واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
ماوراء (8) انرژی درمانی نويسنده : استاد اصغر طاهرزادهمنبع : راسخون جايگاه انرژي درماني : انرژي درماني هم يک نوع هيپنوتيزم است . اگر کسي دستش طوري درد مي کند که نمي تواند بالا بياورد ، در واقع نفس او اراده ي قوي در حرکت دادن دستش ندارد در نتيجه دست او ضعيف شده و متقابلاً اراده او براي مقابله با ضعف دست او نيز ضعيف شده است و لذا نمي تواند دست خود را بالا بياورد . حالا فردي که با تمرکز مي تواند اراده خود را به او منتقل کند ، به شخص القاء مي کند که تو مي تواني دست خود را بالا بياوري ، و اين تصور را در خيال او تثبيت مي کند . اگر نفس او اين تلقين را پذيرفت ، دست خود را بالا مي آورد ، و اگر درمان درد او به اين است که چند روز دستش را تکان بدهد ، تکان مي دهد و بعد هم که اين خيال رفت ، چون چند روز دست خود را تکان داد ، دستش خوب مي شود ، ولي تاثير هيپنوتيزم در همان چند روز بود ، بقيه مربوط به بدن خود اوست . طرف مقابل پذيرفته که سردرد دارد ، با هيپنوتيزم به او القاء مي کني نه تو سرت درد نمي کند ، چون از اول سر درد او به ذهن و خيال او مربوط بود ، اگر پذيرفت سردردي نيست ، سردردش خوب مي شود . چيزي که بعضي مواقع خود شما با نصيحت به طرف القاء مي کنيد ، حال اگر طرف توانست بپذيرد ، نتيجه مي گيرد . بشر با انتقال خيال ، مسئله اي را که اصل آن خيالي بوده است مي تواند تغيير دهد .
نوع ديگري از انرژي درماني هست که با هيپنوتيزم فرق ميکند ، از آنجايي که نفس بعضي از افراد تکويناً و به صورت خدادادي قدرت انتقال دارد ، مي توانند اراده و توانايي خود را به ديگري منتقل نمايند . شما مي بينيد يکي قدش بلند است و ديگري کوتاه ، يکي هوشش زياد است و ديگري کم ، به بعضي ها هم خداوند توانايي هايي مي دهد که خود آنها حتي در ابتدا نمي دانند چنين توانايي هايي دارند . نفس طرف اين توانايي را دارد که بتواند توانايي هاي نفس خود را به فرد ديگري منتقل کند . لذا اگر الان بنده دستم را نمي توانم بالا بياورم با انتقال توانايي شخصي که توانايي انتقال قدرت نفس خود را به من دارد ، ممکن است بتوانم اين کار را بکنم . بستگي دارد که بنده چقدر برايم امکان دارد توانايي هاي القاء شده را بگيرم . البته قدرت نفس آن شخص هم که قدرت خود را انتقال مي دهد در اين امر نقش دارد ، به همين جهت همه به يک اندازه شفا نمي يابند . بعضي ها هم مشکلشان بيش از اينهاست و به همين جهت اصلاً درمان نمي شوند . اگر آن نفس ، قدرت طرف مقابل را گرفت و از آن متاثر شد ، خودش آن را ادامه مي دهد و آرام آرام با اراده هايي که اعمال مي کند ، درمان مي شود . در مورد انبياء الهي و ائمه ي معصومين «عليهم السلام» موضوع شفا دادن فرق مي کند ، قلب آنها مظهر اسماء الهي است ، حال اگر مصلحت بدانند اسم خاصي را که مناسب رفع مشکل طرف است القاء مي کنند و مشکل حل مي شود . حضرت عيسي « عليه السلام » مظهر اسم حَيّ اند و لذا مرده را زنده مي کنند . حضرت پروردگار در اين امور به واسطه ي ذات مقدس حضرت عيسي « عليه السلام » بر روح و روان طرف جلوه مي کند . در بعضي موارد ديده شده است که طرف هيچ هنري ندارد و فقط از جهل مردم استفاده مي کند و قصد منفعت جويي در ميان است ، هيچ گونه زحمتي حتي در حد کسب هيپنوتيزم هم به خود نداده است ، که اين نوع افراد مورد بحث ما نيست . بعضي ها با القائات ساده ، خيال طرف را تحت تاثير قرار مي دهند ، آن آدم ساده هم فکر مي کند طرف کاري برايش کرده است . عبدالملک مروان از تعبيرکنندگان خواب پرسيد من چند سال ديگر حکومت مي کنم ؟ هيچ کدام چيزي نگفتند ، او عصباني شد و آنها را تهديد به مرگ کرد . يکي از آنها گفت قربان ، شما چهل سال ديگر حکومت مي کنيد ، پرسيد از کجا مي گويي ؟ گفت امشب حضرتعالي چهل دُرّ قرمز در خواب مي بيند که هر دُرّ ، نشانه ي يک سال حکومت شما است . خليفه با اين اميد که امشب چهل دُرّ قرمز را در خواب ببيند خوابيد ، فردا که بيدار شد گفت به آن مُعّبر جايزه هاي فراوان بدهيد ، چون به واقع من چهل دُرّ قرمز در خواب ديدم . بقيه معبرها از همکارشان پرسيدند تو چطوري آن حرف را زدي ؟ گفت : مي دانيد که خليفه آدم ساده و زودباوري است و به همين جهت هر چيزي به او تلقين کنيد در خاطرش مي ماند . من به او تلقين کردم چهل دُرّ قرمز در خواب مي بيند ، خيال او چهل در براي خودش ساخت و به دنبال آن بود که در خواب آن چهل دُرّي را که خودش ساخته بود ديد . و از اين طريق جان خودم و شما را نجات دادم . از اين کارها زياد مي شود ، گاهي خودمان نمي دانيم که چقدر تحت تاثير خيالاتي هستيم که به ما تلقين شده است . اگر انسان با اصول و با عقل و حي الهي زندگي نکند زندگي اش پر از تلقين است ، هر چند ظاهر طرف تحصيل کرده است ولي زندگي اش پر است از همين تلقينات غيرواقعي که نه پايه استدلالي دارد و نه پايه ي الهي . يک محقق ايتاليايي با توجه به خرافاتي که انگليسي ها در زندگي خود پذيرفته اند ثابت کرد ، خرافي ترين مردم دنيا انگليسي ها هستند . يعني انگليسي ها از آن موش پرست هاي هندي هم خرافي ترند . و واقعاً هم اين طوري است که خرافي ترين مردم دنيا در اروپا هستند ، منتها در پوشش تکنولوژي آن را پنهان کرده اند . در تحقيقاتي که شده دروغ ترين مجله هاي دنيا ، مجله هايي است که درباره ي روح و خواب و اين گونه موضوعات سخن مي گويند . بعضي از مطالب اين مجلات بعداً دروغ بودنش افشا و معلوم شد که حدود ده سال مردم را بازي داده اند . کتاب « عالم عجيب ارواح » از آقاي ابطحي تحت تاثير همين مجلات نوشته شده است . ... ادامه دارد.منبع:کتاب « جایگاه جن ، شیطان و جادوگر در عالم »/خ
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 748]