تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):با علما معاشرت كن تا علمت زياد، ادبت نيكو و جانت پاك شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816433798




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهی به فیلم «چهل سالگی» ساخته علیرضا رئیسیان


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: درونمایه اصلی «چهل سالگی» قضاوت است. قضاوت كردن دیگران، خود، عشق، گذشته و خاطره.... به قصد ساختن دوباره، از نو آغاز كردن. انسان را به محك خواست نفسانی... این دنیای مرد‌سالار رئیسیان در «چهل سالگی» مسیر دیگری را نسبت به آثار قبلی خود در پیش گرفته است: هرچند همچنان با فیلمی استاندارد مواجهیم اما نكته آنجاست كه رئیسیان توجه ویژه‌ای به تمامی گروه‌های سنی و ذایقه‌های فرهنگی كرده و تمامی كوشش خود را صرف آن داشته تا همه را به نحوی راضی كند بدین ترتیب «چهل سالگی» به همان میزان كه از آثار سطحی این سال‌های سینمای ایران یك سرو گردن بالاتر است اثری عامه‌پسند نیز هست. عامه‌پسند به معنی درست آن: فیلمی كه می‌توان همراه با تمامی اعضای خانواده دید، سرگرم شد و این حقیقت دردناك را احساس نكرد كه به شعور مخاطب توهین شده است.   درون مایه بی حق دانستن خویش بزرگوارانه‌تر است از بر حق دانستن، به ویژه آن‌گاه كه حق با تو باشد. هان، كجا می‌توان یافت آن عدالتی را كه عشقی است با چشمان باز. پس برایم عشقی را بنیاد كنید كه نه تنها بار تمام كیفرها كه بار تمام گناهان را نیز بكشد! پس برایم عدالتی را بنیاد كنید كه از گناه همه در گذرد جز قاضیان! (نیچه) درونمایه اصلی «چهل سالگی» قضاوت است. قضاوت كردن دیگران، خود، عشق، گذشته و خاطره.... به قصد ساختن دوباره، از نو آغاز كردن. انسان را به محك خواست نفسانی (در مقابل روحانی) زدن و سربلند بیرون آمدن. نگار (لیلا حاتمی) چنان كه می‌نماید زن منفعلی است. به سرعت تن به تقدیر داده و می‌دهد و برای تغییر آن نیاز به ترغیب شدن توسط دیگران داد. به یك معنی «چهل سالگی» داستان ترغیب نگار است برای بازگشت به زندگی، داستان كندن از روزمرگی نازل شده بر زندگی زناشویی نگار و فرهاد (محمدرضا فروتن) و از خود گذشتگی كه باید برای حفظ آن انجام داد.   نقطه عطف از دست رفته «چهل سالگی» اما داستانش را در این سطح باقی نگاه نمی‌دارد و و با ورود موازی به گذشته و بزنگاه زندگی فرهاد درام را از تك بعدی بودن خارج می‌كند و مثل سایر آثار رئیسیان تبدیل به فیلمی درباره بحران خانواده در ایران معاصر می‌شود. رئیسیان علاقه‌ای به ایجاد هیجان ندارد و بیش از هر چیز سعی‌اش را معطوف عمق بخشیدن به شخصیت‌ها و فضاسازی كرده است. در نتیجه تنها دلمشغولی تماشاگر عام برای دنبال كردن داستان، صحنه رویارویی نگار و كیان است. مابقی فیلم زمینه چینی برای این رویارویی و نتایج آن است اما فیلم به هیچ وجه در تصویر كردن این رویارویی موفق نیست و ایراد اصلی «چهل سالگی» نیز همین جاست. پیش از این رئیسیان عادت داشت فیلم‌هایش را دقیقا در لحظه مواجهه پایان دهد. احتمالا به این دلیل قابل قبول كه مورد چنین قضاوتی قرار نگیرد اما در «چهل سالگی» و با رویكرد عام‌گرای اتخاذ شده چاره‌ای جز این رویارویی نبوده است. هم زمان با نقطه عطف فیلم باید شاهد دیالوگ‌های «معناگرا»ی فرهاد و دختر دافعه برانگیزش باشیم. و در خانه‌ای كه آشنایان قدیمی به هم رسیده‌اند حتی یك دیالوگ خوب برقرار نمی‌شود. تصور این‌كه چنین صحنه‌ای را مهرجویی و یا پوراحمدمی ‌ساخت به خوبی روشن می‌كند ضعف فیلمنامه و كارگردانی این صحنه چیست.   پیام آزاردهنده چند سال پیش وقتی فیلم «به همین سادگی» ساخته شده بود، منتقدان ضمن تحسین سازنده برای به زیبایی تصویر كردن زندگی روزانه زن طبقه متوسط ایرانی به كارگردان یادآور شدند آنچه او ساخته پیامی مردسالارانه را به همراه دارد: زن همان بهتر كه سر خانه و زندگی‌اش بماند و اگر در این راه رنجی هم می‌كشد تحمل كند و دم نزند و خانه پرش برای تسكین هم شده شعر بگوید. «چهل سالگی» همچنین پیام متناقضی دارد: این درست كه دخالت فرهاد در زندگی نگار عشقی پرشور را ناكام گذاشته است اما نتیجه‌اش زندگی خوب و موجهی از آب درآمده است. فیلم تلویحا (و شاید بدون قصد و نیت) نشان‌مان می‌دهد چنان دخالت‌هایی در زندگی افراد می‌تواند سازنده هم باشد و چه بسا نتیجه مطلوب‌تری هم حاصل شود پس صلاح زندگی خود را در جوانی به دست «بزرگترها» بسپارید. فحوای آنچه در «چهل سالگی» می‌بینیم با تفكرات رئیسیان كه دوست دارد همواره زنی شرقی، معتقد به اصول، اخلاق و پاكدامنی را تصویر كند سازگار نیست. در تصویری كه رئیسیان ارائه می‌دهد چنین زنی كه دیده نمی‌شود هیچ، تماشاگر پیگیر و خاص به دنیایی پیش از «كنعان»ی ارجاع داده می‌شود: به یاد بیاورید كه در فیلم «كنعان» باز هم همین فروتن را داشتیم كه زنی را در جوانی از عشقش جدا كرده با این تفاوت كه این اتفاق به خواست جاه‌طلبانه زن صورت پذیرفته بود. پس وقتی زن دوباره و حتی ملتمسانه به آغوش زندگی‌اش باز می‌گردد در حقیقت، در نتیجه گذر ایام، خود به‌اشتباه خود پی برده است. اما در «چهل سالگی» با فروتنی مواجهیم كه عامل اصلی جدایی ناخواسته زن بوده. پس بازگشت همدلانه زن به زندگی فعلی بیش از هر چیز به نگاهی مرد سالارانه آلوده است. رئیسیان یا نباید وارد چنین بازی پرخطری می‌شد و یا همچون مانی حقیقی زمینه را چنان مهیا می‌كرد كه در چنین باتلاقی نیفتد. توجه كنید كه باید در دنیای منطق‌گرای فیلم وجود آن چنان دستگاهی عجیبی را بپذیریم تا حتی در لحظه آزمون عشق هم مواظب زن باشیم و از آن بدتر پاكدامنی زن را به گوش دادن و گوش ندادن مرد به صحبت‌های عاشق و معشوق قدیمی تقلیل دهیم.   بازیگران چیدمان بازیگران بسیار عالی است اما به علت نوع كنترل اعمال شده و تقسیم ناصحیح بار هر صحنه بر دوش بازیگران نتیجه مطلوبی به بار نیامده است. زحمتی كه حاتمی كشیده به چشم نمی‌آید چون بی‌انگیزگی شخصیت او در تقابل با بچه فیلسوف مآب‌اش گم می‌شود. فروتن دستپاچه و مردد در زندگی شخصی اغلب در قاب‌های لرزان دوربین روی دست قرار می‌گیرد اما وقتی این تردید به زندگی زناشویی كشیده می‌شود باز هم سر و كله دختر پیدا می‌شود و شگفت آنكه در تمامی صحنه‌های دو نفره فرهاد با دخترش و پیرنیا این فرهاد است كه مورد خطاب است و در موقعیت ضعف قرار دارد (فیلم تفاوتی در جای قرارگیری دختر و پیرنیا در قاب قائل نیست). از بازی روی اعصاب دختر كه بگذریم می‌رسیم به بازی فرزان اطهری (کیان) كه ناامیدكننده است: سرد، بی‌روح و ملال‌آور. البته شاید لازم بوده، چون به هر حال قرار نبوده كه تماشاگر با او همذات‌پنداری كند و او را دوست بدارد. می‌ماند عزت‌الله انتظامی كه ایشان تكراری هم كه بازی می‌كنند، دوست داشتنی و لذت بخش است جایگاهی كه به این راحتی‌ها به دست نمی‌آید.   اقتباس سینمای ایران در زمینه اقتباس ادبی چنان كم بار است كه تولید آثاری از جنس «چهل سالگی» را آن هم با طی مراحل اصولی، خرید حق كتاب، استخدام نویسنده فیلم‌نامه و سپس ساخت، باید اتفاق فرخنده‌ای ارزیابی كرد. مشكل اما اینجاست كه كم تجربگی ما در اقتباس به خوبی در مرحله تبدیل كتاب به فیلم‌نامه مشهود است. رئیسیان كه به سادگی سهل پسند «چهل سالگی» ناهید طباطبایی بی توجه و خواهان ساخت اثر در خورشان كارنامه قابل دفاعش بوده، تنها نكته مثبت كتاب یعنی سادگی همراه با سانتی مالیسم را هم در مرحله تبدیل اثر به فیلم‌نامه به باد داده است. مخلوط شدن عرفان‌گرایی و پیر دانا و دختری كه حالا دیگر 20‌ساله هم نیست كه زدن این حرف‌ها را از او قبول كنیم به كنار، رئیسیان و فیلم‌نامه‌نویس‌اش حتی نگار فیلم (آلاله كتاب) را هم از زنی 40 ساله به 35 ساله تغییر داده‌اند و «چهل سالگی» را از مفهومی عینی در كتاب به مفهومی انتزاعی در فیلم تبدیل كرده‌اند. در نتیجه بخش‌هایی از فیلم (به‌خصوص در رویكرد عامه پسندش) به شدت زاید و ناهمگون با كلیت داستان به نظر می‌رسند. بهتر نبود به جای وارد كردن پیر دانا زمان بیشتری صرف زندگی عمومی زوج در خانه می‌شد تا دغدغه ذهنی نگار برای تماشاگر بهتر جا بیفتد؟ زمستان پارسال در یكی از روزهای نه چندان سرد جشنواره فیلم فجر، من و برادرم و دوست مشترك‌مان با هم فیلم «چهل سالگی» را دیدیم. فیلمی كه هر سه توقع داشتیم با شناختی كه از رئیسیان داریم فیلم بهتری باشد. همان شب در تمام مسیر برگشت شوخی كردیم و مصراع اول بیتی از غزلیات شمس كه از فرط تكرار توسط شخصیت‌های فیلم حالتی مسخره به خود گرفته بود به هر مناسبتی بارها و بارها تكرار كردیم: «خبرت هست که در شهر شکر ارزان شد.» بزم آن عشرتیان بار دگر زیب گرفت/ باز آن باد صبا باده ده بستان شد  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 287]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن