واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نقد کتاب، نیازمند تخصص

بازار نقد در ایران همیشه پر رونق و گرم بوده است و این شاید به دلیل روحیهی ما ایرانیها است که خود را در همهی موضوعات صاحب نظر میدانیم. کافیست یکی دو جلد کتاب بخوانیم یا مثلاً چند خطی بنویسیم، در آن صورت انتقاد از هر کتاب منتشر شدهای را حق مسلم خود میدانیم. موضوعات و مسایل دیگر نیز همینطورند. اساساً ما با دیدن چند فیلم و شنیدن چند قطعه موسیقی و دیدن چند تابلوی نقاشی و... در موضوعات مربوطه اظهار نظر میکنیم. آن هم نه به این معنا که فقط عقیدهمان را مطرح کنیم. بلکه از منظر و جایگاه یک منتقد تمام عیار موضوع را میبینیم و سخن میگوییم. و این خود یکی از عجیبترین رویدادهای عالم است!متن زیر یادداشتی است از دکتر "علی شریعتمداری" که در آن به موضع نقد کتاب پرداخته و شرایط و لوازم این کار را بیان کرده است:- شرایط و خصوصیاتی که باید در انتقادکننده وجود داشته باشد:تخصص در رشته مربوط به کتاب: کسی که میخواهد کتابی را مورد بررسی و انتقاد قرار دهد باید از رشتهای که این کتاب بدان مربوط است اطلاعات کافی داشته باشد. منظور از اطلاعات کافی این است که انتقادکننده به اصول و مبانی رشته مربوط آشنا باشد، از مسائل آن رشته آگاه باشد، نظریات و مباحث مربوط به آن مسائل را مطالعه کرده باشد و آشنایی کامل به تئوریها و فرضیههای اساسی موجود در آن رشته داشته باشد. بررسی و انتقاد کتاب کار هرکس نیست. آنهایی که در اثر تمرین و کثرت نگارش میتوانند جملاتی را به هم مربوط سازند و یکی دو صفحه از مجلهای را سیاه کنند بدون اینکه در رشته یا رشتههای معینی تخصص داشته باشند نباید به بررسی یا انتقاد کتاب اقدام نمایندلازمه تخصص در رشته مربوط آشنایی به منابع عمده آن رشته است. اگر شخص انتقادکننده متخصص در رشته مورد بحث باشد قهراً از کتاب و مقالاتی که درباره مسائل و موارد مورد بحث کتاب منتشر شده است با اطلاع میباشد و با مقایسه کتاب مورد بررسی یا کتب نظیر آن بهتر میتواند ارزش آن کتاب را تعیین کند.داشتن روح علمی: روح علمی یا آشنایی به روش علمی نیز قابل بحث و توضیح است. بسیاری از «منتقدان» در بررسی و انتقاد از کتاب، مؤلف آن را به واسطه عدم استفاده از روش علمی یا دارا نبودن روح علمی مورد انتقاد قرار میدهند، ولی وقتی انتقاد ایشان با محک علمی به معرض آزمایش درمیآید معلوم میشود که خود انتقادکننده نیز از روش علمی آگاه نیست و بیهوده عرض خود برده و باعث زحمت دیگران شده است.کسی دارای روح علمی است که در اظهار نظر و قضاوت، روش علمی را به کار برد. قضاوت و اظهار نظر وقتی با روش علمی سازگار و موافق است که مبتنی بر دلایل و مدارک موجود و مربوط به امر مورد قضاوت باشد. بنابراین اگر نظریات شخص انتقادکننده مبتنی بر دلیل و مدرک باشد در این صورت رعایت روش علمی را کرده است.با اینکه به نظر نگارنده روش علمی در کلیه رشتههای معلومات بشری واحد و یکسان است، معذلک بررسی فرضیههای علمی در رشتههای مختلف فرق میکند. مثلاً بررسی یک فرضیه تاریخی از روی آثار و مدارک تاریخی با توجه به اعتبار و سندیت آنها صورت میگیرد در صورتی که بررسی یک فرضیه فیزیکی و شیمیایی تا حد زیادی به کار آزمایشگاهی ارتباط دارد.کتاب باید به زبان مصطلح و معمول نوشته شود. اگر کلمات اصطلاحی به کار رفته است معانی آنها باید روشن گردد. از تکرار بیهوده باید خودداری کرد و در انتخاب الفاظ و بیان معانی باید رعایت اصول فصاحت و بلاغت را کرداگر انتقادکننده روح علمی داشته باشد، یعنی اظهار نظر به کار برد، قهراً تعصبات شخصی را در موقع انتقاد و بررسی کتاب کنار میگذارد و علاقه یا نفرت خود را نسبت به کتاب یا مؤلف آن در اظهار نظر مؤثر قرار نمیدهد. علاوه بر این، تخصص در رشته و دارا بودن روح علمی مانع از اظهارنظرهای سطحی و بیپایه میباشد. آشنایی به اصول انتقاد:اصولی که در انتقاد کتاب باید در نظر گرفت:1- مسئله مورد بحث در کتاب: معمولاً کتاب تحقیقی مشتمل بر یک یا چند مسئله است که مؤلف یا مؤلفان درصدد پیدا کردن فرضیهها یا راهحلهای مناسب جهت آن مسائل میباشند. کتبی که مؤلفان آنها به نقل مطالب یا جمعآوری حقایق و مدارک و ذکر آنها پرداختهاند جنبه تحقیقی ندارد. درباره مسئله مورد بحث باید دید تا چه اندازه این مسئله واضح بیان شده و قابل تحقیق است و این که حل این مسئله چه منافعی در بر دارد.2- هدف و اهمیت کتاب: باید دید هدف مؤلف از طرح و بررسی این مسئله چه بوده است و اهمیت این کتاب در چیست.3- مطالعه فرضیهها و راهحلهایی که مؤلف درصدد اثبات و تأیید آنهاست: منظور این است که مؤلف از ابتدا چه راه حل یا فرضیهای در خاطر داشته و تا چه اندازه توانسته به وسیله مدارک موجود این فرضیه را موجه جلوه دهد.4- حدود تحقیق و مطالعه: باید دید مسئله مورد بحث از چه جهت تحت تحقیق و بررسی قرار دارد و از این راه حدود مطالعه را معین نمود.5- روشی را که مؤلف به کار برده است: همانطور که گفته شد باید دید که مؤلف نیز در تحقیق خود، روش علمی را به کار برده است و علاوه بر این متناسب با رشته مورد بحث فرضیههای خود یا دیگران را مورد بررسی و آزمایش قرار داده است یا نه. 6- منابع مورد استفاده: در ارزشسنجی یک کتاب توجه به منابع آن نیز مهم است. در اینباره باید به چند نکته توجه نمود. اول اینکه مؤلف باید کلیه منابع و مأخذی را که مورد استفاده قرار داده است ذکر کند. دوم باید دید آیا این منابع جزء منابع دست اول هستند و مؤلف مستقیماً از آنها استفاده کرده است یا اینکه مؤلف به طور غیرمستقیم و با استفاده از آنچه دیگران نقل کردهاند منبعی را مورد مطالعه قرار داده است. سوم اینکه آیا مؤلف از منابع معتبر و مربوط به مسئله مورد بحث استفاده کرده است یا نه. چهارم در مواقعی که مؤلف به نقل نظریات دیگران اقدام نموده است آیا منبع نقل را به طور واضح بیان نموده تا دیگران بتوانند مراجعه کنند و ارتباط مطلب نقل شده را با امر مورد بحث تأیید یا انکار نمایند.بسیاری از «منتقدان» در بررسی و انتقاد از کتاب، مؤلف آن را به واسطه عدم استفاده از روش علمی یا دارا نبودن روح علمی مورد انتقاد قرار میدهند، ولی وقتی انتقاد ایشان با محک علمی به معرض آزمایش درمیآید معلوم میشود که خود انتقادکننده نیز از روش علمی آگاه نیست و بیهوده عرض خود برده و باعث زحمت دیگران شده است 7- درک و تفسیر مؤلف از حقایق و مدارک: همانطور که قبلاً گفته شد جمعآوری مدارک و حقایق مربوط به یک مسئله یا موضوع کار باارزشی است ولی وقتی این اقدام جنبه تحقیقی به خود میگیرد که مؤلف با استفاده از مدارک موجود نظریات منطقی و مستدل بیان دارد. همین نظریات و قضاوتهاست که قدرت فکری و ارزش کار مؤلف را روشن میسازد. بسیاری از افراد، چه دانشمندان و چه مردم عادی، دائماً با حقایق طبیعی یا اجتماعی سر و کار دارند و هریک به تناسب سطح معلومات و فهم خود درصدد توضیح و تفسیر این حقایق برمیآیند همین تفسیر و اظهارنظرهاست که اصالت فکری محققان بزرگ را ظاهر میسازد. 8- تدوین مطالب کتاب: ربط منطقی مطالب و مقدم یا مؤخر داشتن آنها از لحاظ سهولت بیان یا فهم در سازمان کتاب باید در نظر گرفته شود. همچنین، گنجانیدن مقدمه لازم جهت آشنا کردن خواننده به رئوس مطالب مورد بحث و قرار دادن فصول کافی، و در مواقع لزوم نتیجهگیری در سازمان کتاب باید مورد توجه باشد. 9- سبک نگارش: کتاب باید به زبان مصطلح و معمول نوشته شود. اگر کلمات اصطلاحی به کار رفته است معانی آنها باید روشن گردد. از تکرار بیهوده باید خودداری کرد و در انتخاب الفاظ و بیان معانی باید رعایت اصول فصاحت و بلاغت را کرد. علاوه بر این در نگارش کتاب باید اصول و قواعد دستور را نیز مرعی داشت.با توجه به نکات بالا این حقیقت مسلم میگردد که بررسی و انتقاد کتاب کار هرکس نیست. آنهایی که در اثر تمرین و کثرت نگارش میتوانند جملاتی را به هم مربوط سازند و یکی دو صفحه از مجلهای را سیاه کنند بدون اینکه در رشته یا رشتههای معینی تخصص داشته باشند نباید به بررسی یا انتقاد کتاب اقدام نمایند.منبع: خبرآنلاینگروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 323]