واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: علل گرایش به عرفانهای نو ظهور 2
دین و دینداری یکی از قدیمی ترین پدیده های اجتماعی و از نیرومندترین و پایدارترین نهادهای زندگی اجتماعی انسان در طول تاریخ بوده است. توجه و باور به جهانی فراتر از این جهان مادّی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن جهان، یکی از ارکان اساسی دینداری انسانها به شمار می رود. این اعتقاد و روشهای دستیابی به آن ارتباط در فرهنگهای مختلف و در ادیان گوناگونی که در طول تاریخ ظهور کرده اند به اشکال بسیار متنوعی بیان و ابراز شده است. هر یک از آن ادیان، اعتقادات خود را برحق شمرده و داعیه به سعادت رساندن بشر را داشته است و به تبع آن، ادیان دیگر را لااقل ناقص تلقّی و در بدترین حالت، انحرافی و الحادی قلمداد کرده و با آن به جنگ و ستیز پرداخته است.این حقیقتی است که الان شبه عرفانها در جامعه در میان جوانان وجود دارد و روز به روز رو به افزایش است، به خاطر اینکه مطالبات جوانان افزایش پیدا کرده و ارتباط آنها با جهان غرب باعث شده که انتظارات شان از محیط بالاتر برود و در عین حال اگر احساس کنند امکانات لازم برای پاسخگویی را ندارند، به امور ماورایی که بخشی می تواند اصل باشد و برخی غیر اصل، روی بیاورند.همسو بودن این معنویتهای نوظهور با لذت طلبی انسان امروزی، که لذت و شادی را در همه ابعاد زندگی، حتی معنویت جستجو می کند، می تواند یکی دیگر از علل گرایش به این عرفانها معرفی گردد. در معنویات صحبت از شادی، معنا، زندگی، عشق، خدا، آرامش، روح و ... است اما هیچ كدام به معنای حقیقی و عظیمی كه دارند نمیرسند، این معانی سطحی و حداقلی كه معنویتهای نوظهور ارائه میدهند، به راستی اسراف در میراث معنوی بشر است.به عبارت دیگر ریشه های گرایش به معنویتهای نو ظهور را، میتوان در راحت طلبی انسان، و میل به لذات، پیدا کرد، چون انسانها ذاتا راحت طلب بوده و دوست دارند که در هر کاری ساده ترین راه را انتخاب کنند. در دین ما برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه میتوان از دنیا به مقامات عرفانی رسید، همانگونه که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب می کنند، همانا من خودم هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم با همسرانم ارتباط دارم، و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست.مخصوصا امروزه که مردم میخواهند از همه ارکان و بخشهای زندگی لذت ببرند از دین و معنویت هم انتظار لذت را دارند، به همین دلیل است که می بینیم به سراغ برخی از این شبه عرفانها رفته تا به این نیاز خود دست یابند. آنچه غالب عرفانهای نوظهور برای آن تبلیغ می کنند رساندن مخاطبان خود به لذت و خوشی است و این همان است که بشر امروز به دنبال بدست آوردن آن است. دالای لاما _ رهبر در قید حیات بودائیان _ شادی را هدف زندگی معرفی می کند و بزرگ ترین آرزوی خود را خوراکی خوب و خوابی راحت اعلام می کند. (دالایی لاما، زندگی در راهی بهتر، ترجمه فرامرز جواهری نیا، ص 155) جان ما تشنه سرور است و آن، یکی از نام های خداست. سرور در لغت از ریشه سرّ و به معنای شادی نهفته در درون و عمیقی است که از نهان گاه جانی آدمی سر می کشد و فراتر از همه عوامل رنج و شادی روح انسان را به معدن سرور و شادی نامتناهی پیوند می زند. (جریان شناسی انتقادی عرفانهای نو ظهور، حمید رضا مظاهری سیف، ص 52)در دین ما برای رسیدن به مقامات و معنویات، نیازی به روی گرداندن از دنیا و ترک لذات آن نیست، بلکه میتوان از دنیا به مقامات عرفانی رسید، همانگونه که رسول گرامی اسلام در خطاب به مردم مدینه فرمودند: چرا برخی از اصحاب من از خوردن گوشت و استعمال بوی خوش و ارتباط با همسرانشان اجتناب می کنند، همانا من خودم هم گوشت می خورم و هم بوی خوش استعمال می کنم و هم با همسرانم ارتباط دارم، و هر کس از سنت من روی گرداند از من نیست. (الفروع من الکافی، کلینی، کتاب النکاح، حدیث 5، ص 496 ) همسو بودن این معنویتهای نوظهور با لذت طلبی انسان امروزی، که لذت و شادی را در همه ابعاد زندگی، حتی معنویت جستجو می کند، می تواند یکی دیگر از علل گرایش به این عرفانها معرفی گردد. حتی میتوان گفت که گاهی چنان از لذت و شادی سخن به میان می آورند که مخاطبان خود را از اصل عملی که مرتکب شده غافل کرده و تمام معنای زندگی را در لذت و شادی خلاصه کرده و آن را داروی هر دردی معرفی میکنند. در همین راستا می توان به این مطلب اشاره کنیم که، افرادی برای سرپوش گذاشتن بر خیلی از عقده های شخصی بوجود آمده در دوران مختلف زندگی، به سراغ این عرفانها و معنویتهای نوظهور میروند، برای مثال پسر و یا دختری که در جامعه امروز برای عقب نیفتادن از رفقای خود، به سمت و سوی دوستیهای ناسالم می رود، و با وجود عدم میل باطنی خود و فشار خانواده دست به بعضی از کارها میزند، دچار عقده ای میشود که برای درمان آن در دین مبین اسلام سفارشاتی شده است، اما از آنجایی که به طرف دین ناب رفتن برایش سخت جلوه میکند، آن هم به دلیل نداشتن اطلاعات کافی و لازم در مورد دین، برای خلاصی خود از تبعات عقده هایش، به سراغ برخی از معنویتهای نوظهور که در راستای اعمال نادرست او می باشد می رود، و در آخر هم بیشتر از اول پشیمان و سرخورده می شود. او در واقع با این کار می خواهد عذاب وجدان خود را کم کند، و به خود بباوراند که کارهایش ضد خدا نیست و خدا از او ناراضی نبوده و این مسأله را در زیر پرچم این معنویتها جستجو میکند، و برای رسیدن به آرامشی خیالی و مملو از توهم که همراه با لذت معرفی شده است تن به دستورات این معنویتهای ناسالم می دهد.غافل از اینکه شکستن شیشه و خود را به بیراهه زدن، گناه انسان را کم نمی کند، بلکه انجام اشتباه و سعی در پوشاندن آن با اشتباهی دیگر، فقط انسان را بیشتر در مرداب فرو می برد، بحث توبه و بازگشت به دامان دین میتواند کمک بسزایی به این افراد نماید. داریوش عشقی – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 351]