تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند از نادانان پيمان نگرفته كه دانش بياموزند، تا آنكه از عالمان پيمان گرفته كه به...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815172072




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نمونه‌ای از اشعار شاعر و نویسنده معاصر اتریش


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: این شاعر، نویسنده و مترجم بزرگ و یهودی اتریش در سال‌ِ 1921 به دنیا آمد و از آنجایی كه كشورش در همان اوان‌ِ لشكر‌كشی هیتلر، به تصرف‌ِ آلمان درآمد، به سبب‌ِ مذهب‌ِ خویش...  اریش فرید  (شاعر معاصر اتریش) (1988 ـ‌ 1921) Erich Friedاین شاعر، نویسنده و مترجم بزرگ و یهودی اتریش در سال‌ِ 1921 به دنیا آمد و از آنجایی كه كشورش در همان اوان‌ِ لشكر‌كشی هیتلر، به تصرف‌ِ آلمان درآمد، به سبب‌ِ مذهب‌ِ خویش یعنی یهودی‍ّت كه به مذاق‌ِ ناسیونال سوسیالیستها خوش نمی‌آمد، به ناچار در سال 1938 به كشور انگلستان مهاجرت نمود و تا پایان عمریعنی سال 1988 در سن 67 سالگی در آن كشور در شهر لندن زندگی كرد.این شاعر‌ِ سیاسی و اجتماعی معاصر‌ِ آلمانی ‌زبان از شاعران و كاشفان‌ِ برتر‌ِ شعر آلمان به شمار می‌رود..  رؤیای روزانه   آن‌چنان خسته‌امكهوقتی تشنه‌امبا چشمهای بستهفنجان را كج می‌كنمو آب می‌نوشمآخر اگر كه چشم بگشایمفنجانی آنجا نیستخسته‌تر از آن‌امكه راه بیفتمتا برای‌ِ خود چای آماده سازم (كنم)آن‌چنان بیدارمكه می‌بوسمتو نوازشت می‌كنمو سخنانت را می‌شنومو پس‌ِ هر جرعهبا تو سخن می‌گویمو بیدارتر از آن‍َمكه چشم بگشایمو بخواهم تو را ببینمو ببینمكه تو نیستیدر كنارم. TagtraumIch bin so müdeDass ichWenn ich durstig binMit geschlo ssenen AugenDie Tasse neigeUnd trinkeDenn wenn ich die AugenAufmacheIst sie nicht daund ich bin Zu müde Um zu gehenUnd Tee zu Kochen Ich bin so wachDass ich dich küsseUnd streichleUnd dass ich dich höreNach jedem SchluckZu dir sprecheUnd ich bin zu wachUm die Augen zu öffnenUnd dich sehen zu wollenUnd zu sehenDass duNicht da bist. جهان بانو   به دنیا آمده‌اموینك سرانجامبه آن حد‌ّ رسیده‌امكه غریو بر می‌كشم:«چه‌ گونه می‌شودكه من به سوی‌ِ دنیا می‌آیم.» دنیا بانو می‌آیدو آهسته می‌گوید:«تو نمی‌آییتو در حال‌ِ رفتنی.»   Frau weltIch binZur welt gekommenUnd bin nun endlichSo weitLaut zu fragenWie ich dazukommeZu ihr zu kommen Sie kommtUnd sagt leise:Du kommst nichtDu bist schon im gehen.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1778]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن