واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نون و ریحون، دو کارگردان دارد
دارند جلو میروند. بین این سریالها تنها سریالی که فضای شاد و شنگولی دارد و جوانانه است، سریال «نون و ریحون» است؛ سریالی که تا حدی تلخی و خشونت سه سریال دیگر را گرفته و داستان ساده ای را روایت می کند. اما نکته ای که نون و ریحون را حتی از بقیه سریال های کمدی و طنازانه متمایز می کند، نحوه پرداخت و ارائه آن است.این مجموعه نه متمسک به ترفندهای تصویری رایج در کمدی های سینمایی معمول این روزها مثل گریم های خفن، بزن و بکوب و لباس های اجق وجق شده و نه قصه اش را با ضرب و زور لهجه و تکیه کلامهای تکراری جلو می برد. فضای سریال هم برعکس نمونه هایی از این دست در محیطی ایزوله و غیرواقعی شکل نگرفته: پنج جوان در یک رستوران با کلی اتفاق و ماجرا که شاید برای خیلی از ما آشنا باشد همراه با نیشگون هایی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی که لابهلای روایت قصه از ذهن مخاطب گرفته می شود. آنهایی که دهه 70 هفته نامه گلآقا را می خواندند، بخش های زیادی از روایت و دیالوگ های سریال آنها را یاد طنزهای گل آقایی می اندازد؛ طنزهایی تمیز با رعایت حال افراد. برای من کمدی، خیلی جدی است، کمدی برایم ژانر سرچشمه است. ما از 7 هزار سال پیش دو ژانر نمایشی داشتیم، یکی تراژدی و دیگری هم کمدی و گاهی هم کمدی تراژدی. کمدی مهم است، من نمی دانم چرا در ایران این ژانر را این قدر سهو می گیرندبعضی ها هم آن را کپی ای از سریال های کمدی هالیوودی می دانند. نون و ریحون واقعا اینجور است؟ جامعه ما در شرایط فعلی تحمل این طنز را دارد؟ نگاه فرزاد موتمن در اولین تجربه سریال سازی اش به این مقوله چیست؟ جوان های سریال چه نظری درباره این کار دارند؟ پای حرف های کارگردان مجموعه نشستیم تا برایمان از نون و ریحون بگوید/ همشهری جوان. موتمن : همه چیز به روز است اما بی شک یکی از ارکان اصلی موفقیت این سریال طنز تا کنون ، فرزاد موتمن بوده است . کارگردانی که متولدین اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 ، او را با « شب های روشن » دوست داشتنی و « باج خور » متفاوت می شناسند. بخش هایی از پاسخ های او را می خوانیم: • سریال سازی نه سخت است و نه تلخ. (خنده) . فیلمسازی برای من بهترین لحظات زندگی ام است. چون کاری است که از آن لذت می برم. البته هیچ چیزی به اندازه ساخت فیلم سینمایی به من لذت نمی دهد بهخصوص آن نوعی که دغدغه ام است اما وقتی شرایط برایم جور نیست سعی می کنم تا خودم را طور دیگری سرگرم کنم و از انجام کارهای دیگری لذت ببرم.• این سریال هم طور دیگری من را راضی نگه می دارد. سریالی که مجموعه مناسبتی است و برای ایام ماه مبارک رمضان آماده می شود. درامی شیرین است و کمی مایه های کمیک دارد با پس زمینههای اجتماعی. کار به لحاظ تولیدی بسیار سنگین است چون در مدت زمان خیلی کوتاهی برای ماه رمضان آماده می شود. یعنی در عرض دو، سه ماه باید 26 قسمت را تحویل پخش بدهیم که تا الان ما تا قسمت دوازدهم را پیش بردیم و پنج قسمت از سریال هم پخش شده است. همزمان با پخش، تصویربرداری می کنیم، تدوین، صداگذاری و ساخت موسیقی هم انجام می شود.• فیلمنامه روزانه به ما تحویل داده می شود و در بعضی از قسمت ها ما هم مثل بینندگان نمی دانیم که سرنوشت سریال و شخصیت ها به کجا ختم می شود. گاهی اوقات هم صحنه هایی را می گیریم که نمی دانیم، قبل و بعد آن چیست! و شاید این موارد کار را سخت می کند. البته بگذارید به جای سخت بگویم، ویژه.• اما من به این دلیل می گویم ویژه، چون با یک فیلمنامه مدون و آماده روبه رو نیستیم و با یک جور کار که شاید بتوان به آن گفت« working progress». یعنی یک کار در حال پیشرفت. در حینی که کار را انجام می دهید، آن را پیش می برید. همان طور که نویسنده هم در حین تدوین و دیدن کار بازیگران و شخصیت های داستان قصه را می نویسد. ما هم روزانه، با صحنه هایی که اتفاق می افتد و شکل می گیرد، خودمان و ایده هایمان را برای عملی کردن آنچه که روی کاغذ نوشته شده است، شکل می دهیم. بازیگران هم همین طور.• چون اسمم هم خیلی جاها بد در رفته بود که می گویند من کند هستم و حساسم و هزینه برای تهیه کنندگان می تراشم، می خواستم به دیگران ثابت کنم که اگر بخواهم می توانم.• ما دو یونیت کارگردانی داریم. این سریال فقط توسط من کارگردانی نمی شود و دستیارم بهرنگ توفیقی خیلی از صحنه ها را می گیرد. بین مان توافق کامل وجود دارد، مثلا همین الان به من تلفن کرد و گفت: «موافقی این صحنه را این شکلی بگیریم؟!» و من نظر او را تایید کردم. بعضی از صحنه هایی که می بینید، کار من نیست کار بهرنگ توفیقی است اما اسم من روی آن است. (خنده)• این کار بسیار درستی است، باید فرهنگ یونیت دوم در سینمای ایران جا بیفتد اما متاسفانه هنوز جا نیفتاده. ببینید، ما در اینجا با فیلمی مثل « شب های روشن» روبه رو نیستیم که بگوییم، امضای من و دنیایم است، ما اینجا با یک کار صنعتی/ تولیدی روبه روییم. کاری است که باید به آنتن برسد. وقتی که کارت تنگ است، باید گروههای زیر مجموعه پیدا کنی و از آنها کمک بخواهی.• برای من کمدی، خیلی جدی است، کمدی برایم ژانر سرچشمه است. ما از 7 هزار سال پیش دو ژانر نمایشی داشتیم، یکی تراژدی و دیگری هم کمدی و گاهی هم کمدی تراژدی. کمدی مهم است، من نمی دانم چرا در ایران این ژانر را این قدر سهو می گیرند. • نون و ریحون ویژگی خاصی دارد که گوشه نگاهی هم به اتفاقات سیاسی جامعه داشته... کمدی یعنی شوخی با سه چیز که یکی از آنها سیاست است.گروه هنر تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]