واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سینمای اصیل؛ سینمای اسیر!
سینمای اصیل چیست؟ برای رسیدن به یک سینمای اصیل و به دردبخور، باید اول ویژگی های این سینما را بشناسیم. وقتی که نشناسیم، از کجا بدانیم داریم درست حرکت می کنیم؟ شانزده بند زیر، پاراگراف هایی است درباره همین موضوع؛ با تمرکز بر اصالت سینما. ***1. فیلم سینمایی، باید بفروشد، باید دیده شود و باید مورد توجه قرار بگیرد. چون اگر این اتفاق نیفتد، کارگردان و تهیه کننده، مجبور است که برای پروژه های بعدی اش، روی کمک دولت یا نیت های خیرخواهانه کسانی که پول دارند، حساب باز کند. با این جور چیزها هم که نمی شود سینمای حرفه ای ساخت، می شود؟ 2. برای دیده شدن و مورد توجه قرار گرفتن یک فیلم سینمایی هم، البته فرمول های مختلفی وجود دارد. چه فرمول هایی؟ بخش هایی از آن را مرور می کنیم. 3. بعضی ها از چهره های جذاب استفاده می کنند؛ از چهره های جذاب بازیگران مرد یا زن. بعضی ها از حاشیه سازی های خبری استفاده می کنند. بعضی ها دنبال داستان درست و حسابی می گردند. بعضی های دیگر هم موضوعات سیاسی را موضوع فیلم شان می کنند. بعضی ها دنبال بازی های حساب شده و اصیل هستند. و ... . 4. شما فرض کن که برای جلب توجه تماشاچی، ما بیست تا فرمول داریم، یا سی تا، یا اصلا پنجاه تا. احتمالا در بهترین و فوق العاده ترین حالت ممکن، این فرمول ها از پنجاه تا که بیشتر نخواهند شد، خواهند شد؟ و این لیست پنجاه تایی هم، لابد این جوری شروع خواهد شد: استفاده از چشم رنگی ها، استفاده از ستاره ها، استفاده از حواشی، استفاده از موضوعات بکر، استفاده از موضوعات جنجال برانگیز، استفاده از ... . 5. این هایی را که گفتم، لابد همه سینمادوستان و سینماچی ها می دانند. سینماچی ها، از این فرمول ها استفاده می کنند، تا فیلم شان بفروشد. خب، اگر فیلم هم خوب بفروشد؛ برای فیلم های بعدی شان، می توانند پول کنار بگذارند، بدون منت این که دولت به آن ها کمک کند یا هر کس دیگری که پولی دارد و امکاناتی. بعضی هاشان هم که رندی بیشتری دارند، چند تا از این فرمول ها را قاطی می کنند، تا چیزی را که می خواهند، به دست بیاورند. 6. این فرمول های جلب توجه مخاطب را، به دو دسته می توان تقسیم کرد: دسته اول، آن هایی هستند که اصلا مال خود سینما هستند، دسته دوم آن هایی هستند که مال سینما نیستند و به عنوان کمکی، مورد استفاده قرار می گیرند. استفاده از بازیگران کاردرست که بازی های درخشانی انجام می دهند، مال خود سینما است، اما استفاده از حاشیه های خبری، مال خود سینما نیست، مال روزنامه نگار جماعت است؛ که حالا این جا دست شان را با سینماچی ها توی یک کاسه کرده اند تا فیلم، زمین نخورد. 7. سینما، خودش این قدر کشش دارد که می تواند تماشاچی به سالن بکشاند. پس چرا عده ای، دارند از کمکی های غیرسینمایی استفاده می کنند؟ مثل همان حاشیه سازی های خبری که گفتم. سینما که حاشیه سازی ندارد، دارد؟ فیلمت را می سازی، یا می فروشد، یا نمی فروشد. یا مورد توجه قرار می گیرد، یا نمی گیرد، دیگر حاشیه سازی اش از کجا می آید؟ 8. زمانی که در مجله ها کار می کردیم، وقتی که می خواستیم توجه مخاطبان خودمان را به موضوعی مثلا اجتماعی جلب کنیم، از ستاره های سینمایی استفاده می کردیم که مثلا بیایند و در این باره حرف بزنند و خواننده ها، به خاطر این چهره ها هم که شده، مطلب را بخوانند. این فاجعه است، نیست؟ 9. یک مدتی هم این کار، مد شده بود؛ الان هم مد شده. یعنی خود ما روزنامه نگاران، این قدری قدرت تاثیرگذاری نداشتیم که مجبور می شدیم از ستاره ها کمک بگیریم؟ ستاره ها، یک کمکی به شمار می آمدند، در حالی که اصالت، با چیزهایی بود که از خود آن حوزه بر می خاستند؛ از بکر بودن سوژه، حرف های ناگفته، گزارش های میدانی میخکوب کننده و ... . 10. و به عبارت ساده تر، ما روزنامه نگاران باید این قدر کارمان را خوب انجام می دادیم که این، سینماچی ها می بودند که برای شکار سوژه های ما، سراغ ما می آمدند؛ همان طوری که چند جایی هم این اتفاق افتاد. این طور نیست؟ 11. و اما آن ها که مال خود سینما هستند: فیلمنامه خوب، بازی های خوب، فیلمبرداری خوب، کارگردانی خوب، تدوین خوب، دیالوگ های خوب، کنش ها و واکنش های خوب، گره های داستانی خوب، سوژه های خوب و تکان دهنده و ... 12. این وسط، بازیگران چشم رنگی که بازی های خوبی هم ندارند، استفاده از آدم معروف های رشته های دیگر، استفاده از کنایه های سیاسی و جنسی و ...، استفاده از کمدی های مبتذل و ...، چیزهایی نبودند که مال خود سینما باشند؛ از جنس این سینما نبودند. حتی آن ها، کمکی های خوبی هم نبودند، کمکی های ضایعی بودند. به نظر می رسد این روزها، خیلی از اصل سینما و سینمای اصل دور افتاده ایم و برای غلبه بر بحران کمبود تماشاچی هم، مدام به ابزارهای غیرسینمایی دست انداخته ایم. و این ها، یعنی به خطر افتادن اصالت سینما. این طور نیست؟ بازیگر چشم رنگی، جنس سینمایی ندارد، موضوعات سفارشی، جنس سینمایی ندارد، استفاده از شوخی های جنسی و سیاسی و قومیتی جنس سینمایی ندارد. و در این صورت، آیا غیرسینمایی ها، حق ندارند نسبت به موجودیت سینما، بدبین بشوند؟13. سوژه خوب کم نداریم، بازیگر خوب کم نداریم، فیلمنامه خوب کم نداریم، کارگردان خوب کم نداریم، تهیه کننده فهیم که کم نداریم، داریم؟ و اگر این ها کارشان را در نهایت خوبی انجام دهند، دیگر نیازی به استفاده از کمکی های غیرسینمایی نخواهد بود؛ و اصلا خود این فیلم ها، راه شان را باز می کنند و تماشاچی خودشان را شکار می کنند. 14. و همه این ها، یعنی بازگشت اصالت، به سینمای ما. و همه این ها، یعنی که اصل، بازی خوب خواهد بود، نه بازیگر خوش استیل. و اصل، سوژه خوب و تاثیرگذار خواهد بود، نه سوژه جنجالی صرف. و اصل، سینما خواهد بود، نه غیرسینما. 15. به نظر می رسد این روزها، خیلی از اصل سینما و سینمای اصل دور افتاده ایم و برای غلبه بر بحران کمبود تماشاچی هم، مدام به ابزارهای غیرسینمایی دست انداخته ایم. و این ها، یعنی به خطر افتادن اصالت سینما. این طور نیست؟ بازیگر چشم رنگی، جنس سینمایی ندارد، موضوعات سفارشی، جنس سینمایی ندارد، استفاده از شوخی های جنسی و سیاسی و قومیتی جنس سینمایی ندارد. و در این صورت، آیا غیرسینمایی ها، حق ندارند نسبت به موجودیت سینما، بدبین بشوند؟ 16. بدون شک اگر سینمای ما همین جوری به راه خودش ادامه بدهند، از سینمای اصیل و اصل سینما، پوسته ای بیشتر به جا نخواهد ماند. سینمایی باقی خواهد ماند حتی، روی پای خودش نمی تواند بایستد و دیگران اگر نباشند، مرحوم خواهد شد. عیسی محمدیگروه سیما و تلویزیون تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]