تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 26 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):رمضان ماهى است كه ابتدايش رحمت است و ميانه‏اش مغفرت و پايانش آزادى از آتش جهنم. 
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816008690




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خورشید دیگر نمی‌درخشد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: خورشيد ديگر نمي‌درخشد
جشنواره فيلم کودک
مروري بر سينماي كودك به‌بهانه برگزاري جشنواره همدان در روزهايي که بيست‌وچهارمين جشنواره بين‌المللي فيلم کودکان و نوجوانان در همدان برگزارشد، ياد و خاطره اين سينما دوباره زنده شده است؛ اتفاقي که تقريبا هرساله در موعد برگزاري جشنواره کودک رخ مي‌دهد. با تمام انتقادهايي که به نحوه برگزاري اين رخداد سينمايي وارد است بايد به اين نکته اذعان کرد که بدون اين جشنواره، سينماي کودک سال‌ها پيش به فراموشي مطلق سپرده شده بود. فارابي همه‌ساله متولي برگزاري جشنواره‌اي است که به‌ندرت پيش‌ مي‌آيد فيلمسازي با رغبت شخصي برايش فيلم بسازد پس چاره‌اي نيست جز اينکه آستين‌ها بالا زده شود و سفارش ساخت فيلم‌هايي داده شود تا سر جشنواره کودک بي‌کلاه نماند. فقط کاش مي‌شد اين تلاش صرف توليد آثاري شود که امکان اکران و مهم‌تر از آن موفقيت در اکران را داشته باشند. مرور آنچه بر سينماي کودک و نوجوان ايران گذشته، نشان مي‌دهد جز يک دوران تقريبا کوتاه، در اغلب موارد، اوضاع اين سينما بر وفق مراد نبوده است؛ سينمايي که روزگاري با آثاري درباره کودکش پرچمدار سينماي نوين ايران در محافل جهاني بود و اين آثار ،گرمابخش گيشه‌ها نيز مي‌شد؛ روزگاري که حالا به خاطره‌اي غبارگرفته مي‌ماند.ميانه دهه60، در روزهايي که جنگ تحميلي به اوج خود رسيده بود و در روزگاري که اکشن‌هايي چون «سناتور»، «عقاب ها» و «تاراج» حرف اول و آخر را در گيشه مي‌زدند، فيلم کودکانه‌اي بر پرده آمد و چهره شهر را عوض کرد. «شهر موش‌ها» به پشتوانه برنامه عروسکي بسيار موفق «مدرسه موش‌ها» که سال‌ها از تلويزيون پخش شده بود، ناگهان همه متولدين دهه50 را به همراه والدينشان به سينماها کشاند.صف‌هايي طولاني گرداگرد سينماهاي نمايش‌دهنده شهر موش‌ها شکل گرفت. يک فيلم کودکانه گيشه را فتح کرده بود؛ اتفاقي که تا آن زمان در تاريخ سينماي اين سامان بي‌سابقه بود. شهر در دست بچه‌ها افتاده بود؛ بچه‌هايي که بزرگ‌ترهايشان را مجبور مي‌کردند آنها را به تماشاي شهر موش‌ها ببرند. در روزهايي که دامنه جنگ کم‌کم به شهرها هم کشانده شده بود، فيلمي عروسکي، باحال و هوايي فانتزي و ترانه‌هايي کودکانه فضا را تلطيف مي‌کرد.سينماي ايران با مخاطب تازه‌اي روبه‌رو شده بود؛ مخاطبي که مي‌توان گفت هرگز مدنظر گرفته نشده بود. به‌واقع جز کوشش‌هاي کانون پرورش فکري که آن هم محصولاتش بيشتر «درباره کودک» بود تا «براي کودک»، سينماي ايران کمتر به ساخت فيلم کودکانه پرداخته بود چون اساسا فيلمسازان کودکان را جزو مخاطبان خود به‌حساب نمي‌آورد.به روايت فيلمفارسياما اولين فيلم کودکانه سينماي ايران سال‌ها پيش از مدرسه‌ موش‌ها ساخته شده بود؛ فيلمي که ارتباطي هم به ساخته‌هاي کانون نداشت چون اساسا در آن سال‌ها کانون تأسيس نشده بود. «گرجي عباديا» در سال 1338 «بيم و اميد» را مقابل دوربين برد که گرچه مضموني کودکانه نداشت اما نقش اصلي فيلم را يک کودک بازي مي‌کرد. درواقع بيم و اميد اولين فيلم بلند سينماي ايران بود که نقش محوري‌اش به يک کودک سپرده شده بود؛ کودکي که سال‌ها بعد به شهرت و محبوبيت فراگيري دست يافت. 6سال بعد «صابر رهبر» براساس «واکس» اثر «دسيکا»، «مراد و لاله» را ساخت. فيلم مانند اثري که از آن اقتباس شده بود، روايتگر زندگي 2کودک يتيم بود.