و خط مشي هاي ثابت در قوانين و فعاليتهاي اسرائيلي مبدل شده است.
درقانون حق بازگشت كه در سال 1950 صادر شد،نژادپرستي به وضوح در بند بند آن ملاحظه مي گردد.
در بند اول اين قانون قيد شده است:"هر يهودي حق بازگشت به كشور را به عنوان يك يهودي بازگشته دارد، مهاجرت او با ويزاي مهاجر صورت مي گيرد؛ اين نوع رواديد به هر يهودي در جهان داده مي شود."
بن گورين بنيانگذار رژيم اسرائيل در تحليل از قانون بازگشت در كنيست (پارلمان اسرائيل) گفت: "اسرائيل حق بازگشت يهوديان را خلق نكرده است، بلكه تنها آن را اعلام نموده است، اسرائيل يك دولت يهودي نيست، زيرا يهوديان تنها اكثريت را در اين كشور تشكيل مي دهند؛ اسرائيل دولتي است براي تمام يهوديان در هر كجاي كره زمين كه باشند، و وطن هر يهودي كه مايل است در آن زندگي كند.
بدين شكل بود كه قانون نژادپرستانه حق بازگشت با توجه به گمان صهيونيستي مبني بر سرزمين كنعان از نيل تا فرات سرزمين ميعاد است و وطن ملت يهود، به تصويب رسيد.
اين قانون يكي از نژادپرستانه ترين قوانين رژيم اشغالگر قدس و بلكه منشأ اصلي نژادپرستي اسرائيل است و در بند بند اين قانون ملاحظه مي گردد كه از تمام يهوديان جهان بدون توجه به تابعيت آنان يا ملل كه به آن وابسته هستند، مي خواهد تا به فلسطين مهاجرت كنند بدون اينكه هيچ رابطه اي بين آنان و سرزمين فلسطين وجود داشته باشد و آنها تنها به فكر اشغال، چپاول و اخراج ساكنان عرب آن است.
در واقع هدف اصلي از قانون بازگشت، ترغيب و تشويق مهاجرت بي حد و حصر يهوديان به فلسطين، اشغال و يهودي سازي آن است. اين قانون شامل تمام يهوديان جهان، تنها به صرف يهودي بودنشان است؛درحالي كه آوارگان فلسطيني كه صاحبان اصلي اين سرزمين هستند، از اين قاعده مستثني مي باشند، زيرا آنان عرب و غيريهودي هستند.
اين بدترين انواع استعمار،نژادپرستي و تبعيض نژادي است.
2) قانون نژادپرستانه تابعيت:
قانون تابعيت رژيم اشغالگر قدس را مي توان دومين قانون نژادپرستانه اي دانست كه دولت اين رژيم آن را در تاريخ سوم جولاي 1950 به كنيست (پارلمان رژيم صهيونيستي) برد و در نوامبر 1951 به تصويب رسيد.
در اين قانون آمده است كه هر يهودي كه وارد فلسطين اشغالي مي شود؛ يك شهروند محسوب مي گردد؛ قانون درباره شرايط دريافت شناسنامه و تابعيت اسرائيلي مي گويد:"هر شخص يهودي كه به كشور بازگردد يا در آن پيش از تأسيس اسرائيل متولد شده باشد؛حق دريافت تابعيت را دارد."
به بياني ديگر افراد زير حق دريافت تابعيت را دارند:
الف) هر يهودي كه پس از تأسيس اسرائيل به دنيا آمده باشد.
ب) هريهودي كه پس از تأسيس رژيم اشغالگر قدس وارد فلسطين اشغالي شود.
قانون تابعيت درباره وضعيت غيريهوديان و شرايط احراز تابعيت براي آنها چنين مي گويد:"هر كسي كه پيش از اجراي اين قانون از ساكنان اسرائيل[مناطق اشغال شده در سال 1948] نباشد و نيز كساني كه فلسطيني محسوب مي شوند، حق دريافت تابعيت را ندارند."
