واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
پول آدم را شاد مي کند؟ نويسنده:دکتر محمد کياسالار چهار نکته درباره زندگي آدم هاي پول دار و معمولي يک شاعر قديمي گفته است: «مرا به تجربه معلوم گشت در همه حال/که قدر مرد به علم است و قدر علم به مال» يک شاعر جوان معاصر هم با «آنان که غني ترند، محتاج ترند»شوخي کرده و گفته است:«آنان که غني ترند، خوشبخت ترند... و الي آخر (اين شعر ادامه دارد)» اسم و رسم اين دو شاعر قديم و جديد به کنار؛ شما با حرفشان موافقيد يا مخالف؟حقيقت اين است که دنياي ديروز خيلي راحت تر از دنياي امروز مي گفت: «هنر برتر از گوهر آمد پديد» و امثال اين حرف ها.اما در دنياي ماشيني امروز که دارد روز به روز مصرف گراتر مي شود، انگار پاسخ دادن به اين سؤال هم دشوارتر و حتي مهم تر شده است. مسلماً اگر اين طور نبود، دانشمندان معاصر براي رسيدن به پاسخ چنين سؤال هايي، خودشان را به زحمت نمي انداختند.«علم بهتر است يا ثروت» ديگر فقط موضوع انشاي دبستان و دبيرستان نيست. موضوع تحقيق دانشمندان هم هست. ريچارد ليارد، پژوهشگر و نويسنده ي کتاب اسرار شادماني، سه سال پيش به همراه تيم تحقيقاتي اش دست به تحقيق گسترده اي زد تا به اين سؤال پاسخ بدهد که: «آيا پولدارتر بودن و پولدارتر شدن، واقعاً آدم را شادتر مي کند يا نه؟» او با کندوکاو در زندگي خصوصي ثروتمندترين مردان آمريکا و مقايسه ي زندگي آن ها با ساير اقشار جامعه، به 100 نتيجه ي جالب دست پيدا کرد و آن نتايج را در کتابش منتشر کرد. 4 نتيجه از آن 100 نتيجه را با هم بخوانيم.موافقيد؟ 1-طبيعتاً اگر زندگي فقيرانه اي داشته باشيد، افزايش درآمد مي تواند منجر به افزايش شادماني و رضايت تان شود.اما اگر شما به کاري مشغول هستيد که از آن کار و معاشرت با همکاران تان و از محيط کاري تان رضايت داريد، آيا فکر مي کنيد عوض کردن کارتان به خاطر 20 درصد حقوق، منجر به افزايش20 درصدي شادماني تان خواهد شد؟ تحقيقات ما نشان داده است که نه، به هيچ وجه!2-يک مقايسه ي ساده بين آمريکاي 2005 با آمريکاي 1950 نشان مي دهد که آمريکايي هاي 1950شادتر از ما زندگي مي کرده اند. اين در حالي است که اغلب ما ثروت و امکانات بيشتري نسبت به آن ها در اختيار داريم.حقيقت، اين است که بخش عمده اي از خوشبختي و شادماني را بايد در درون خودمان جست و جو کنيم،نه بيرون از خودمان.3-فراموش نکنيد که پولدارتر شدن،آسان نيست.در بيش از 85 درصد موارد ،پولدارتر شدن،مستلزم کار و زحمت بيشتر و استرس و اضطراب بيشتر است.براي به دست آوردن تنها چند دلار بيشتر در ماه ،بايد به دنياي ماشيني اجازه بدهيد که اعصاب تان را کمي بيشتر له کند.براي پولدارتر شدن،بايد با استرس هاي پولدارتر شدن هم کنار آمد و اين استرس ها ما را از شادماني و آسودگي خاطر دور مي کند. 4-خانواده براي اغلب آدم ها و همچنين براي اغلب آدم هاي پولدار، عزيزترين چيز دنياست.اما آيا مي دانستيد که تقريباً تمام ثروتمندان جهان اعتراف مي کنند که کارشان اجازه نمي دهد آن طور که بايد و شايد براي خانواده شان وقت بگذارند؟ و آيا مي دانستيد که تقريباً تمام آن ها هميشه از همين بابت،مورد انتقاد خانواده و نزديکان شان قرار مي گيرند؟ ... و اما پرستيژ شغلي«اگر شما يک دانشمند، يک جراح متخصص يا ستاره ي سينمايي باشيد، احتمالاً در پاسخ به اين سؤال که چه کاره ايد،سرتان را با افتخار بالا مي گيريد و شغلتان را مي گوييد؛ چرا که جامعه براي چنين مشاغلي احترام زيادي قائل است. اما در مورد بسياري از مشاغل ديگر، آدم احساس مي کند کاري که انجام مي دهد، چندان جدي گرفته نمي شود يا مورد احترام قرار نمي گيرد.» ريچارد ليارد، پژوهشگر و نويسنده ي کتاب اسرار شادماني پس از اين مقدمه چنين مي گويد:«اکثرمردمي که مشاغل کم اهميت تري دارند، خودشان را اين گونه راضي مي کنند که رضايت شغلي، مهم است و اصلاً مهم نيست که بقيه چه نظري در رابطه با کارشان دارند. اما مطالعات نشان مي دهد که پرستيژکاري و نگاهي که ديگران نسبت به شغل ما دارند نيز در ميزان رضايت شغلي مان نقش دارد. به اين مثال دقت کنيد:در آمريکا در سال 1977، تقريباً 30 درصد از مردم براي شغل معلمي پرستيژ بالايي قائل بودند. در سال 2004 اين درصد به 48 رسيد. طي همين مدت، درصد معلماني که از کارشان رضايت نداشتند، از 40 به 57 افزايش پيدا کرد.»پرستيژي که ديگران نسبت به يک شغل خاص قائل اند، مي تواند براي جامعه و اقتصاد کلان نيزعواقب وخيمي به دنبال داشته باشد. در آمريکا مشاغل توليد بسياري از دست رفته اند يا تضعيف شده اند، فقط به اين دليل ساده که دانش آموزان دبيرستاني، اين گونه مشاغل را «يکنواخت و تکراري»، «ملال آور»، «خسته کننده»و «کثيف» مي دانند. به همين دليل است که خيلي از کارشناسان معتقدند در آينده ي نزديک، صنايع توليد دچار کمبود نيروي با استعداد و تحصيل کرده خواهند شد. به تازگي، يکي از مديران صنايع در ايالات متحده دست به کار جالبي زده و 6 هزار دانش آموز دبيرستاني را به ديدن يک کارخانه ي مدرن برده است. او همان گونه که انتظار داشته، ذهنيت دانش آموزان را نسبت به مشاغل توليدي به کلي زير و رو کرده است.جدول زير را نيز ريچارد ليارد در رابطه با پرستيژ مشاغل مختلف در ايالات متحده تهيه کرده است. او و تيم تحقيقاتي اش از دو هزار نفر از اهالي اين کشور پرسيده اند که به نظر آن ها چه شغلي از همه ي مشاغل با ارزش تر است و پرستيژ بالاتري دارد؟ همان طور که مي بينيد،52 درصد از سؤال شوندگان گفته اند دانشمند، 19 درصد گفته اند بازرگان و ...بقيه را در جدول ببينيد:دانشمند 52 درصدپزشک 52 درصدآتش فشان 48 درصدمعلم 48 درصدافسر 47 درصدپرستار 44 درصدپليس 40 درصدکشيش 32 درصدنماينده ي مجلس 31 درصدمهندس 29 درصدورزشکار 21 درصدمهندس معمار 20 درصدبازرگان 19 درصدوکيل 17 درصدبازيگر، مجري 16 درصدبانکدار 15 درصدروزنامه نگارر 14 درصدحسابدار 10 درصدکارگزار بورس 10 درصدمعاملات ملکي 5 درصدمنبع:مجله همشهري جوان(ش39)/خ
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 568]