واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خودکشی رسانه ایبخش ارتباطات- وسایل ارتباط جمعی وظایف گوناگونی که بر عهده دارند که می توان این وظایف را در یک تقسیم بندی کلی به سه وظیفه هدایت و رهبری، آموزشی و تبلیغی، تفریحی و سرگرمی اشاره کرد.
یک رسانه بسته به هر کدام از وظایف و اهداف، نیاز مخاطب و پتانسیل خود اقدام به تهیه و پخش محتوا در قالب های مختلف می کند. محتوایی که هر کدام متناسب با سلایق و نیازهای گروهی برخی از مخاطبان است. گروهی که بسته به موضوع می تواند گستردگیش مختلف باشد. و هر محتوا هم بسته به اینکه از چه وسیله ارتباطات جمعی پخش شود ویژگی های مخصوصی را داشته و برای مخاطب شرایط خاصی را به وجود می آورد. به عنوان مثال برنامه های تلویزیون به دلیل قابلیت استفاده از صدا، تصویر، نوشتار، جلوه های گرافیکی مخاطبان زیادتری را به سوی خود جلب کرده و بهتر و متنوع تر می تواند برنامه سازی کند ولی مخاطب به دلیل ویژگی دستگاه تلویزیون اکثرا در یک مکان محدود می باشد.محتوای تولید شده در رسانه ها هر کدام با هدفی خاص و برای مخاطب خاص ساخته می شوند. در اصل هر محتوا دایره مخاطبین خود را دارد و برای گروه خاصی تهیه شده است؛ از یک دید می توان مخاطبان یک برنامه را به سه گروه تقسیم بندی کرد: مخاطبان حقیقی ، مخاطبان خنثی و مخاطبان منفی.یک رسانه بسته به هر کدام از وظایف و اهداف، نیاز مخاطب و پتانسیل خود اقدام به تهیه و پخش محتوا در قالب های مختلف می کند. محتوایی که هر کدام متناسب با سلایق ونیازهای گروهی برخی از مخاطبان استمخاطبان حقیقیمخاطبان حقیقی در واقع کسانی هستند که در جایی از ارتباطات رسانه ای و پیام های رسانه توقف کرده اند که این پیام ها برای آنان ساخته و پرداخته شده است. آنان در واقع مصرف کنندگان واقعی پیام های در حال ارسال از برنامه هستند که شیوه درست دروازه بانی پیام برگزیده اند و رسانه را بستری برای آگاهی و شادابی خود کرده اند.مخاطبان خنثیاین دست از مخاطبان روی برنامه هایی توقف می کنند که برای آنان در نظر گرفته نشده و آنان به عنوان مخاطب استاندارد برنامه نیستند. در واقع برنامه نه فایده ای برای این افراد در بر دارد و نه ضرری و نشستن در پای آن برای اینگونه افراد نوعی اتلاف وقت می باشد. بسیاری از این دست مخاطبان به خاطر اعتیاد به رسانه دچار این رویکرد شده اند.مخاطبان منفیمخاطبان منفی افرادی را شامل می شود که فکر می کنند هرچه پیام از سوی رسانه فرستاده می شود را می توانند استفاده کنند و معیار و چهارچوبی برای استفاده از پیام ندارند، اینان مصرف زدگان بازار پیامند و خود را در مقابل پیام هایی قرار می دهند که برای آنان مفید نیست و چه بسا ضرر هم دارد.اما کدام یک از این گروه مصداق کسانی است با رسانه خودکشی می کنند و اصلا خودکشی رسانه چه چیزی می باشد؟
خود کشی رسانه ای در واقع زیست نادرست رسانه ای است که باعث می شود فرد دچار اختلال در سبک زندگی، باورها و ارزش هایش شود. و خود زمینه دگردیسی فرهنگی را در چهارچوب هویتی خویش به وجود آورد. مخاطب در اینجا بی محابا به تمام پیام های ارسالی از رسانه چنگ می زند و بی هیچ قاعده و قیدی به صورت خودآگاه و یا ناخود آگاه از رسانه استفاده می کند.کسانی که در این راستا به صورت خودآگاه به این عمل مبادرت می ورزند معمولا به سوی برنامه هایی می روند که بر غریزه استوار است. اصولا مخاطبان این گروه از سطح نوجوانان شروع می شود و در جوانان به اوج گستردگی خود می رسد و حتی میانسالان را هم می توان در انتهای این هرم مشاهده نمود. در اینجا فرد به صورت ارادی و آگاهانه دست به خودکشی رسانه ای می زند و سراغ برنامه های و محصولات رسانه ای می رود که ضدهنجار محسوب می شود و تبعات منفی را برای وی در پی خواهد داشت. شبکه های ماهواره ای و اینترنت و برنامه های در قالب سی دی بیشترین مخاطب منفی را در این گروه دارا هستند.برنامه های ضداخلاقی و مستهجن بستر اصلی برنامه هایی است که در این راستا بیشترین مخاطب منفی در این گروه های سنی را دارد. برنامه هایی که در اصل هیچ مخاطب حقیقی و خنثی ایی ندارد. البته نمی توان تمام این برنامه ها را در نمونه های غیر اخلاقی محدود کرد بلکه گاهی مخاطب پای برنامه هایی می نشیند که هیچ مشکل اخلاقی ندارد ولی به صورت نرم در سبک زندگی فرد تاثیر دارد. در واقع این برنامه ها به صورت آگاهانه انتخاب شده ولی تاثیر ناخودآگاهانه بر مخاطب دارد، برنامه هایی که متناسب با فرهنگ و ارزش های وی نمی باشد. اما گروهی که به صورت ناخودآگاه در دایره مخاطبان منفی قرار دارند و به خود کشی رسانه ای دست می زنند کودکان را شامل می شود. کودکان اغلب به وسیله اطرافیان و خانواده درگیر این آسیب می شوند. ماجرای رسانه و کودکان خود گزاره ای مهم و گسترده در علم ارتباطات می باشند. چگونگی تعامل این دو و تاثیرهای نامناسب رسانه بر سلامت جسمی و روانی کودک از مشکلات مطرح در جوامع به خصوص جامعه ما می باشد.شرکت والت دیزنی از جمله شرکت هایی است که کودکان را به پای خودکشی رسانه ای توسط والدین آنها می کشاند کودکان معمولا در مقابل برنامه هایی مخاطب منفی محسوب می شوند که بزرگ ترها در مقابل آنان یا حالت خنثی دارند یا مثبت. از نمونه این برنامه ها می توان به فیلم ها با بازی های یارانه ای اشاره کرد که بر روی آنان قید سنی درج شده است. معمولا این نوع آسیب ها برای کودکان از یک کانال اتفاق می افتد و آن هم عدم کنترل و برنامه ریزی بزرگ تر ها به خصوص والدین می باشد.والدین معمولا برای تعامل کودکان خود با رسانه هیچ برنامه ندارند و با خود کودکان را پای برنامه های گوناگون نشانده و زمینه را برای نفوذ ضد ارزش ها در زندگی و برنامه های آنان مهیا می کنند. کودکانی که در این سن مدام در حال الگو پذیری و تقلید از اطراف می باشند و کنجکاوی آنان نیز ناخودآگاه این گروه را به سمت برنامه های نامناسب با سنشان می کشاند. به عنوان مثال می توان به برنامه های طنز مهران مدیری و تعامل کودکان با این برنامه ها از جمله پاورچین، نقطه چین و شب های برره اشاره کرد. در هنگام پخش این سریال ها الگو پذیری و نا مناسب کودکان را شاهد بودیم که رشدی قارچ گونه داشت که به این گروه هم منحصر نشده حتی بزرگ تر ها نیز برای بخشی از این سریال ها مخاطب منفی به شمار می آیند.
نکته دیگری که باید در این زمینه بدان توجه نمود این است که این گروه سنی علاوه بر این موارد گاهی هم مخاطب برنامه های مستهجن می شود. شرکت والت دیزنی از جمله شرکت هایی است که کودکان را به پای خودکشی رسانه ای توسط والدین آنها می کشاند . این شرکت که بازویی قوی در ساخت کارتون می باشد از جمله اهداف خود را رواج اخلاق جنسی در میان کودکان اعلام کرده. هدفی که بی شک خیانت بزرگی به این قشر می باشد.حال والدین گاهی حتی بدون آگاهی کودکان را پای این نوع کارتون ها در سی دی ها یا شبکه های ماهواره ای می نشانند.علاوه بر این تاثیرات ناخودآگاه آمارها خبر از رویکرد خودآگاهانه در این زمینه در میان کودکان می دهد.تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که بیش از یک چهارم از کودکان بین 8 تا 18 سال یک عبارت نامتعارف نسبت به سن خود را جستجو کردهاند.سوال دیگر اینجاست که آیا در این زمینه فقط مخاطبین دست به این کار زده، یا مقصر دیگری را هم می توان پیدا کرد؟مقصر دیگری که در این زمینه می توان بدان اشاره نمود خود مسئولین رسانه ای هستند از جمله مسئولان صدا و سیما. این مسئولان در رویکرد خود باید دو آسیب را در نظر بگیرند اول اینکه گاهی برنامه ها بدون توجه به رده سنی و درساعاتی پخش می شود که همه اعضای خانواده پای تلویزیون نشسته اند در حالی که برنامه فقط مناسب با اقشار جوان و بزرگسال می باشد و برای دومین مورد هم باید به ساخت برنامه هایی اشاره کرد که متناسب با فرهنگ و ارزش های ما نیستند و باید نظارت دقیق تری را بر روند تهیه و ساخت برنامه اعمال کرد.رسانه ها باید برنامه هایی متناسب با فرهنگ جامعه و ویژگی های مخاطبان و جدول پخشی هماهنگ با نوع زیست خانواده ایرانی تهیه کنند، به طور قطع برنامه هایی که متناسب با شرایط سنی و روحی کودکان نیست باید در ساعات آخر شب پخش شود.تحقیقات انجام شده در این زمینه نشان میدهد که بیش از یک چهارم از کودکان بین 8 تا 18 سال یک عبارت نامتعارف نسبت به سن خود را جستجو کردهاندآخر کلام:مخاطبان باید در مواجه با برنامه های رسانه ای و پیام های آنان رویکردی منطقی و شرعی را برگزینند. باید توجه داشت هر گونه استفاده نادرست از آنچه هر چند مفید از رسانه پخش می شود تبعات منفی را در بر خواهد داشت از اتلاف وقت گرفته تا ابتلا به مشکلات روحی. با توجه به همه روش های پیشگیرانه از جمله سانسور، فیلتر و.... هیچ عاملی چون خود فرد در بزرگسالان و والدین در کودکان نمی توانند از این آسیب ها جلوگیری کنند. و ابتلا به مصرف زدگی آنهم با برنامه های نامتناسب نوعی خودکشی به نظر می رسد که در وهله اول موجب صدمه فرهنگی بر مخاطب می شود. و همانطور که اشاره شد فعالیت رسانه ها نیز در این زمینه بسیار مهم می باشد البته برخی از نهادهای رسانه ای جز تهاجم به فرهنگ مخاطبین هدف خاص دیگری را مد نظر ندارد و تنها نگاه ظریف خود مخاطب به رسانه است که می تواند او را در مقابل این هجمه ها استوار نگه دارد. فراموش نکنیم که ما متاثر از رسانه هستیم و رسانه محکوم به تاثیر در ما مگر اینکه آگاهانه به پیشواز این وسیله برویم.عطاالله باباپورگروه جامعه و ارتباطات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 357]