واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بهار، محدود به مرزها نیز نمیشود. درست است كه ما ایرانیها به شكل مشخص و با مراسم خاص، آمدن این فصل زیبا را جشن میگیریم، اما شاعران نقاط دیگر دنیا نیز... بهار موسم گل و بلبل و فصل محبوب بسیاری از شاعران است شاعر هم كه نباشی، هوای لطیف بهار و شاخههای پرشكوفه، فكر نوشتن را به سرت میاندازد و برای دل خودت هم كه شده، دفترت را غرق خطخطی میكنی. بهار، محدود به مرزها نیز نمیشود. درست است كه ما ایرانیها به شكل مشخص و با مراسم خاص، آمدن این فصل زیبا را جشن میگیریم، اما شاعران نقاط دیگر دنیا نیز شعرهای بسیاری در ابراز علاقه به فصل شكفتن سرودهاند. در این صفحه سعی كردهایم گزیدهای از این شعرهای فارسی و ترجمه شده را كه برای اولین بار منتشر میشوند، كنار هم جمع كنیم. پرنده و قفساگرچه خسته و شكسته، بالشاگرچه بسته پایشپرنده، از قفس همبه گوش میرسد ترانههایش! بیوك ملكی زیرخاكییک خمرۀ لبریز از شعر دراین دلِ ویرانه دارمیک قطعهاش را باز امشب بر روی کاغذ میگذارم این زیرخاکی مثل سکهاز جنس مفرغ یا که مس نیستدر خمرۀ گنجینۀ من چیزی به غیر از جنسِ حس نیست از قدمت و تاریخِ آنهاجز حدسهایی نیست در دستیک شعرِ آن از عصر پاییز تا انتهای برگ زرد است یک شعرِ آن از عهد نوبرگمنسوب به فصل بهار استآن دیگری، در دوره یخ بعد از تکامل در انار استاز عصر کشف آتش عشقدر غار تنهایی انسانتا قرن حاضر یا معاصر با قحط باد و برف و باران در خمرهام چندین کتیبه از جنس سنگ و آب دارملوحی لطیف از جنس سایه در یک شب مهتاب دارم گنجینهام مجموعهای ازانواع حسهای نهانی استهرگز نمیپوسد چرا کهیک لحظه از قلبم جدا نیست ناصر كشاورزترانۀ باران بهاریبگذار باران ببوسدتبگذار چكچك به سرت بزندبا قطرههای نقرهایبگذار برایت لالایی بخواندباراناستخری راكد میسازد در پیادهرواستخری جاری در جویبارانشب، روی سقفمانترانهای كوچك و خوابآور مینوازدمنباران رادوست دارم لنگستن هیوز؛ ترجمۀ سمیه پاشایی بهار در شعر اسپانیا (ترجمۀ علی گودرزی)آواز بهاریسرخوش از مدرسه بیرون میزنند بچههاگرم پراكندن آوازهای لطیفدر هوای وِلرم فروردینچه شاد است فضای ساكت كوچهسكوتی تكهتكه شده از خندۀ اسكناسهای نودر مسیر عصراز بین گلهای باغ عبور میكنمو در راه میگذارم اشك غمناكم راروی تنها تپۀ روستا، گورستانمثل زمینی كشتشده با بذرهای جمجمهسروها انبوه شدهاندمثل سرهایی بزرگتوخالی و پوشیده از گیسوانی سبزمتفكر و پردرد به افق مینگرندفروردین الهی!كه میآیی سرشار از خورشید و زندگی،گلستان جمجمهها راپر از طلا كن! فِدِریکو گارسیا لورکاباغچۀ مندر باغچهام گلهای رنگبهرنگبا عطرهای دلپذیركه حس خوشبختی به من میدهندرُز زیركمیخك مجللبنفشه فروتنو یاسمن لطیفگلهای زیباو هزار پروانهجشن گرفتهاند امروزباغچۀ زیبای من اسپِرانزا مارتینِس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 10265]