واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: لطف امام رضا(علیه السلام) به زائران
مادر امام رضا علیه السلام هر چند بنابر امر «یخرج الخبیث من الطیب ویخرج الطیب من الخبیث »امکان تولد فرزندان پاک وبرگزیده از پدران ومادران ناپاک ،و امکان تولد فرزندان ناشایسته وناخلف، از والدین پاک وشایسته وجود دارد،اما در مورد ائمه معصومین اراده خداوند بر این واقع شده که در هر عصر و زمانی، امام آن زمان از بهترین وشایسته ترین زن در آن زمان متولد شود. لذا گاهی اتفاق می افتاد که برای تولد یک امام معصوم ، زنی با ماجراهای عجیب از گوشه ای دور به جایی که امام بود ،انتقال داده می شد. ماجرای شگفت انگیز مادر امام زمان علیه السلام از این جمله است .مادر امام رضا نیز به نقل تاریخ از اهالی مغرب زمین بوده است که توسط مردی که تاجر برده بوده به مدینه آورده شده و توسط امام یا مادر امام (حمیده المصفاه :همسر فاضله امام صادق )خریداری شده است که در فاصله زمانی کمی به دین آشنا شده و تحت تاثیر معارف دینی ،خیلی زود گوی سبقت را از پرهیز کاران زمان ربوده است .تا جاییکه در مورد او نقل کرده اند که در حضور بانو حمیده علیها السلام روی زمین نمی نشست .همچنین نقل است که : حضرت رضا شیر زیاد میخورد و نیروى جسمانیش قوى بود، مادرش گفت براى فرزندم یك مرضعه تهیه كنید كه مرا یارى كند، گفتند: آیا شیرت كم شده است گفت: نه بخدا سوگند شیرم كم نشده است، بلكه من از روز ولادت فرزندم از اوراد و اذكاری که می خواندم بازماندهام( اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام،ص 19) این بانو چندین نام دارد که نجمه،سمانه ، سکن نوبیه وتکتم از آنهاست بعد از تولد امام رضا نیز او را طاهره می خواندند.در خبر است که موسی ابن جعفر علیه السلام چهره این بانو را در عالم رویا با معرفی رسول خدا دیده ،شناخته وبه ایشان علاقمند شده است . از آن حضرت روایت شده است :هنگامى كه در خواب بودم جدم و پدرم در حالى كه یك پارچه حریرى را در دست داشتند، نزد من آمدند. پارچه حریر را بر زمین گذاشته وباز نمودند . ناگهان من صورت این جاریه را در آن پارچه دیدم جدم و پدرم گفتند:اى موسى از این كنیز بهترین خلق خداوند در روى زمین بعد از تو متولد خواهد شد، سپس به من امر كردند هنگامى كه فرزند تكتم متولد شد او را «على» نامگذارى كنم و فرمودند خداوند بوسیله او عدل و داد و محبت و رحمت را ظاهر میگرداند، خوشا بحال كسى كه او را تصدیق كند و امامت وى را بپذیرد، وای بر آن فردى كه با او دشمنى كند و حق او را منكر گردد و با او عناد ورزد.در اخبار است که فروشنده از فروش این کنیز خودداری می نموده و بالاخره او را که باکره هم بوده با قیمت بالایی به نماینده امام می فروشد سپس به او می گوید: هنگامى كه من او را در انتهاى مغرب خریدارى كردم، زنى از اهل كتاب با من برخورد كرد و گفت: این كنیزى كه همراه دارى چیست؟ گفتم: وى را براى خود خریدارى نمودهام، آن زن گفت: این چنین كنیزى شایسته نیست نزد مانند تو باشد.این كنیز باید در نزد بهترین اهل زمین باشد، این جاریه پس از اندكى كه در نزد صاحبش بگذراند، از وى فرزندى متولد خواهد شد كه در شرق و غرب عالم مانند او نخواهد بود. ( عیون أخبار الرضا ع-ترجمه آقا نجفى، ج1، ص: 1)آن حضرت هر سه روز یك بار قرآن را ختم مىكرد و مىفرمود: اگر بخواهم مىتوانم قرآن را در مدّتى كمتر از این ختم كنم، امّا هرگز به آیهاى نمىرسم جز آنكه در باره آن و شأن نزولش مىاندیشم امام رضا امام مهربانیها بهترین راه شناخت وکسب معرفت ومحبت نسبت به اهل بیت ،شناخت ایشان از طریق مطالعه داستانهایی از زندگانی آن بزرگواران است که تصاویری از رفتار وعملکرد ایشان را به ما می نمایاند. این داستانها چنانچه با تحلیل و تفسیرهای شخصی آمیخته نگشته وبه خوبی ترجمه شوند ،قطعا ارتباط خوبی بین ما و اهل بیت ایجاد خواهند نمود. از جمله در خصوص مهربانی وتواضع حضرت نقل است که :حضرت رضا وارد حمام شد شخصى گفت: مرا دلاكى كن شروع كرد به كیسه كشیدن در این بین آن جناب را شناخت آن مرد عذرخواهى میكرد ولى امام علیه السّلام در ضمن اینكه او را دلخوش مینمود(تا شرمنده نشود) کار خود را تا پایان ادامه داد .