تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816478344
از انتخاب مهناز افشار و حامد کمیلی راضی هستم
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از انتخاب افشار و کميلي راضي هستم
گفت و گو با رامبد جوان به بهانه اکران «پسر آدم، دختر حوا»؛منطق و استدلال مصاحبه با يکي از طنازترين افراد سينما و تلويزيون و همچنين صحبت پيرامون يکي از شيرين ترين کمدي هاي سالهاي اخير اين را حکم مي کرد که مصاحبه اي شيرين همراه با خنده هاي گاه و بي گاه داشته باشيم ولي هزاران افسوس که اين مصاحبه به دليل مسائل رايج در سينماي ايران به يکي از تلخ ترين مصاحبه هاي نگاره بدل شد . رامبد جوان شوخ طبع که در هر شرايطي { حتي دشوار ترين موقعيت هاي زندگي} دست از شوخي و بيان لطيف مسائل بر نمي داشت اين روزها به دليل اتفاقات پشت صحنه سينماي ايران چندان سر حال و پر انرژي نيست و اين براي سينمايي که هميشه از داشتن کمدين هاي خوب زجر مي کشد خبر بسيار دردناکي است . به هر تقدير صحبت هاي من و رامبد جوان در پاره اي از موارد به اين حاشيه ها کشيده شد و در پايان مصاحبه برخي از آنها به درخواست وي از متن اصلي حذف گرديد:اين روزها از جانب برخي از همکاران بنده يک مغلطه اي پيرامون فيلم متاخر شما صورت مي گيرد . اين دوستان در نوشته هاي خود پسر آدم دختر حوا را يک کمدي آبرومند ارزيابي مي کنند و مي گويند در جامعه اي که افراطي ها و اخراجي ها تمام پرده هاي سينما را پر کرده حضور فيلم شما غنيمتي بس بزرگ است . در حالي که فيلم شما اصلاً در گونه اي ديگر از سينما جاي مي گيرد ، پسر آدم دختر حوا بيشتر يک کمدي – رمانس آمريکايي است که در اصطلاح خودشان لايت کمدي ارزيابي مي شود در حالي که افراطي ها و .. بيشتر وام دار تئاترهاي لاله زاري دهه چهل و پنجاه ايران هستند . البته اين به معني بد بودن فيلم شما نيست . با اين مقدمه مي خواستم از علاقه خود به اين نوع کمدي بگويد فيلمها و سريالهاي شما عموماً با همين نوع شيوه روايي پرداخت شده اند؟اصولاً کمدي ژانر مورد علاقه من است ، کمدي ژانري است که به نسبت کارهاي که کردم درصد بيشتري را به خود اختصاص مي دهد ، اينکه تو بتواني شوخي خلق کني و اين شوخي هوشمندانه و داراي يک اعتبار نزد تماشاگر خود باشد يعني به واسطه آن شوخي بخندد و از خنديدن به آن شوخي احساس توهين ، خنگي و بي احترامي نکند . حالا تمامي اين نکات مي تواند در روابط تمامي انسانها شکل بگيرد از يک زن و شوهر تا دو همکار و هر آنچه که ما مي توانيم متصور شويم امکان شوخي کردن دارد و يک چيزي که من بسيار به آن معتقد هستم اين است که در ايران متاسفانه با وجود توليد زياد آثار سينمايي و تلويزيوني نسبت به برخي از کشورها مردم هنوز نسبت به شوخي ها حساسيت دارند ، قشر هاي حرفه اي هنوز نسبت به شوخي ها حساسيت دارند اين شايد بيشتر از اين منظر قابل ارزيابي باشد که هنوز ما فکر مي کنيم شوخي کردن خيلي کار مودبانه اي نيست ما بسيار اين جمله را شنيديم که مي گويند : فلاني مگر من با تو شوخي دارم؟ يا مگه من پسر خالتم که با من شوخي مي کني؟ اصولاً کمدي ژانر مورد علاقه من است ، کمدي ژانري است که به نسبت کارهاي که کردم درصد بيشتري را به خود اختصاص مي دهد ، اينکه تو بتواني شوخي خلق کني و اين شوخي هوشمندانه و داراي يک اعتبار نزد تماشاگر خود باشد يعني به واسطه آن شوخي بخندد و از خنديدن به آن شوخي احساس توهين ، خنگي و بي احترامي نکند . حتي آدمهاي عبوس در جامعه ما داراي يک نوع منزلت و جايگاه ويژه اي هستنددقيقاً ، گويي آن آدم خيلي خيلي داراي وجاهت و جايگاه است در حالي که اصلاً به اين چيزها ربطي ندارد اينها همگي از روحيه انسانها نشات مي گيرد ، يک روحيه شاد و با هوش از تمامي موقعيت هايش شادي و شوخي خلق مي کند اين شوخي ها مي تواند يک سرگرمي ذهني براي تمامي آدمها باشد ، شما فکر کنيد آدمي که شوخ طبع است و به نوعي شوخي ها را کشف مي کند در برخي موارد فقط اين شوخي ها را براي خود نگه مي دارد به نظر من اين يک نوع لذت انساني و فکري است ، اينکه شما فکر مي کنيد يک واقعه در نوع ديگر خود مي تواند چگونه باشد ، شوخي مي تواند نظم را بهم بزند و اين مسئله نشان مي دهد که خالق شوخي روي تمامي جنبه هاي يک موضوع چقدر اشراف دارد که مي تواند آن جنبه اي که ديده نمي شود را بکشد بيرون و با آن شوخي کند. اما همانگونه که گفته شد در جامعه ما اينگونه جا افتاده که شوخي کردن کار چندان مودبانه اي نيست من وقتي با شما شوخي مي کنم دليلش توهين کردن به شما نيست بلکه من دارم با حضور شما يک شوخي جديد را خلق مي کنم که به نظرم اين مسئله به هوش نياز دارد
شايد عدم يک نگاه استراتژيک به مقوله شوخي و طنز در سينما و تلويزيون سبب پيدايش اين گارد در جامعه ايران شدهيک دليلش هم مي تواند اين باشد، شايد به خاطر اينکه ما هيچ وقت شوخي هايمان را پرورش نمي دهيم و از آنجايي که ذات سينما همواره مي گويد کار گروهي و سينما امروز ثابت کرده يک فيلم با مجموعه اي از نويسندگان طرف است و همواره يک فيلمنامه توسط يک گروه نوشته مي شود و همين گروه همديگر را پرورش و ارتقا مي دهند، مثلاً در ژانر کمدي افرادي هستند که تخصصشان فقط نوشتن شوخي است و يا عده اي فقط طراحي قصه را بر عهده دارند و ... خب همانطور که گفتم ما در کشورمان با فقدان اين موضوع روبه رو هستيم و يکي از افرادي که اين کار را انجام مي دهد پيمان قاسم خاني و تيم نويسندگانش است که به اين نکته رسيده اند که شوخي چيز بسيار مهمي است و مي توان با شوخي چيز هاي مهمي را عنوان کرد به گونه اي که به آدمها بر نخورد و حتي بعد از تماشاي اثر به فکر هم فرو بروند. از زاويه ديگر ما به دليل اينکه شوخي هايمان را پرورش نمي دهيم و به خاطر اينکه از همان ابتدا براي خود يک سري محدوديت ايجاد کرديم چه از جانب سياست گذاران و چه خودمان نتيجه اي جز لوس شدن در بر ندارد و در برخي موارد تبديل به بي ادبي مي شود و نا خوداگاه به خود مي گوييم من نمي توانم با کسي شوخي کنم پس بهتر است به سراغ يک آدم معمولي بروم ولي آن آدم معمولي هم انسان است پس چرا بايد يک انسان توسط شوخي برخي افراد مورد تمسخر قرار بگيرد ؟ چرا بايد ضعف هايش جوري به رخش کشيده شود که احساس عدم امنيت کند ؟ پس همين شوخي ها کم کم تبديل مي شوند به گستاخي و بي ادبي و در مجموع باعث مي شود همان اتفاق اول يعني گارد گرفتن افراد نسبت به هر نوع شوخي را سبب مي شود راه حل را چه مي دانيد؟