تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834826272




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

با ابراهیم حاتمی‌كیا، كارگردان فیلم «به رنگ ارغوان»


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اینجایی كه دلمون بهش بنده، صفر و صدش خیلی تنده! وقتی دارن رو دست‌ها بلندت می‌كنن، مواظب باش. چون صف دست‌ یه جایی تموم می‌شه و ناگهان ولت می‌كنن. بهتره از همون اول به پاهای خودت تكیه كنی... ابراهیم حاتمی‌كیا تصمیم دارد برای فیلم «به رنگ ارغوان» با هیچ كجا مصاحبه نكند. این را ساداتیان، تهیه‌كننده این فیلم هم تایید كرد. با این اوصاف روز شنبه خبرگزاری فارس گفتگویی با حاتمی‌كیا را روی خروجی خود گذاشت و توضیح داد كه خبرنگار این خبرگزاری با فناوری چت با حاتمی‌كیا درباره به رنگ ارغوان مصاحبه كرده است و كارگردان از او خواسته گفتگو به شكل محاوره‌ای تنظیم شود. این گفتگو را خواندیم. حیفمان آمد شما آن را نخوانید. شما یكی از معدود فیلمسازانی هستین كه همیشه توجه نسبت به فیلمهایتان زیاد است. شاید به این دلیل كه فیلمسازی باهوش و نكته‌سنج هستین. اما سوال اصلی اینه كه چرا درباره ساخت «به رنگ ارغوان» اینقدر اصرار داشتین تا تولیدش در سكوت خبری كامل انجام شود؟دوست دارم این تعارف رو جدی بگیرم، ولی مشكل اینه كه كتك این ویژگی بیشتر از شیرینی‌اش بوده. یه جور زندگی در برزخ خوف و رجا! روزگاری فكر می‌كردم كه برپا كردن یه سایت مخصوص باعث می‌شه با مخاطبان راحت در تماس باشم، ولی در عمل دیدم دوست ندارم خیلی آفتابی بشم. ما تو كشوری هستیم كه هر چی كمتر زیر نگاه باشی بیشتر در امانی و به همون نسبت آرامش داری و خودتی. صریح‌تر بپرسم. چرا فیلمساز متعهدی مثل ابراهیم حاتمی‌كیا باید احساس ناامنی كند؟ این احساس از كجا نشأت می‌گیره؟ این خوف و رجا كه به آن اشاره كردین، چرا همراهتونه؟ سوال ساده‌ای نیست یا حداقل الان نمی‌تونم شفاف جوابتو بدم.اصلا بهتره به این سوال، امثال شما جواب بدن. این عمر فیلمسازی خیلی پستی و بلندی داشته و من دیدم كه نباید به این تعریف‌های فیلمساز متعهد، باهوش، انقلابی، دل آشنا و... دل بدم. اینجایی كه دلمون بهش بنده، صفر و صدش خیلی تنده! وقتی دارن رو دست‌ها بلندت می‌كنن، مواظب باش. چون صف دست‌ یه جایی تموم می‌شه و ناگهان ولت می‌كنن. بهتره از همون اول به پاهای خودت تكیه كنی. ریشه این احساس از كجا نشات می‌گیره؟ در واقع می‌خوام بدونم اون ابراهیم حاتمی‌كیا كه همیشه كارگردانی مورد احترام در نظر مخاطب و منتقدان بوده، چرا به این احساس رسیده؟چون ایرانی‌ام . ایرانی زاده‌ام . چون عقبه‌ام چند هزار ساله‌اس. چون تو زمینی بزرگ شدم كه خیلی اقوام خوش اومدن و بد رفتن یا بالعكس. یاد گرفتیم خونه‌هامون اندرونی و بیرونی داشته باشه. یاد گرفتیم به هر كسی، اندرونی رو تعارف نكنیم. یادمون دادن كه دروغ نگیم، ولی نگفتن راستشو داد بزنین. در زمان اكران فیلم «دعوت» گفتین این بغض‌ها از یه جایی شروع می‌شه و به آسونی هم فراموش نمی‌شن. به نظر می‌رسه این بغض همچنان وجود داره، اما می‌خوام جنس بغض حاتمی‌كیا و دلیل اونو بدونم؟چیزی كه منو به سینما و كلا هنر وصل كرده یه حسی از نیازه كه نمی‌شه اونو به ظرف و محتوا تقسیمش كرد. هر دو با هم می‌یان. من 6 سال پیش «به رنگ ارغوان» رو برای فیلمبرداری دست گرفتم و تقریبأ 2 سال قبل‌ترش، روی فیلمنامه كار می‌كردم. این چه قدرتیه كه می‌تونه منو سرپا نگه داره و چند سال تحملش كنم؟ بذار از یه راه دیگه وارد سوالت بشم. سینمای من یه سینمای جدیه. یه جورایی غصه داره. عبوسه. انگار به یه توقعی اومده و اگه آشنا نبینه مویه می‌كنه. من اینو با همه وجودم می‌گیرم. شاید بهتر باشه بگم سینمای آینده‌نگرِ نگران. متر و میزان امثال من، صرفأ عشق به سینما نیست. من دقیقا می‌خوام به همین نكته اشاره كنم. كسی كه جنس سینماش ابراز نگرانی‌های درون جامعه‌اس و بخوبی این كار رو هم انجام می‌ده، چرا باید نگران بروز نگرانی‌هاش باشه؟من دلم نمی‌خواد مثل بعضی همكارها، سال به سال شكل و قیافه‌ام عوض بشه. یعنی از من بر‌نمی‌یاد، نتیجه این شده كه بعد از 2 دهه كار یه نفس، عده‌ای با این بابا و رنگ و طعم این بابا آشنا شدن. اونا با من همنوا شدن و وكالت حسی‌شونو دادن به من. اون حاتمی‌كیای سال 67 كه با «دیده‌بان»ش نگران از دست رفتن پرچم نصر من الله و فتح القریب بود و حالا بعد از سال‌ها، با دعوتش نگران یه چیزای دیگه‌اس. با این توضیح می‌خوام وارد بحث كلی‌تر فیلم بشیم. شما اشاره كردین كه طی این 20 سال كار مستمر وكالت حسی عده‌ای رو به عهده گرفتین كه با شما به عنوان فیلمسازشان همراه شده‌ان كه شاید خود من هم جزئی از اونا باشم. نگرانی درونی كه شما رو به سمت ساخت به رنگ ارغوان هدایت كرد، چی بود؟پس باید بریم اون دوران. یعنی محدوده سال‌های 81 به بعد. یادتونه چه اتفاقاتی افتاد؟ یادمه كه تلاطم‌های سیاسی خیلی رنگی‌تر شد. بحث‌هایی مطرح شد كه یه وقتی تابو بود. بازدم اون فضا می‌شه به رنگ ارغوان. بنابراین به رنگ ارغوان هم مثل اغلب فیلم‌هاتون، واكنشی به هیاهوی جامعه‌اس؟من گفتم تلاطم. چه چیز زمان سال 81 كه در آن فضا تنفس می‌كردیم، براتون تبدیل به دغدغه شد؟ و چقدر نگران بازخوردهای این دغدغه بودین؟واضح‌ترین واژه اسمش بود امنیت. شمشیر 2لبه‌ای كه هر وقت با كجاوه می‌یارنش میدون، محافظاش داد می‌زنن كه دور شوید و كور شوید و لال شوید، یا مثل ما هم‌آواز شوید. دعوا هم همین‌جا شروع می‌شه. به نظرم قرار مصلحت نیست كه فقط یه قرائت از این واژه تو بوق باشه. اگه میون‌دار مصلحان جامعه باشه، اجازه می‌دن همه از موضع خودشون این واژه رو تفسیر كنن، ولی وای از وقتی كه این واژه منوپلی یه گروه بشه. اگر نگاهی كه شما در به رنگ ارغوان نسبت به امنیت و نیروهای امنیتی دارین، عمیقا یك نگاه مثبت‌اس، پس چرا تعابیری عكس از نگاهتون به مفهوم امنیت برداشت شد؟بارك‌الله! شما دست روی همون دایره ملتهب گذاشتین. امنیت در حوزه فرهنگ كه منم یكی از اعضاش محسوب می‌شم، می‌شه به رنگ ارغوان كه می‌خواد به كمك این تفسیر بیاد. من همون موقع تو مكاتبه روزنامه‌ای، به وزیر اطلاعات وقت نوشتم كه من گل سرخی به قصد احترام برای شما آوردم، ولی ظاهرا فقط خار این گل رو دیدین. پخش نشدن به رنگ ارغوان یعنی تن دادن حوزه فرهنگ به قرائت حوزه امنیت. درواقع اتفاقاتی كه افتاد، نشون داد حوزه امنیت وضعیتی ارغوانی داره؟درسته! یعنی منظور شما این بود كه رنگ امنیت نه سفیدسفید است و نه سایه سیاه. حتی خاكستری هم نیست. یه رنگی داره كه رنگ آن كبوده و شاید به دلیل همین كبودیه كه سال‌ها غیرقابل دسترس بوده.ارغوان، رنگ صریحی نداره. رنگیه كه همیشه در دسترس نیست. یه رنگیه بین گرمی و سردی. بستگی به نگاهتون داره. می‌تونی بگی به رنگ ارغوان فیلمیه عاشقانه سیاسی یا سیاسی عاشقانه. به دلیل همین صریح نبودن به رنگ ارغوان، نام شخصیت اصلی زن فیلم رو ارغوان انتخاب كردین؟ فردی كه به تعبیری گرفتار سردی‌ها و گرمی‌هاس؟