واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بغراخان هارون وارد میشود!
اصولاً پادشاهان ایرانی انسانهای خجستهای بودهاند و هر از گاهی هوس خوشگذرانی میکردهاند. وقتی هم که هوس این کار به سرشان میزده، طبعاً مملکت هم دچار بینظمی و نابسامانی میشده است. نتیجهی این بیخیالی و نابسامانی هم این بوده که پادشاهان مذکور، اول از همه دودمان خودشان را به باد میدادهاند و علاوه بر آن سرزمین ایران را در قطع و اندازههای مختلف، تقدیم حکومتهای همسایه مینمودند. حکومت سامانی نیز به پیروی از سلسلههای قبلی و در زمان فرمانروایی "امیر نوح بن منصور سامانی" دچار این بلای همهگیر شده بود و نابسامانیهای داخلی و سركشیهای برخی از دولتمردان و سران نظامی، شیرازهی حکومت را به هم ریخته بود. این اوضاع آشفته، حكومت تركتبار "قراخانی" را به فکر انداخت که سپاه و دفتر و دستک راه انداخته و بخشهایی از سرزمین آریایینشین فرارود (ماوراء النهر) را از آن خود کرده و پُزش را بدهد.نتیجه این که "بغراخان هارون قراخانی" در سال 382 ه.ق، به فرارود لشكر كشید و بخارا پایتخت سامانیان را مال خود کرد. البته این پیروزی بیش از چند ماه ادامه پیدا نکرد؛ زیرا به دنبال بیماری "بغراخان هارون"، او و لشكریانش مجبور به ترك فرارود شدند. این اوضاع آشفته، حكومت تركتبار "قراخانی" را به فکر انداخت که سپاه و دفتر و دستک راه انداخته و بخشهایی از سرزمین آریایینشین فرارود (ماوراء النهر) را از آن خود کرده و پُزش را بدهد"بغراخان هارون" که رفت، "امیر نوح بن منصور سامانی" دوباره پیدایش شد و شد پادشاه آن دیار. از آنجا که دنیا به کسی وفا نکرده و نمیکند چند سال بعد "امیر نوح"، جان به جان آفرین تسلیم کرد و جای خود را به پسرش "امیر ابوالحارث منصور" داد. اما بخت با پادشاه جدید یار نبود و امیر تازه، نیامده رفت و جایش را داد به برادرش "امیر عبدالملك بن نوح".در این اوضاع و احوال قمر در عقرب، "ایلك نصر بن علی قراخانی" که جای قراخانی قبلی را گرفته بود، سپاهی راه انداخت و گفت: "اگه قبلی نتونست، من که میتونم!" و آمد و بعد از تصرف بخارا در اواخر سال 389 ه.ق، نسخهی سلسلهی سامانی را پیچید و گذاشت کنار.دست پیدا کردن سلسلهی "قراخانیان" به آن سرزمین همان و زیر و رو شدن فرهنگ و رسم و رسوم آن دیار نیز همان. چرا که بعد از قدرتیابی این سلسله، زمینهی كوچهای پیدرپی بسیاری از تركان به "فرارود" فراهم شد و بدین ترتیب، ساختار جمعیتی آن از لحاظ نژادی متحول شد.البته وقتی سلسلهی "قراخانیان" بر "فرارود" دست پیدا کرد، فرهنگ و هنر ایرانی - اسلامی از چنان جایگاه شایستهای برخوردار بود که توانست برتریاش را تا حدودی حفظ کرده و زیر بار تغییر آداب و سنتهای خود نرود؛ اما با گذشت زمان و وقتی سلسلهی مذکور درست و حسابی جای پای خود را سفت کرد، اوضاع عوض شد و ادبیات فارسی (كه در روزگار سامانیان از پیشرفتی چشمگیر برخوردار بود) روند تكاملی خود را از دست داد. جالب اینجاست که در دوران یاد شده، نه تنها به تدریج لغات، القاب، و اصطلاحات تركی جای خود را در زبان فارسی باز كرد، بلكه ادبیات تركی نخستین آثار مكتوب خود را با الفبای عربی عرضه کرد و از طرف دیگر، بخارا كه در عهد فرمانروایی سامانیان كانون علمی و ادبی جهان شرق اسلامی بود، جایگاه خود را تا حدود زیادی به غزنین (پایتخت غزنویان) واگذار كرد. بیشتر از این را اگر میخواهید بدانید باید سری بزنید به کتاب "قراخانیان، بنیانگذاران نخستین سلسله ترك مسلمان در فرارود (آسیای میانه)" که توسط "دكتر سیدابوالقاسم فروزانی" نوشته و توسط انتشارات سمت (و با قیمت 24.000ریال) منتشر شده است.گروه کتاب تبیان - امیر مقیمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]