(زندگانى حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام، ص: 9)شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند كه یك مرتبه چراغ تغییرى كرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز كرد تا چراغ را درست كند. حضرت رضا(ع) نپذیرفتند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم كه مهمانهایمان را به كارى وا نمىداریم» احترام مهمان، بیش از این است كه به خدمت صاحبخانه بپردازد. ( قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص810) همه راضی از امام رضا
صبر و مدارای امام را با دوستان بعضااحمق ودشمنان فریبکاری که دور آن حضرت را احاطه کرده بودند،از جمله دلایل ملقب شدن آن حضرت به رضا بوده است .صبر ومتانت ومدارای امام همه را به نوعی از امام راضی کرده بود.مامون در حالی امام را کشت که شاید بتوان گفت به آن حضرت بی علاقه نبوده است اما طمع حکومت و پستی باطن او را مجبور به این کار نمود. شیخ صدوق رحمة اللَّه علیه به نقل از بزنطى گوید به حضرت ابو جعفر جواد (ع) عرض كردم: گروهى از مخالفین شما گمان میكنند كه مأمون پدرت را به «رضا» ملقب ساخت در آن هنگام كه او را به ولایتعهدى برگزید، حضرت جواد علیه السلام فرمود: به خداوند دروغ گفتهاند و از طریق حق منحرف شدهاند، بلكه خداوند او را به «رضا» نامگذارى كرده، زیرا وى محل رضایت خداوند و پیغمبر و ائمه بعداز وى قرار گرفته است. گوید: عرض كردم آیا همه پدران گذشتهات علیهم السلام مورد رضایت خداوند و پیغمبر و ائمه نبودند، فرمود چرا؟ گفتم: پس چگونه پدرت از بین آنها «رضا» نامیده شد؟ فرمود: براى اینكه دشمنان و مخالفین او به وى رضایت دادند همان طور كه دوستان و موافقین او راضى بودند و هیچ یك از پدرانش این چنین نبودند و از این رو پدرم از میان آنها ملقب به رضا گردید( اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، ص: 16) امام رضا(علیه السلام) بسیار قرآن می خواندآن حضرت هر سه روز یك بار قرآن را ختم مىكرد و مىفرمود: اگر بخواهم مىتوانم قرآن را در مدّتى كمتر از این ختم كنم، امّا هرگز به آیهاى نمىرسم جز آنكه در باره آن و شأن نزولش مىاندیشم .( اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام 15 ) امام رضا در زهد و سادگی بی نظیر بودحضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مىپوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مىپوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."( زندگانى حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام، ص: 9) لطف امام رضا به زائران در پایان شیرین است که به روایتی از توجه امام به زائران بپردازیم تا با اشتیاق تمامتر راهی حرم آن امام بزرگوار گردیم. از حضرت امام رضا (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: «هر که برای زیارتم بار سفر بندد، دعایش مستجاب و گناهانش آمرزیده شود، هر که مرا در آن قطعه زمین زیارت کند، همانند کسی است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را زیارت کرده باشد و خداوند اجر هزار حج مقبول و هزار عمره ی مقبوله برای او بنویسد و من و پدرانم شفاعت کنندگان او در روز قیامت باشیم، و این قطعه زمین باغی است از باغهای بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است و تا ابد گروهی از آسمان نازل می شوند و گروهی بالا می روند تا آن که در صور بدمند. «بحارالانوار، ج 102، ص 44، ح 51». انسی نوش آبادی – کارشناس گروه دین و اندیشه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 331]