واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هنرمند، در جستجوی آسایش حقیقی
دکتر رضا داوری اردکانی را خیلی ها می شناسند؛ خاصه آن ها که درگیر تفکر و فلسفه و اندیشیدن هستند. این مرد شناخته شده فرهنگ و فلسفه این مرز و بوم، نظرات قابل تاملی درباره هنر و ادبیات دارد. مصرف هنر، تنها در دریافت آن نیست؛ که می تواند در درک مبانی و خاستگاه های آن نیز باشد. شاید این چند خط، به شما کمک کند که درک زیباتری از هنر داشته باشید. بخشی از گفتارهای استاد داوری را اینجا آورده ایم تا با دیدگاهی عمیق تر به هنر، آشنا شوید. • حرف ایرانیها این است که شعر، هنر هنرها است. • همه مردم شب قدر دارند و اگر قرار بود که شب قدر تنها یک شب باشد، آن شب اعلام می شد و دیگر ادامه نداشت. هنرمندان نیز شب قدر دارند و در این شب قدر است که می بینند و خلق می کنند. • همه ما حرف می زنیم و زبان داریم و انس با دیگری نیز از طریق سخن است. همه ما هم اهل هم سخنی هستیم. شعر، سخن همه مردمان است و چیزی که شعر را از یک سخن معمولی جدا می کند، این است که سخنی است برای همه و از زبان همه. بشر تشبه اسماء الهی است و هنرمندان چون به حقیقت نسبت دارند، به دنبال خانه و آسایش حقیقی اند. هنرمند، بنیاد خودش را زیر و زبر می کند تا به خانه امن آسایش بشر برسد. هرچند که امن و آسایش در این دار بلا یک امر نسبی است و شاعر ما را به بهشت نمی برد. متفکران، نگهبانان و پاسداران زندگی مردم اند• هنگامی که به دیوان حافظ نگاه می کنیم، حافظ در میان نیست، آن کسی که دیوان حافظ را پدید آورده است، وابسته به اشعار است. هنر وابسته به اشخاص نیست و از فرد اعتبار پیدا نمی کند، شخص وابسته به هنر است. هنر سخنی است که تعلق به شخص ندارد و سخن همه زبانها است. • هنر صرفا رونوشت از طبیعت نیست و اگر اینگونه باشد، نمی تواند ارزش زیادی داشته باشد. اما این سخن ارسطو خیلی بد فهمیده شده است، ارسطو می گوید که هنر، محاکات طبیعت است، اما ما ترجمه کرده ایم، تقلید از طبیعت. من فکر می کنم اگر هنر نبود، حتی کسی که می پرسد هنر به چه درد می خورد؟ دیگر نمی توانست چنین پرسشی را داشته باشد. ما اگر می پرسیم، برای این است به آنچه که هست راضی نیستیم. هنر برای این عالم و عالم محسوس است و برای همین است که فرشته ها هنرمند نیستند. هنر تشبه به الله است. • بشر تشبه اسماء الهی است و هنرمندان چون به حقیقت نسبت دارند، به دنبال خانه و آسایش حقیقی اند. هنرمند، بنیاد خودش را زیر و زبر می کند تا به خانه امن آسایش بشر برسد. هرچند که امن و آسایش در این دار بلا یک امر نسبی است و شاعر ما را به بهشت نمی برد. متفکران، نگهبانان و پاسداران زندگی مردم اند.گروه هنر تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 233]