با اين تفاوت که اگر بچه‌هاي فيلم دسيکا به دزدي رو مي‌آوردند، مراد و لاله به تصنيف فروشي و باربري مي‌پرداختند. البته مراد و لاله را هم نمي‌شد فيلمي دانست که براي مخاطب کودک و نوجوان ساخته شده است. همچنان که سال‌ها بعد دکتر اسماعيل کوشان، «جنگجويان کوچولو» را ساخت؛ فيلمي که کاراکترهاي اصلي‌اش بچه‌ها بودند. به‌جز اين در سينماي فارسي، کودک هميشه در حاشيه بود و اغلب اوقات از آن به‌عنوان عنصري براي جلب ترحم يا خنداندن تماشاگر استفاده مي‌شد. نقش کودکان در فيلمفارسي‌ها هم اغلب توسط بازيگران مشخص بازي مي‌شد که برخي از آنها مانند «شهرام» به شهرت و محبوبيت نسبي هم رسيدند.کودکان جست‌و‌جوگردر سال‌هاي پس از پيروزي انقلاب طبيعي بود که چند سالي فيلم درباره کودکان ساخته نشود. جامعه در اواخر دهه50 و اوايل دهه60، دچار چنان التهاباتي بود که به ذهن کمتر کسي مي‌رسيد درباره کودکان فيلم بسازد. هرچند در اين دوران چند انيميشن در کانون ساخته شد که البته در آنها هم قرار بود مفاهيمي مطرح شود که درکش فراتر از دنياي پاک و معصومانه کودکان بود.درست در همان زماني که شهر موش‌ها‌ به پرده آمد و با اقبال عمومي گسترده مواجه شد، از امير نادري «دونده» روي پرده آمد؛ فيلمي درباره کودک و بازهم با کاراکتر آشناي اميرو.دونده با ساختار ضد قصه‌اش قطعا براي اينکه توسط مخاطب کودک و نوجوان ديده شود، ساخته نشده بود؛ فيلمي نمونه‌اي از کانون که به سياق گذشته، پرداختن به دنياي کودک را بهانه‌اي براي ارائه پيام‌هاي جهانشمول قرار مي‌داد. دونده اولين سفير سينماي نوين ايران در جشنواره‌هاي معتبر جهاني شد؛ سينمايي که پس از فيلم نادري با تصوير کودکاني در حال دويدن، جشنواره‌هاي جهاني را فتح کرد. يک سال بعد از دونده، عباس‌کيارستمي «خانه دوست کجاست» را ساخت؛ يکي از ستايش‌شده‌ترين فيلم‌هاي درباره کودک که بسياري آن را نقطه اوج سينماي موسوم به کانوني در سال‌هاي پس از انقلاب مي‌دانند.گام‌هاي بعدي با سرعت بيشتري برداشته شد. «گاويار» (کيومرث پوراحمد)، «ماهي»(کامبوزيا پرتوي)،«گال»(ابوالفضل جليلي) از مهم‌ترين فيلم‌هاي اين نوع بودند که با فواصل نزديک به هم جلوي دوربين رفتند. زماني که خود کيارستميبه تدريج فيلم ساختن درباره کودک را کنار مي‌گذاشت، اين شيوه فيلمسازي به شدت رايج شده بود. الگوي ساده و بدون دردسر کودکان جست‌وجوگر به صورت مکرر تکرار مي‌شد. ميان خيلي فيلم‌هايي که به اين سبک ساخته شدند، «بادکنک سفيد» نمونه قابل تامل‌تري بود.مجيدمجيدي هم پس از رئاليسم خشن «بدوک» و فرماليسم «پدر»، «بچه‌هاي آسمان» را کاملا براساس الگوهاي سينماي کانوني ساخت؛ فيلمي که علاوه بر ستايش‌هاي داخلي تا مرز دريافت اسکار بهترين فيلم خارجي هم پيش رفت. فيلمسازي درباره کودک که بدل به مهم‌ترين شاخه سينماي جشنواره‌اي بود، آن‌قدر در قالب‌هاي يکسان و کليشه‌اي تکرار شد که به تدريج جشنواره‌هاي خارجي نيز کمتر به آن اعتنا نشان دادند. راست اينکه در اين سال‌ها فيلمسازي به بهانه کودک و به انگيزه حضور در جشنواره‌هاي بين‌المللي، آثاري از اين دست را از اصالت اوليه فيلم‌هاي کانوني دور کرد.براي کودکدرست در سال‌هايي که دونده و کليد و خانه دوست کجاست در محافل بين‌المللي به توفيق مي‌رسيدند، شهرموش‌ها به موفقيت چشمگيري در جذب تماشاگر کودک رسيد و با اين وجود چندسالي طول کشيد تا ساخت فيلم‌هاي کودکانه همه گير شود. اغلب سينماگران، علت موفقيت شهر موش‌ها را 2سال پخش مدرسه‌ موش‌ها از تلويزيون مي‌دانستند؛ اينکه هنگام اکران فيلم، عروسک‌هايي چون کپل، دم باريک، عينکي، گوش دراز، نارنجي و... براي کودکان کاملا آشنا بودند.به همين دليل حتي موفقيت گسترده شهر موش‌ها هم نتوانست ساخت فيلم‌هاي کودکانه را رواج دهد. تا اينکه 4سال بعد، کامبوزيا پرتوي پس از ساخت «ماهي»(که در تداوم فيلم‌هاي کانوني دهه50 ساخته شد) «گلنار» را ساخت. در گلنار، پرتوي از رنگ و ترانه استفاده کرد و کوشيد تا با اتخاذ لحني شاد، مخاطب کودک را جذب کند. با نمايش فيلم؛ رکورد فروش شکسته شد و بلافاصله پس از اين موفقيت، ساخت فيلم‌هاي فانتزي کودکانه در دستور کار تهيه‌کنندگان قرارگرفت. روزهاي طلايي سينماي کودک آغاز شده بود و ساخت فيلم کودک آن‌قدر رونق يافته بود که يک گروه سينمايي براي نمايش اين آثار تشکيل شد.ميان انبوه فيلم‌هايي که مخاطب کودک را هدف گرفته بودند، «دزد عروسک‌ها» شاخص‌ترين نمونه بود.دنياي فانتزي فيلم کاملا از آثار هاليوودي مي‌آمد و ارتباط چنداني با مسائل بچه‌هاي ايراني نداشت؛ نکته‌اي که در همان زمان، خيلي‌ها به آن اشاره کردند ولي بچه‌ها فيلم را به شدت دوست داشتند و رکوردشکني دزد عروسک‌ها در گيشه باعث شد تا گام‌هاي بعدي با استواري و اطمينان‌خاطر بيشتري برداشته شود. ميان اين فيلم‌ها، «سفر جادويي» (که تقريبا با همان گروه دزد عروسک‌ها ساخته شد) هم اثر خوش ساختي بود و هم با استقبال فوق‌العاده بچه‌ها روبه‌رو شد. «پاتال و آرزوهاي کوچک» و «الو الو من جوجو‌ام» از جمله فيلم‌هايي بودند که با فضاي کودکانه‌شان به موفقيت نسبي رسيدند.اما پس از شکست پي‌درپي چند فيلم کودکانه روند ساخت اين نوع آثار دچار وقفه شد. حتي فروش بي‌سابقه «کلاه‌قرمزي و پسرخاله» هم تاثيري در اين روند نگذاشت؛ چون کلاه‌قرمزي هم بر همان مبنايي پرفروش شده بود که يک دهه قبل در مورد پديده شهر موش‌ها اتفاق افتاده بود. کيومرث پوراحمد که با «قصه‌هاي مجيد» گامي مهم براي برداشتن مرز آثار درباره کودک و براي کودک برداشته بود، با «خواهران غريب» چراغ سينماي کودک در ميانه‌هاي دهه 70 را روشن نگاه داشت. هرچند سينماي کودک به افول گذاشته بود و جز در شاخه جشنواره‌اي ديگر کمتر کسي حاضر بود فيلم کودک بسازد. حتي بازگشت فوق‌العاده کلاه‌قرمزي هم که حس نوستالژيک بچه‌هاي ديروز و جوان‌هاي امروز را برانگيخت نتوانست رونقي به سينماي کودک بدهد.دوران افول در دهه80 به نظر مي‌رسيد سينماي کودک ديگر به خاطره‌ها پيوسته تا اينکه با تشکيل گروه سينماي کودک و نوجوان در فارابي کوشيده شد تا چراغ اين سينما همچنان روشن نگاه داشته شود. پديده فيلم ساختن براي جشنواره کودک از همين دوران شدت گرفت؛ فيلم‌هايي که با پول فارابي ساخته مي‌شدند تا جشنواره کودک بدون فيلم نماند!‌ اغلب اين فيلم‌ها يا فقط در جشنواره به نمايش در‌آمدند يا در چرخه اکران قرار نمي‌گرفتند يا در صورت اکران نمي‌توانستند شرايط مطلوبي را تجربه کنند.در اين دوران از هر فيلمي که چند بچه در آن حضور داشتند به عنوان فيلم کودک ياد مي‌شد و برخي از اين آثار حال و هوايشان چنان بزرگسالانه بود که تماشايشان براي بچه‌ها چندان مطلوب نيز به نظر نمي‌رسيد. به عنوان مثال در «نصف مال من، نصف مال تو» که به عنوان فيلم کودک در جشنواره همدان نيز به نمايش درآمد، ديالوگ‌ها و مناسباتي وجود داشت که بيشتر متاثر از جريان کمدي‌هاي مرسوم و متداول بود تا دنياي پاک و بي‌غل و غش کودکان.گذشت آن روزگاري که بچه‌ها با اصرار از پدر و مادرشان مي‌خواستند که آنها را به تماشاي مدرسه موش‌ها، دزدعروسک‌ها، گلنار و سفرجادويي ببرند. ديگر از سينماهاي مختص نمايش‌فيلم‌هاي کودک که شمايلي از خورشيد خندان بر سردرشان مشاهده مي‌شد خبري نيست. خورشيد سينماي کودک سال‌هاست که ديگر نمي‌درخشد.سعيد مروتي - همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 244]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون
پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن