واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: براد پیت یک جورهایی گیج و منگ است. او چشمان آبی خوابآلود خود را میمالد و برای خود یک لیوان آب پرتقال میریزد. این روزها... دنبال حرکت در مسیرهای متفاوت هستم براد پیت از عنوان «جذابترین مرد زنده دنیا» به «زوجی که بیشترین حرفها دربارهشان زده میشود» رسید. او با یک نقش سخت در فیلم «لعنتیهای بیآبرو» و انواع و اقسام پروژههای خیریه نام خود را به عنوان یک بشردوست فرهیخته مطرح کرده، اما آیا این نقش مناسب اوست؟ براد پیت یک جورهایی گیج و منگ است. او چشمان آبی خوابآلود خود را میمالد و برای خود یک لیوان آب پرتقال میریزد. این روزها دور چشمهای او خطهایی دیده میشود و مرد جوان فیلم «تلما و لوئیز» که لباس جین رنگ و رو رفته به تن داشت و کلاه کابوی بر سر، اکنون یک مرد بالغ 45 ساله است. اما امروز او پیراهن آبی به تن دارد و مثل همیشه خوشتیپ به نظر میرسد. او تأیید میکند شب قبل روی مبل هتلی در ریورا خوابیده است. «الان، باید قهوه بخورم.» پیت و شریک زندگیاش آنجلینا جولی چند وقت پیش روی فرش قرمز جشنواره کن داستانی داشتهاند. پارسال این موقع جولی باردار بود و پیت حسابی هوای او را داشت. جولی دو ماه بعد دوقلوهای خود ناکس و ویوین را به دنیا آورد. امسال نوبت جولی بود که در کن هوای پیت را داشته باشد. پیت نقش اصلی «لعنتیهای بیآبرو» کوئنتین تارانتینو را بازی میکند که یکی از فیلمهای بخش مسابقه بود و مانند فیلمهای قبلی تارانتینو تلفیقی از طنز سیاه و خشونت تصویری است. منتقدان سینما در کن واکنشهای متفاوتی نسبت به «لعنتیهای بیآبرو» داشتند، اما جنجالهای به پا شده درباره این فیلم اصلاً قابل مقایسه با حجم اخباری نبوده که تا پیش از جشنواره درباره رابطه پرفراز و نشیب جولی و پیت منتشر میشد و حضور این دو در انظار عمومی به بسیاری از شایعات پایان داد. پیت خشک و بیروح به نظر میرسد، اما خیلی راحت از دادن پاسخ مستقیم به سؤالها طفره میرود. او اصرار دارد حضور مشترک با جولی روی فرش قرمز تنها یک حرکت تبلیغاتی نبود. «نه، نه. این جا بودن را دوست داریم. ما حتی نمیدانیم چه خبر است.» راستش را بخواهید سخت میتوان حرف او را باور کرد. آدمی دوست داشتنی مانند پیت - و به اعتقاد خیلیها مردی مهربان، محترم، سخاوتمند و بازیگری بااستعداد که میکوشد در میان جنون رسانهای به کار خود ادامه بدهد - احتمالاً به اینترنت دسترسی دارد و قطعاً بیسواد یا گوشهگیر نیست. نمایش براد و آنجلینا اکنون یک نمایش عامه پسند در سطح جهانی است و هرچند بیشتر حرف و حدیثهایی که درباره آنها وجود دارد خیلی افتراآمیز یا خیلی مضحک است، اما تردیدی نیست که در بازار هفتگی اخبار چهرههای سرشناس میلیونها دلار به همراه دارد. مضمون مشترک داستانهای اخیر این است: پیت از زندگی با جولی راضی نیست و با جنیفر آنیستن همسر سابقش تماس گرفته؛ جولی از زیادهرویهای پیت خسته شده؛ جولی خانه را ترک کرده و به یک هتل رفته و. . . امروز پیت بسیار محتاط، دست به عصا و مودب است. او آشکارا از بحث کردن درباره این موضوع خسته به نظر میرسد. «یک جورهایی ما در این قضیه نقشی نداریم. خود به خود تولید میشود. وقتی جوانتر بودم این چیزها را به خودم میگرفتم. حس میکردم یک بیعدالتی است. راستش را بخواهید نمیدانم چطور میتوانند این کار را انجام بدهند. منظورم این است، داستانهای آنها آشکارا ساختگی است.» واقعیت این است وقتی پیت در سال 2004 در تریلر پرهزینه «آقا و خانم اسمیت» مقابل جولی ظاهر شد، پنج سال از ازدواج او با جنیفر آنیستن میگذشت. داستان پیت و جولی از آنجا آغاز شد و تنها چند ماه بعد ازدواج رویایی پیت و آنیستن به پایان رسید و پدیدهای آغاز شد که از آن به عنوان «برانجلینا» یاد میشود. دو دنیای متفاوتقطعاً سبک زندگی نامتعارف جولی و حرف و حدیثهایی که درباره گذشته و زندگی شخصی او وجود دارد، با شروع زندگی پیت یک دنیا متفاوت است. پیت همراه برادرش داگ و خواهرش جولی در ایالت میزوری و در محیطی امن و خانوادهای جنوبی از طبقه متوسط بزرگ شد. مادرش جین مشاور یک دبیرستان و پدرش ویلیام مدیر یک شرکت تولید ماشینهای باری بود. تصویر یک آدم عادی که دوست دارد وقت خود را با رفقایش