اول اينکه فرهنگ خودمان را بالا ببريم يعني اگر من دارم با سياست شوخي مي کنم منظورم نفي کردن ذات سياست نيست ، از نظر من سياست لازمه يک دولت ، کشور و فرد در شهر نشيني مدرن استفکر نمي کنيد اين نوع برخورد ثمره جولان دهي افراد نا شايست در حيطه طنز است؟ از پيمان قاسم خاني مثال آورديد ايشان مرد هزار چهره را براي مهران مديري نوشت که با همه اصناف مهم کشور شوخي مي کرد اما کسي شکايتي نداشت و همه از پخش اين سريال راضي بودند؟به نظر شما چرا نابلد ها امکان بروز در سينما وتلويزيون پيدا مي کنند؟به نظر من بخشي از اين مسئله ناشي از سرمايه گذاري روي اينگونه آثار است به هر حال پيمان قاسم خاني ، داريوش مهرجويي و ناصر تقوايي که استعداد خود را در طنز نشان داده اند نيروهاي گرانتري نسبت به فلان کارگردان جوان و تازه کار هستندمن کمي ريشه اي تر به اين ماجرا نگاه مي کنم ، ببينيد تلويزيون خيلي موثر است در فرهنگ سازي اجتماعي ، همان کساني که به تماشاي تلويزيون مي نشيند مي روند و فيلمهاي سينمايي را مي بينند گاهي اوقات سياست بر اين است که تلويزيون شروع مي کند به ساخت آثار طنزهر شبکه چيزي حدود چهار تا پنج برنامه طنز بايد بسازد و در کل يک فصل بايد چيزي حدود 15 کارساخته شود و از آنجايي که ما 15 گروه که هيچ 15 نويسنده درجه يک طنز هم نداريم موضوع کميت ارجع مي شود به مقوله کيفيت . وقتي شما قرار است به اين مقدار توليد داشته باشيد مي رويد به سراغ آدمهاي درجه دو ، سه و حتي چهار نتيجه چنين رويکردي بالا رفتن حجم توليدات معمولي استدر بين صحبت هاي خود عنوان کرديد طنز قابليت پرداخت به مسائل سياسي را هم دارد و اين به منزله نفي سياست نيست . شايد چنين ديدگاهي سبب پيدايش سکانس راهپيمايي زنان جلوي شوراي نگهبان در فيلم شما استما زماني که فيلم مي سازيم دلمان مي خواهد چيزهاي را که دوست داريم به تصوير بکشيم وگر نه زندگي معمولي و عادي که در جريان است ، شما بعضي وقت ها فيلم مي سازيد که بگويد دوست داشتم کشورم اين شکلي بود ، دوست داشتم دو انسان تا اين مرز بتوانند پيش بروند . چه ايرادي دارد آدمها سرقانوني که براي آنها وضع شده است و روي زندگي آنها تاثير جدي مي گذارد با قانون گذارشان ارتباط برقرار کنند و با حضور اکثري مردم اين قانون که براي ما وضع شده است تغيير کند ، زندگي امروز مردم با رشد اجتماعي و فرهنگي گاهي اوقات اين را به قانون گذاران نشان مي دهد که برخي از قوانين نياز به تغيير دارند و نمي تواند يک چيز ثابت باشد . از سوي ديگر مردم هم مي توانند راهپيمايي کنند بدون اينکه خشونت به خرج دهند و پليس هم مثل همه جاي دنيا تا زماني که جمعيت دچار هيجان نشده مي تواند کنار آنها باشد ، مي دانيد قضيه گستاخي مردم نيست بلکه قضيه خواسته هاي آنها است سوال اول مصاحبه بي جواب ماند به ساخت کمدي – رمانس علاقه داريد؟خيلي زياد! به نظرم ژانر بسيار لذت بخشي است و اصولاً ژانر خوش کيفتي است و مي توان حرفهاي خوبي در آن زد ، به خانواده و ارتباط آدمها ربط دارد و در نهايت خيلي هم امکان کمدي در آن وجود دارد و به نظرم اصلاً مشکلي هم ندارد و با همين لحن و بيان مي توان کمدي هاي زيادي را خلق کرد حتي وقتي با کمدي – رمانس هاي آمريکايي و اروپايي رو به رو مي شويم به خود مي گوييم که ما هم مي توانستيم اين فيلم را بسازيم ولي نساختيم چيزي که هنگام تماشاي فيلم من را اندکي آزار داد حضور بي مورد برخي از کارکترها بود ، واقعاً هنوز نمي توانم دليلي براي حضور شخصيت ليلا اوتادي در فيلم پيدا کنم وجود عناصر محرک و مخالف شخصيت اصلي خيلي به درام کمک مي کنند مثلاً وقتي دو آدم در حال جدل با يکديگر هستند و در آن پشت يک رابط عاطفي در حال شکل گيري باشد وقتي يک نفر به عنوان شخص دوم بياد و شخصيت يک از وجود او احساس خطر کند مي تواند خيلي در پيشبرد داستان موئثر باشد . ما سکانس براي خانم اوتادي باز داشتيم ولي متاسفانه به دليل حجيم بودن فيلمنامه در طول فيلم تصميم گرفيم برخي از سکانسها را حذف کنيم يکي از سکانسهاي که حذف شد مربوط به حضور خانم اوتادي بود که اگر بود شايد بيشتر کمک مي کرد البته من اوتادي را مثال آوردم ، اين اتفاق براي شخصيت مرحوم کيومرث ملک مطيعي هم مي افتد و به جز يک سکانس لوزمش در فيلمنامه احساس نمي شود
وقتي شما دو پرسوناژ اصلي داريد و درام روي شانه اين شخصيت ها سوار است فکر مي کني نياز است چند آدم کناري هم وجود داشته باشد که دنيا مختص اين دو آدم نباشد ، مثل اينکه زندگي ديگري هم وجود دارد مثلاً شخصيت مرحوم ملک مطيعي چند مورد استفاده دارد يکي آن شوخي با دندان مصنوعي است ، يکي قصه نردبان است و ديگري آنجا است که آقاي کميلي در را بر روي خانم افشار قفل مي کند و او نمي تواند از اتاق خارج شود و شخصيت ملک مطيعي مي آيد و در را باز مي کند شايد اين نکته اي که مي گوييد دليلش اين باشد که ما بايد کمتر به اين شخصيت مي پرداختيم ولي از سوي ديگر اگر کمتر به ماجراي پيرمرد مي پرداختيم شايد اين شخصيت زياد جا نمي افتاد و براي مخاطب سوال ايجاد مي شد که اصلاً اين شخصيت کي است؟در آثار شما همواره يک نوع تجربه گرايي در انتخاب بازيگران ديده مي شود . از حسن معجوني در سريال مسافران تا ماني حقيقي در ورود آقايان ممنوع و البته حامد کميلي در پسر آدم دختر حوا فکر نمي کنيد مي توانستيد براي شخصيت مينا بازيگر متفاوت تري را انتخاب کنيد به هرحال مهناز افشار به دليل حضور در آثاري چون آتش بس و کلاغ پر کمي شمايل تکراري را از خود بروز مي دهدبه نظر شما چه بازيگراني قابليت ايفاي اين نقش را داشتند؟ترانه عليدوستي و تا حدودي مريلا زارعيمن خودم از انتخاب مهناز افشار بسيار راضي هستم ، خانم افشار آنقدر در طول فيلم به کارگردانش کمک مي کند و آنقدر باهوش است که کارگردان با او در حين کار احساس امنيت مي کندخب اين تجربه گراي در کميلي هم وجود دارد پس چرا آنجا نگران نشديد؟ما با حامد کلي تمرين کرديم و به يقين رسيدم که مي تواند از پس اين نقش بربيايد کميلي چند سکانس معرکه در اين فيلم دارد مثل غافلگيري پشت درکميلي خيلي بازيگر خوبي است و براي کار خود بسيار انرژي مي گذارد و سخن آخر ؟اميدوارم فقط فيلم خوب بفروشد نوشته : پويا نبيتنظيم براي تبيان : مسعودعجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 394]
-
گوناگون
پربازدیدترینها