بدين شكل قانون تابعيت صهيونيستي، شهروندان عرب را از برخورداري از حقوقي كه در قانون براي يهوديان آن مناطق از آن برخوردارند، نيز محروم داشته است. اهداف كينه توزانه و نژادپرستانه در كنار چشمداشتهاي صهيونيستها در قوانيني چون قوانين حق بازگشت، قانون تابعيت و اصلاحات ارضي به خوبي جلوه گر است؛ به ويژه تجسم بخش ادعاهاي صهيونيستها است مبني بر اينكه يـهوديـان يك ملت بوده، نژاد آنها خالص و برترين است و فلسطين سرزمين ميعاد و وطن تمام يهوديان در جاي جاي كره زمين است.
قانون تابعيت اسرائيلي براساس گرايشهاي ديني استوار گرديده و بدين ترتيب خميره مايه آن نژادپرستي است، اين قانون را مي توان از افراطي ترين قوانين نژادپرستي و تبعيض نژادي توصيف كرد.
3) قوانين نژادپرستانه اصلاح اراضي:
منش نژادپرستانه صهيونيستها تنها از طريق قوانيني چون حق بازگشت يا اعطاي تابعيت ظاهر نشده است، بلكه قوانين ديگري نيز در اين راستا و براي تحقق اهداف اشغالگرانه و نژادپرستانه صهيونيستها تدوين و تصويب شده است. صهيونيستها قوانين متعددي را براي مصادره زمينهاي فلسطينيان به تصويب رسانده اند كه مهمترين آنها عبارتند از:
1-4) قانون املاك فاقد سرپرست مصوب سال 1950
2-4) قانون دخل و تصرف فراگير مصوب سال 1953
3-4) قانون استملاك زمين مصوب سال 1953
4-4) قانون مرور زمان مصوب سال 1953
سرشت نژادپرستانه صهيونيستها تنها به چپاول اموال منقول فلسطينيان بسنده نكرده، بلكه به غصب مالكيت زمينهاي فلسطيني مي پردازد. صهيونيستها با بهانه قرار دادن دروغي بزرگ و باورنكردني كه در قالب "سرزميني بدون مردم براي مردمي بدون سرزمين" ترويج مي گردد، ضمن به رسميت شناختن وجود ملتي به نام فلسطين و حقوق ملي و مالكيت زمين هايش، اقدام به غصب و تجاوز و اشغال اين زمينها و سرازير نمودن گله هاي مختلف شهرك نشينان يهودي در آن مي پردازند تا بدين شكل آنجا را از زمينهاي يهودي جلوه دهند.
جمع بندي:
احترام به حقوق انسان و آزاديهاي اساسي وي، يكي از اصول اوليه اي است كه در منشور سازمان ملل متحد و اعلاميه جهاني حقوق بشر مورد تأكيد قرار گرفته است.
حق زندگي، آزادي، امنيت و مالكيت از جمله پايه هاي اصولي حقوق انسانهاست كه به وسيله منشور سازمان ملل متحد و اعلاميه جهاني حقوق بشر شناخته شده است. به همين دليل اين اصول ظاهراً مي بايست به عنوان مبناي قانوني رعايت حقوق بين المللي شناسايي شوند، اما چنانچه به همان اصول اوليه حقوق بشر با وجود تمام كاستي ها و ملاحظات سياسي گنجانده شده در آن، نيز استناد كنيم موارد آشكاري از نقض حقوق بشر مي توان اشاره كرد كه هر روز در برابر ديدگان مدعيان حقوق بشر اتفاق مي افتد و با كمترين عكس العمل و واكنش جدي آنها نيز روبرو نمي شود. امروزه حقوق مسلمانان در فلسطين اشغالي به نحو گسترده اي نقض مي شود و رژيم اشغالگر قدس بيش از نيم قرن است كه با وقاحت تمام، مردم فلسطين را از اساسي ترين حقوق انساني محروم كرده است.
قتل، شكنجه، تجاوز و اخراج هاي دسته جمعي مسلمانان از سرزمينهاي اشغالي، دخل و تصرفهاي غيرقانوني در املاك و سرزمينهاي متعلق به فلسطيني ها از موارد آشكار نقض حقوق بشر از سوي رژيم صهيونيستي است. بدون شك هيچ رژيم، نظام و سيستمي به مانند صهيونيسم و رژيم صهيونيستي اين چنين "حقوق بشر" را پايمال نكرده است و سياستهاي نژادپرستانه و اقدامات ضد حقوق بشري اين رژيم تنها بخش لاينفكي از قاموس اين موجود خبيث و نامبارك به شمار مي رود.
اسرائيل برخلاف تمام تعهدات بين المللي خود حقوق همه جانبه اعراب فلسطيني را زيرپا گذاشته و حتي امروز نيز به شكلي وقيحانه به اعمال ننگين خود در اين زمينه ادامه مي دهد. البته اين رژيم چندين بار از سوي مجمع عمومي سازمان ملل متحد و كميسيون حقوق بشراين سازمان و ساير گروه ها و سازمانهاي مدافع حقوق بشر به خاطر نقض آشكار حقوق انساني در مناطق اشغالي محكوم شده است. اما هيچ كدام از اين بيانيه ها و قطعنامه ها نتوانست اسرائيل را از ادامه اقدامات و سياستهايش بازدارد.
تا به امروز از سوي سازمان ملل متحد 110 مصوبه در راستاي برخورداري توده هاي آواره فلسطيني از حق بازگشت به وطن و حق تعيين سرنوشت و منع صهيونيستها از تصرف اراضي اعراب در سرزمين اشغالي صادر شده، اما واقعيت اين است كه كوتاهي در حجم مصوبات سازمان ملل نيست، مشكل اصلي در تابعيت بي چون و چراي سازمان ملل متحد از ايالات متحده آمريكاست.
با توجه به وضعيت كنوني ملت فلسطين مجاز است براي احقاق حقوق مشروع خويش عليه دشمن اشغالگر و تجاوزگر به مبارزه بپردازد. و براي رهايي و خلاصي از شر اين جرثومه فساد نياز است جهان اسلام و عرب از انتفاضه مردمي فلسطين حمايت كرده و در اين راستا همه نهادها و سازمانها اعم از دولتي و غيردولتي وظيفه دارند كه به طور جدي دخالت كنند تا مصوبات قانوني- به ويژه مصوبات سازمان كنفرانس اسلامي و اتحايه عرب- در حق ملت فلسطين به مرحله اجرا گذارده شود.
در پايان بايد گفت آنچه مسلم و بديهي است اينكه نژادپرستي از قوانين اسرائيلي هويداست و نژاد پرستي و تبعيض نژادي سياست رسمي اين رژيم است. نژادپرستي صهيونيستي بدترين اشكال نژادپرستي است كه تاريخ بشريت تاكنون آن را ديده است. زيرا اين اعمال در آستانه قرن بيست و يكم صورت مي گيرد، چون با دانش و روحيه تمدن و موازين و معاهدات بين المللي منافات دارد.
نژادپرستي جزء لاينفكي از ايدئولوژي جنبشهاي نژادپرست و امپرياليستي صهيونيسم است كه در خدمت سرشت توسعه طلبانه و اشغالگرانه رژيم اشغالگر قدس قرار مي گيرد.
سياستهاي نژادپرستانه و ضد حقوق بشري صهيونيستها با تمام اهداف و اصول سازمان ملل متحد، در رابطه با انواع و اقسام تبعيض نژادي و عهدنامه بين المللي مبارزه با نژادپرستي و تبعيض نژادي منافات دارد. بر همين اساس مي توان صهيونيسم را بدتر از نازيسم، رژيم اشغالگر قدس را بدتر از آلمان نازي و صهيونيستها را بدتر از نازيها در آلمان، فاشيستها در ايتاليا و رژيم آپارتايد در آفريقاي جنوبي دانست.
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 237]
-
گوناگون
پربازدیدترینها