بگذراند، همچنان بیشتر به پیت میآید تا کسی که زنی زیبا را در ماموریتهای سازمانی و از کشوری به کشور دیگر (پاکستان، هائیتی، سومالی و بسیاری کشورهای دیگر) همراهی میکند. انگار این زوج همیشه در حال حرکت هستند. آنها در کالیفرنیا، جنوب فرانسه، نیوارئانز و ظاهراً در کامبوج - جایی که جولی سرپرستی بزرگترین پسر خود مادوکس را به عهده گرفت - خانه دارند. هر وقت صحبت کار میشود این دو بازمیگردند و وقتی یکی از آنها سر صحنه است، دیگری در خانه میماند و از بچهها مراقبت میکند. به این ترتیب میتوان گفت پیت و جولی اغلب در دو شهر مختلف هستند، برلین برای بازی در «لعنتیهای بیآبرو» و نیویورک برای بازی در «سالت» تریلر جدید جولی. پیت ادعا میکند او و جولی هیچ یک از این حرفهای خالهزنکی را نمیخوانند، اما به این نکته اشاره میکند که وقتی بچهها - مادوکس هفت ساله، پکس پنج ساله، زهرا چهار ساله، شیلو سه ساله و دوقلوهای یکساله - عکس مامان و بابا را در مجلهها میبینند، باید برایشان توضیح دهند که والدین آنها کمی با بقیه متفاوت هستند. «ما همچنان درباره این مسئله که چه طور کار خودمان را برای آنها توضیح بدهیم، مذاکره میکنیم.» پیت برای رسیدن به جایگاه فعلی خود راهی طولانی را از دبیرستان کیکاپو در اسپرینگفیلد میزوری طی کرد، جایی که بیشتر وقت او به گلف، تنیس و شنا میگذشت. او پیش از رسیدن به شهرت، مدتی راننده بود، یخچال حمل میکرد و حتی برای تبلیغ یک رستوران غذاهای حاضری لباسی به شکل یک مرغ بزرگ به تن میکرد. همکاری با تارانتینو در «لعنتیهای بیآبرو»پیت در «لعنتیهای بیآبرو» که از 19 اوت در سینماهای جهان به پرده میرود، نقش ستوان آلدو رین را بازی میکند. رین یک دهاتی سرسخت اهل کوههای اسموکی در ایالت تنسی است که در جنگ جهانی دوم رهبری یک گروه ویژه از سربازان آمریکایی - یهودی را برای مقابله با نازیها به عهده میگیرد. او درباره بازی در این فیلم میگوید: «وقتی در فیلمی از تارانتینو بازی میکنید، همه چیز از قبل تعیین شده و مشخص است، اما درباره فیلمهای دیگر، باید فکر کنم.» بهترین کار این است که اجازه بدهیم خود فیلمها قضاوت کنند. پیت فیلمهایی چون «رودخانهای از میان آن میگذرد» و «تروا» در کارنامه دارد که در آنها دوستداشتنی بودن او به بهترین شکل ترسیم شده، اما بسیاری از فیلمها نظیر «باشگاه مشتزنی»، «قتل جسی جیمز» و البته «لعنتیهای بیآبرو» هم هست که ثابت میکنند پیت بازیگری تواناست. از پیت درباره پروژههای غیرسینماییاش سؤال میکنم. هرچند کمی با انگیزه بیشتر پاسخ میدهد، اما حرفهایش یک جورهایی بیسر و ته به نظر میرسد. پیت نه دانش و نه پیچیدگی سیاسی دوست بازیگرش جورج کلونی را ندارد. او یاد گرفته دنیای شهرت با تمام تیرهگیهایش حسنهایی هم دارد، از همه مهمتر اینکه به تو قدرت انجام کارهای خوب را میدهد. وقتی پارسال عکسهای ناکس و ویوین تازه به دنیا آمده به قیمت خیرهکننده 14 میلیون دلار به فروش رسید، پیت و جولی از آن پول بهترین استفاده را کردند. آنها از طریق بنیاد جولی - پیت، یک میلیون دلار به آوارگان پاکستانی کمک کردند و یک میلیون دلار هم به یک مرکز پزشکی اطفال. آنها به برنامههای امدادی در چاد و دارفور، پزشکان بدون مرز و خیلی جاهای دیگر هم کمک کردند. آنها مدتها پیش از به دنیا آمدن بچهها، در سال 2006 نیز در یک مراسم خیریه هشت میلیون دلار کمک کردند. هرچند خود پیت بسیار خاکی به نظر میرسد، اما عموماً در نقشهای نامتعارف ظاهر شده است. او با بازی در نقش یک جوان سرگردان در «تلما و لوئیز» به کارگردانی ریدلی اسکات به شهرت رسید. کارنامه پیت سرشار از انتخابهای جالب است - یک معتاد در «رومانس واقعی»، پسر دیوانه یک دانشمند در «دوازده میمون» - و حتی وقتی به سراغ جریان روز میرود کارگردانانی عجیب و غریبتر مانند برادران کوئن (پس از خواندن بسوزان) و تیرهتر مانند دیوید فینچر ( «هفت» و «مورد عجیب بنجامین باتن») را انتخاب میکند. پروژه بعدی او «درخت زندگی» به کارگردانی ترنس مالیک فیلمساز کمکار و گوشهگیر است. او میگوید: «گوش کن، از زیادهروی بدم نمیآید و همیشه دنبال حوزههای دیگر و حرکت در مسیرهای متفاوت هستم.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 650]