ارغوان یه دختر جوان دانشجوی رشته جنگل‌شناسی‌ است كه با مادر پیرش زندگی می‌كنه. این یه تفسیره. شكل دیگه‌اش اینه كه ارغوان، دختر یكی از معارضان سرسخت نظام كه داره تو دانشگاه جنگل درس می‌خونه. همه این تفاسیر بسته به شكل ورود ما داره. دلیل پرسیدن اینها، تعارضاتیه كه در این 5 ساله در مورد مفاهیم به رنگ ارغوان وجود داشته و من هم دارم سعی می‌كنم با مطرح كردن همه اینها، در نهایت به اصل قضیه كه همون نگاه شما به ماجراس، برسیم.من دیگه نگران نیستم. شما هم نباشین! به رنگ ارغوان یه فرصت تست‌زنی بود كه شكرخدا با همت شمقدری حل شد. اونایی كه همچنان فیلم رو امنیتی تفسیر می‌كنن، چه بخوان و چه نخوان، نگاهشون به آثار فرهنگی، رنگ امنیتی داره. حواسمون باشه، من منظورم این جناح و اون جناح نیست. این تفسیر توی همه جناح‌هاست. فرقی نمی‌كنه زمان آقای خاتمی باشیم یا آقای احمدی‌نژاد. این نگاه تو هر فرصتی مانع‌تراشی می‌كنه. تحریم می‌كنه، تقبیح می‌كنه، تكفیر می‌كنه و حاضره كه تو سال‌ها فیلم نسازی، چون مساله‌اش، مساله تو نیست. این كه گفتین اگه همین الان فیلمنامه به رنگ ارغوان آماده ساخت بود، اون‌رو نمی‌ساختین، به معنای تغییر روش فیلمسازی شما كه نیست؟ یعنی حاتمی‌كیا، همان نگرانی‌ها‌رو همچنان داره یا خیر؟اینو برای اون خاله خرسه‌‌هایی گفتم كه اصرار دارن مهار من دست اونا باشه. من روندم طبیعیه و از تولد اثری مثل «به نام پدر»، «حلقه سبز» و این آخری‌ها «دعوت» ناراضی نیستم. من سواره‌ام. با همه اختیارات سواره‌بودن. راننده قطار نیستم كه یه راهو برام تعریف كنن و بگن حق نداری از این خط‌ها فاصله بگیری. با این حساب اگر در سال 83 به رنگ ارغوان دیده می‌شد، باز هم دعوت ساخته می‌شد. (گرچه به عنوان فیلمی كه از دل جامعه می‌‌یاد نمی‌توان مخالف دعوت بود.) به هر حال این تصور وجود داره كه رویكرد غلط نسبت به به رنگ ارغوان باعث شد شما از سر لجاجت، دعوت‌رو بسازین. آیا این موضوع صحت داره؟بارها گفتم كه به نام پدر داشت كلید فیلمبرداری می‌خورد كه اون بلا سر به رنگ ارغوان اومد. این كه در حین ساخت به نام پدر دلخور بودم، حتما بودم ولی اونقدر بچه نیستم كه با یه تشر و مانع تصمیم بگیرم از استقلال و روند فیلمسازیم دست بردارم. اینم گفتم كه من به هیچ وجه فیلمی به سفارش این ارگان و اون تشكیلات نساختم. جز توصیه وزیر ارشاد وقت آقای لاریجانی برای ساخت فیلمی درباره بوسنی كه شد فیلم خاكستر سبز.دعوت به همون اندازه در كارنامه من جا داره كه ارغوان داره. راستش عنصر لجاجت در هنر پیچ در پیچ سینما اعتبار و دوام نداره و فكر نكنم این سوخت عصبی اونقدر زور داشته باشه كه توقع منو جواب بده. ریسك پذیری و تازگی دعوت برای من كمتر از ارغوان نیست. بهتره این دفعه من باشم كه به دوستان اهل قلم بگم اینقدر لجاجت نكن. همه این آثارم اسمشون تو شناسنامه منه. اگه بنده‌رو درهم قبولم كنین به صواب نزدیك‌تره تا این‌ كه بخواین بعضی‌شو ندید بگیرین و سوا كنین. به عنوان سوال پایانی، استقبال از به رنگ ارغوان چه تاثیر مستقیمی در ساخته شدن یا ساخته نشدن «قبل از دعوت» داره؟شرایط قبل از دعوت مثل شرایط به نام پدره. یعنی ساخته خواهد شد؟چرا شك كردین؟ من شكی نداشتم، ولی باید خواننده رو هم از شك درآورد؛ چون برخی فكر می‌كنن با اكران به رنگ ارغوان تغییری در مسیر فیلمسازی شما ایجاد خواهد شد.به رنگ ارغوان مثل روح سرگردانیه‌ كه باید از برزخ خارج بشه و تو جای طبیعی خودش كه چشم‌های مخاطبه، آروم بگیره. این‌طوری روح منم آروم می‌گیره.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 535]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن