پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849165195
جهان اسلام و ريشههاي بحران (1)
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جهان اسلام و ريشههاي بحران (1) نويسنده: عبد الخالق قاسمي «تكفير» مسئله جديدي نيست و گره خوردن آن به مجموعهاي از تفكرات سلفيگري كور و عامل شدن جهان اسلام متاسفانه علي رغم تمدّن پرشكوه و حيات پربار تاريخي خودش در دوره كنوني از جايگاه شايسته و بايسته برخوردار نيست. با وجود منابع سرشار طبيعي و وجود كانونهاي انرژي، كشورهاي اسلامي در رديف كشورهاي توسعه نيافته قرار دارد. در برخي از كشورهاي اسلامي فقر، بيسوادي، فساد و هزاران مشكلات ديگر بيداد ميكند. كشورهاي اسلامي با توجه به پشتوانه واحد عقيدتي و هويت ديني و اسلامي از تعامل، وحدت رويه و روابط حسنه و مسالمت آميز با همديگر برخوردار نيست. اين مقاله سعي دارد با معرفي ريشههاي بحران، گامي در ترغيب و تشويق مسلمانان به رفع آن بردارد و جامعه بزرگ مسلمانان را به وحدت و همدلي بيشتر فراخوانند. مقدمه در شرايط كنوني كه پويشهاي فراگير جهاني شدن، در عمل، حيات تاريخي و تمدني جوامع مختلف دچار دگرگونيهاي بنيادين ساخته است، جهان اسلام نيز به عنوان جغرافياي واحد عقيدتي با همه درونمايههاي ارزشمند تاريخي و تمدني و ذخاير عظيم مادّي و معنوي خويش در معرض آسيبهاي ناشي از حركتها و تحوّلات جهاني قرار دارد. اين مسئله واكنش منطقي و خردمندانه جوامع اسلامي را ميطلبد تا جهان اسلام را از آثار جانبي و جنبه تهديدزايي جريانهاي جهاني شدن حفظ نمايد. اين نوشتار به بررسي ريشههاي بحران و وضعيت كلّي جهان اسلام، به ويژه در دورههاي اخير، و ارزيابي كلي از ابعاد مختلف زندگي جوامع مسلمان پرداخته است. پيشينه تاريخي جهان اسلام طلوع خورشيد اسلام در شبه جزيره عربستان در شرايطي كه فرهنگ قبيلهاي در اوج انحطاط قرار داشت، به اعتقاد اكثر محققين، معجزهاي بزرگ بود. تعاليم اسلامي به لحاظ برخوردار بودن از محتواي بلند اخلاقي و انساني، جذبه گستردهاي ايجاد نمود و در اندك زماني توانست سرزمينهاي ديگري فراتر از محيط شبه جزيره را نيز در بر بگيرد؛ هرچند كه موانع زيادي فراروي نشر و گسترش اصول و تعاليم اسلامي وجود داشت؛ موانعي از قبيل: موانع طبيعي و فقدان وسايل ارتباطي و دشواريهاي اقليمي و موانع اجتماعي همانند عدم پذيرش افراد غيربومي و تعصّب به آيين قومي و قبيلهاي و منطقهاي، موانع مذهبي و زباني و...، اما با اين وجود، مبلّغين اسلام با تكيه بر نيروي ايمان به راحتي توانستند مشكلات را تحمل نموده و با فداكاري و اخلاق و رفتار حسنه و انساني، اين آموزهها و ارزشها را در مدّت زمان كوتاه در بخشهاي وسيعي از جهان حاكم سازند. آموزههاي اسلامي، با توجه به محتواي عميق انساني و اخلاقي آنها، به صرف ابلاغ از طرف مبلّغين، مورد پذيرش طيفهاي مختلف قرار ميگرفت و هر روز دستههاي زيادي از قبايل و گونههاي مختلف قومي، به آيين مقدّس اسلام ميگرويدند. درخشش تعاليم اسلامي، به زندگي مسلمانان از جنبههاي مختلف عظمت بخشيد و در شرايطي كه انحطاط فرهنگي ساير بخشهاي جهان را كاملاً فرا گرفته بود، نظم و انظباط، قانونمندي و مدنيت مسلمانان جلوهاي پرفروغ داشت. چراغ علم و فرهنگ در قلمرو زندگي مسلمانان روشن بود و مسلمانان از دانشهاي مختلف برخوردار گشتند. دانشمندان مسلمان، هم در زمينه علوم طبيعي و هم در زمينه علوم انساني، به اكتشافات زيادي دست يافته و آثار علمي ارزشمندي از خود به جاي گذاشتند. در دوره حاكميت مسلمانان، تمدّنهاي پرشكوه بنيان نهاده شد كه به خاطر درخشش بسيار زياد آنها، اين دوره در ميان دانشمندان و محققين شرق و غرب، به دوره تمدّن اسلامي معروف شده است. عصر شكوهمند رونق علمي و تمدني در اسلام از نيمه دوم قرن اول هجري تا اواخر قرن نهم و اوايل قرن دهم، چراغ علم و مدنيت در قلمرو حاكميت مسلمانان پرفروغ ميدرخشيد و مسلمانان در حوزههاي مختلف علمي، آثار ماندگار و ارزشمندي از خود به جاي گذاشتند؛ در معماري، نجوم، علوم پزشكي، علوم اجتماعي، ادبيات و هنر، مسلمانان به اكتشافات و تحقيقات گستردهاي دست زده بودند. قلمرو حاكميت مسلمانان در طي سي سال بعد از رحلت پيامبر شش برابر و از شرق تا بخارا توسعه يافت؛ در شمال، فلسطين، سوريه، لبنان و جنوب تركيه، و در غرب، از مصر تا شمال ليبي، جزء قلمرو حاكميت اسلام قرار گرفت. يك قرن بعد و در زمان بني اميّه، به كمك عنصر قبيلهگرايي قوميت عرب، اين قلمرو از ناحيه غرب وسعت يافت. بني اميّه موفق شد تمامي شمال آفريقا، جبلالطارق و اسپانيا تا جنوب فرانسه را به قلمرو امپراطوري اسلام بيافزايد. (زيبا كلام، پاييز 77، ص214) ولي متناسب با اين گستردگي حاكميت، ساختار سياسي ـ اجتماعي سامانيافته و منسجم مورد نياز بود، كه بنياميّه نتوانست اين ساختار را به وجود آورد. ضعف مديريت در حاكميت بني اميّه و هرج و مرج و آشفتگي پديد آمده باعث شد بني عباس قدرت و حاكميت را در تمام نواحي و قلمرو حكومت از چنگ بنياميه درآورد. بني عباس پايتخت اسلام را از دمشق به بغداد انتقال داد. در دوره حكومت عباسيان يك ساختار سياسي و بوروكراسي سازمان يافته به وجود آمد و توانست مركز خلافت ـبغدادـ را از رونق بالاي اقتصادي، تجاري، سياسي و فرهنگي برخوردار سازد. در آن دوران كاملاً فضاي اجتماعي جديد به چشم ميخورد و برخي از محقّقين از آن دوره، به دوره رنسانس در اسلام تعبير مينمايند. جريانهاي فكري و علمي فعال بود و دانشمندان و دانشجويان از نقاط مختلف به بغداد سرازير ميشدند و مباحث علمي مختلف رونق گرفته بود. اما سوال اصلي اين است كه منابع فكري و علمي كه ميتوانست دانشمندان را به خوبي تغذيه نمايد، از كجا پديد آمده بود؟ به اين سوال ميتوان اين گونه جواب داد كه به خاطر گسترش قلمرو حاكميت اسلام و سيطره اسلام در پنج حوزه تمدني آن روز (چين، هندوستان، ايران، بيزانس و شمال بين النهرين (سوريه امروز) و حوزه اسكندريه و مصر)، مسلمانان با اندوختههاي علميو فكري اين نواحي و حوزههاي تمدني آشنا شده و به زبان عربي مسلط گرديده بودند؛ با فراگيري اين علوم و وارد نمودن آن به بغداد، با توجه به اين كه بغداد از طرف حكومت به لحاظ اقتصادي تأمين ميشد و داد و ستدهاي تجاري در اين شهر رونق بالايي داشت، نهضت علمي و فكري به نام نهضت ترجمه رونق گرفت. نهضت ترجمه از نيمه دوم قرن دوم در زمان منصور آغاز شد و در زمان مامون به اوج خود رسيد. (فاخوري، 1381، ص 333). عوامل افول و ركود علمي و فرهنگي مسلمانان در يك دستهبندي كلي ميتوان عوامل ركود علمي و تمدني اسلام را به عوامل فكري ـ فرهنگي و عوامل سياسي مربوط به قدرت و حكومت، تقسيم نمود. الف: عوامل و سير جريانهاي فكري 1ـ شكلگيري مذاهب چهارگانه آغاز افول دوره طلايي اسلام را ميتوان زمان روي كار آمدن متوكّل، خليفه نهم عباسي كه در سال 847 ميلادي به قدرت رسيد، دانست. وي سخت متمايل به بازگشت به سنّت بود و با پيوستن او به جمع علما و فقهاي سنّتگرا، زمينه افول و توقف رونق علمي به وجود آمد. از آنجا كه اسلام دين كامل و مشرف بر تمام مناسبات فردي و اجتماعي انسانها است، در زمان حيات پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله وسلم) تمام مناسبات و روابط اجتماعي توسط آن حضرت تعيين ميشد، اما بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) از نظر يك گروه، حضرت علي(علیه السلام) جانشين بلافصل رسالت وي بود و از نظر برخي ديگر، پيامبر مسئله جانشيني خود را به امّت واگذار نموده بود. اما در هر حال، تحوّل اصلي پديد آمده اين بود كه مسلمانان آن انقياد و تبعيتي را كه نسبت به پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) داشتند، نسبت به جانشينان وي نداشتند؛ بدين سان شكاف و تفرقه در صفوف آنان پديد آمد و در طول زمان، هر چه بيشتر از رحلت پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) ميگذشت، حاكميت، مشروعيت و قداست ديني خويش را بيشتر از دست ميداد. با كم رنگ شدن بُعد قُدسي حاكميت، تنها نهاد اجتماعي كه ميتوانست متولّي امور ديني باشد علما و فقها بودند كه با تكيه بر يك سري منابع فكري ميتوانستند جوابگو و متولّي امور ديني باشند. اوّلين منبع، قرآن كريم بود؛ البته در قرآن، آيات محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ وجود داشت و تفاسير متفاوت از آن صورت ميگرفت. منبع دوم، سنّت و احاديث بود كه متاسفانه در اين مورد، مسئله احاديث جعلي و جعل احاديث پديد آمد. در زمينه بررسي احاديث و صحت آن، علم رجال پديد آمد و متناسب با گسترش پرشتاب جامعه اسلامي و مشكلات روزافزون مسلمانان، دانشمندان اسلامي ناگزير از قوه عقل و استنباط استفاده ميكردند، كه اين امر زمينهساز به وجود آمدن علم فقه و اصول گرديد. توافق علما در مورد استنباط مسايل شرعي، به «اجماع» تعبير شد، و به اين شكل منابع چهارگانه استنباط (قرآن، سنّت، عقل، اجماع) پديد آمد. با وجود اين، علما نتوانستند به همه مشكلات با تكيه به منابع چهارگانه پاسخ دهند؛ از اين رو، مشربهاي فكري مختلف ميان اهل سنّت به وجود آمد كه مذاهب چهارگانه مالكي، حنبلي، شافعي و حنفي كه در نظريات فقهي با هم اختلاف داشتند، نمونه آن ميباشد. در مكتب حنفي قياس به راي يا استنباط عقلي از اعتبار بالايي برخوردار بود ولي در نزد حنبليها بيشتر به سنّت و حديث تكيه ميشد. مكتب حنفي از آنجا كه در عراق رشد و نمو يافته است به مكتب عراقي مشهور گشته است. اين مكتب چندان مورد استقبال علماي سنّتگرا كه در مدينه و مكه بودند قرار نگرفت، ولي تفكر مالك، چون در مدينه رشد نموده بود به نام مكتب يا مشرب مدينه مشهور گشت. هر چهار مشرب، در حل و فصل امور رويكرد به احاديث و سنّت داشتند و چون در طول زمان، تحوّل كامل و لازم يافته و تجربه بسيار اندوخته بودند، بر آن شدند كه باب اجتهاد را ببندند؛ يعني ترجيح دادند مبناي استخراج احكام فقهي، احاديث حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلم) باشد. 2ـ تحول در مباحث فلسفه و كلام عامل ديگر افول علمي و دوره تمدني اسلام را ميتوان تحوّل در حوزه مباحث الهيات، فلسفه و كلام دانست. روشن است كه بر الهيات مابعدالطبيعه يا متافيزيك اسلامي پديدههاي زيادي تاثيرگذار بوده است؛ قرآن و سنّت يكي از آن منابع مؤثر ميباشد و منابع ديگر، ناشي از تحوّلات سياسي، اجتماعي و اقتصادي در درون جامعه اسلامي بوده است. عوامل بيروني نيز اثرگذار بوده است و سؤالات و مباحث و اعتقاداتي كه در مذاهب ديگر مطرح بوده، وارد مباحث الهيات اسلامي شده است و در اين ميان، مباحث و سؤالات الهياتي مسيحيت بيشتر اثرگذار بوده است؛ سوالاتي همانند: مشيّت و اراده خداوند، سرنوشت انسان، ذات خداوند، رويت خداوند، جبر و اختيار، ازلي بودن قرآن، و حديث يا قديم بودن قرآن. تمام اين عوامل را ميتوان در سه منبع اصلي دستهبندي كرد:1ـ قرآن و تعاليم پيامبر اكرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم))؛2ـ برخوردها و اختلافات فكري دروني؛3ـ پندارها و باورهاي بيروني. نكته قابل توجه اين كه: در شكلگيري افكار عقيدتي مسلمانان، عوامل سياسي نيز دخالت داشته است؛ همانند: پيدايش مذاهبي چون خوارج و مُرجئه كه از درون اين دو طيف عقيدتي، اشاعره و معتزله پديد آمد. (مطهري، ص 140). يكي از مباحث جالب و قابل توجه، بحث مخلوق بودن و مخلوق نبودن قرآن كريم ميباشد كه اين بحث جنبه كلامي و فلسفي داشت ولي تبعات بحث، جنبه عملي پيدا نمود؛ و آن اين كه اگر باور نماييم قرآن قديم است، پس در نتيجه، جزء ذات خداوند است و ظاهر آن براي مسلمانان كفايت تام نموده و تفسير آن جايز نميباشد، ولي اگر باور داشته باشيم كه قرآن مخلوق و حديث است، مسلمين ميتوانند آن را تفسير كنند. معتزله به مخلوق بودن قرآن اعتقاد داشتند و اشاعره به قديم بودن آن. در دوران معتزله رونق علمي و در دوران اشاعره ركود علمي و افول آن، به چشم ميخورد. (عنايت، 1379، ص 26). حكومت وقت نيز به دلايل سياسي از معتزله حمايت ميكرد؛ از جمله، آماده نمودن معتزله براي رويارويي و نبرد فكري در برابر جريانهاي فكريي چون شيعه، خوارج، اسماعيليّه، انديشههاي مانويت و ثنويت و غيره، كه معتزله براي اين نبرد فكري نياز به منابع فكري قوي داشت كه ميتوان گفت انديشههاي فلسفي يونان باستان از بهترين اين منابع بود. بنابراين، عوامل ضعف و انحطاط مسلمين را ميتوان به دو دسته عوامل فكري و سير جريانهاي فكري تقسيم نموده و عوامل دوم را مربوط به حاكميت و اختلاف در دستگاه حكومت و مبارزه براي در دست گرفتن قدرت دانست. ب: عوامل مربوط به حكومت و قدرت طلبي با به حاكميت رسيدن بني اميه، قلمرو حاكميت اسلام بيش از حد گسترده گرديد و حكومت نتوانست پاسخگوي خواستها و نيازهاي مردم باشد و هرج و مرج و شورش در ميان مردم در جاهاي مختلف پديد آمد، از جمله شورش نهضت شعوبيه، كه در آن، آخرين فرد حاكم از بني اميه ـ مروان دوم ـ توسط ابومسلم خراساني به قتل رسيد و به اين ترتيب زمامداري بني اميه پايان يافت. بعد از بني اميه، حكومت بنيعباس به وجود آمد كه موسس آن عبدالله سفاح بود و تا سال 656 هجري قمري حكمراني نمود. بني عباس نيز با ائمه(علیه السلام) به مخالفت پرداختند و در دوران حاكميت آنان نزاعهاي مذهبي جريان داشت. همزمان با بني عباس، فاطميان در مصر و شام حاكميت مقتدر را به وجود آورده بودند و تركان سلجوقي در آسياي غربي سپاهيان روم را وادار به عقبنشيني نمودند. حكومت آل عثمان و خلفاي عثماني، كه موسس آن عثمان بن طغرل بود، از سال 699 تا سال 1342 قمري در آسياي صغير ادامه داشت. عثمانيان قريب به سه قرن، حاكميت گستردهاي را تشكيل داده بودند كه بخشهايي از اروپا، آفريقا و آسيا را دربر گرفته بود و يكي از شاخصترين افراد اين دوره، سلطان محمد فاتح بود كه در سال 857 قمري (مطابق با 1453م) قسطنطنيه (مركز روم شرقي) را به تصرف خود درآورد. دولت عثماني تا جنگ جهاني اول بزرگترين قدرت در دنيا به حساب ميآمد، ولي به دلايل زياد، ضعف و انحطاط آن را دربر گرفت و نتوانست اقتدار و شكوه به دست آمده را حفظ نمايد. از طرف ديگر، غربيها با استفاده از دانش و سنّت و ميراث فرهنگي اجتماعي مسلمانان، تمدن خود را بنا نهادند، سرزمينهاي اسلامي را يكي از پس از ديگري تحت قيموميت خود درآوردند، اروپاي شرقي را از قلمرو مسلمانان خارج ساختند و امپراطور عظيم عثماني را در هم شكسته و تجزيه نمودند. (گلي زوارهاي، 1372، ص55). از آن پس، كشورهاي اسلامي يكي پس از ديگري به ممالك استعماري غرب وابسته شدند و به اين شكل، انحطاط و وابستگي به سراغ كشورهاي اسلامي آمد. ظرفيتها و پتانسيلهاي اقتصادي كشورهاي اسلامي كشورهاي اسلامي از نظر منابع طبيعي و ساير منابع اقتصادي جايگاه مطلوبي دارند. شرايط آب و هوايي ويژه و چهار فصل كامل، تنوّع و كيفيت بالايي به محصولات كشاورزي و دامي كشورهاي اسلامي بخشيده است. ساختار اقتصادي بيشتر كشورهاي اسلامي بر پايه فعاليتهاي كشاورزي و دامياستوار ميباشد. صنعت و فعاليتهاي صنعتي و توليدي سبك از قبيل صنايع نساجي، صنايع غذايي، سيمان، پتروشيمي، ذوب آهن و بخشي از ماشين آلات سبك در كشورهاي اسلامي راهاندازي شده و روند توليد و صنعت رو به بهبود ميباشد. نيروي شاغل در بخش صنعت و فعاليتهاي توليد در مقايسه باساير بخشهاي اقتصادي بسيار پايين ميباشد. كشاورزي و فعاليتهاي دامي در بيشتر كشورهاي اسلامي به صورت سنّتي انجام ميشود. فقدان امكانات مناسب براي مكانيزه كردن فعاليتهاي كشاورزي و تسهيلات زيرساختي مربوط به اين بخش باعث شده است كه محصولات به دست آمده در مقايسه با سطح زمين بسيار پايين باشد؛ به همين دليل بيشتر كشورهاي اسلامي در تامين محصولات كشاورزي و غذايي وابسته به واردات اين محصولات از ساير كشورها ميباشند، هرچند بعضي از كشورهاي اسلامي در توليد برخي محصولات كشاورزي، مقام اول را دارا ميباشند؛ به عنوان مثال، الجزاير در توليد انگور، تونس در توليد زيتون، عراق در توليد خرما، مصر در توليد پنبه و بنگلادش در توليد چاي داراي مقام اول جهاني هستند. (با استناد به آمارهاي كتاب «جغرافياي جمعيت و كشورهاي در حال توسعه»، پروفسور جان. اي كلارك). مالزي نيز در توليد كائوچو جايگاه بسيار مناسبي دارد. بخشي از كشورهاي اسلامي داراي موقعيت ساحلي بوده و در كنار درياها و خليجها واقع شدهاند؛ اين امر باعث شده است كه آنان در زمينه صيد ماهي فعاليت نمايند. در بنگلادش، مراكش، ايران و كشورهاي حوزه خليج فارس، صيد ماهي داراي رونق فزاينده ميباشد. كشورهاي اسلامي به لحاظ منابع زير زميني هم بسيار غني و ثروتمند ميباشند. ايران، عربستان، عراق، كويت، امارات متحده عربي، قطر، بحرين، الجزاير، اندونزي، نيجريه و ليبي داراي منابع بسيار سرشار نفت و انرژي هستند. تمام اين كشورها عضو سازمان «اُوپك» ـ كشورهاي اصلي صادر كننده نفت ـ ميباشند. در كشورهاي مراكش، مصر، الجزاير اردن، گينه، تونس و سنگال، ذخاير عظيم فسفات در كشورهاي نيجر و سومالي ذخاير غني اورانيوم وجود دارد. در اتيوپي، تانزانيا و كامرون نيز طلاي زرد و طلاي سفيد استخراج ميگردد. (فرجي، 1371، صفحات مختلف). بيشتر كشورهاي اسلامي در خاورميانه واقع شدهاند. خاورميانه به لحاظ موقعيت جغرافيايي، بينالملليترين نقطه دنيا ميباشد كه اروپا، آفريقا و آسيا را به هم پيوند ميزند. اين منطقه اصليترين كانون تعاملهاي تجاري، فكري و معنوي جهان ميباشد و به لحاظ تاريخي، زادگاه سه دين بزرگ اسلام، مسيحيت و يهود ميباشد. ميراثهاي ارزشمند و شكوهمند تاريخي و معنوي اين سه دين بزرگ و ساير آثار ارزشمند تاريخي، موقعيت ممتاز توريستي و گردشگري به اين نقطه از عالم بخشيده است. موقعيت ممتاز تاريخي، اجتماعي، طبيعي و جغرافيايي خاورميانه باعث شده است كه اين نقطه بستر منازعات و كشمكشهاي داخلي و بينالمللي گردد. با وجود اين، كشورهاي اسلامي جايگاه اقتصادي مناسبي در جهان ندارند. ثروتهاي طبيعي گسترده، سرزمينهاي وسيع، منابع سرشار انرژي، ذخاير معدني فراون، شرايط آب و هواي خوب و موقعيت مطلوب تاريخي و جغرافيايي، همه و همه ميتواند جايگاه كشورهاي اسلامي را به لحاظ سطح معيشتي و اقتصادي و فرهنگي در جهان ممتاز سازد؛ اما متاسفانه به دلايل زياد، از جمله: وابستگي كشورهاي اسلامي به خارج، فرايند استعمار زدگي كشورهاي اسلامي، فسادهاي موجود در ساختار حكومتي و مديريتي، همساز نبودن دولت و ملّت، سطح پايين تكنولوژي، فقدان دانش فنّي و برخي از مصايب طبيعي، چهرهاي مخدوش از وضعيت اقتصادي و سطح معيشتي كشورهاي اسلامي در جهان ارائه داده است. شاخص رفاه در كشورهاي اسلامي رفاه، برخورداري جمعيت يك كشور از امكانات موجود و مناسب براي زندگي امروزي تعريف ميشود كه با شاخصهاي درآمد سرانه ملّي، توسعه انساني، سطح بالاي زندگي، نرخ و رشد بهرهوري اقتصادي قابل سنجش ميباشد. سطح زندگي سطح زندگي در اكثر كشورهاي اسلامي نامطلوب است. فقدان امكانات زندگي از قبيل مسكن ناكافي، سوء بهداشت، سوء تغذيه، محدوديت در آموزش و پرورش، نرخ بالاي مرگ و مير، پايين بودن دستمزد، پايين بودن اميد به زندگي، همراه با برخي از مصيبتهاي طبيعي، سطح زندگي و معيشتي را به لحاظ كمي و كيفي نامناسب جلوه ميدهد. درآمد سرانه ملّي هرچند ميزان درآمد سرانه ملّي در كشورهاي اسلامي يكسان نميباشد ولي به طور كلّي در مقايسه با كشورهاي صنعتي و برخي ديگر از كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته بسيار پايين ميباشد. كشورهاي صادر كننده نفت در حوزه خليج فارس گرچه داراي درآمد نسبتاً بالاي سرانه ملّي هستند، اما اين امر از طريق فروش منابع طبيعي و تخليه اين منابع صورت گرفته است و تهديدي بالقوّه براي آينده اقتصادي اين كشورها به شمار ميرود. ضمن اينكه درآمد سرانه برخي ديگر از كشورهاي اسلامي، كه اكثريت را نيز تشكيل ميدهند و جمعيتهاي زيادي را در خود جاي دادهاند، در حد خط فقر و پايينتر از آن است. (تودارو، 1378، ص 47). توسعه انساني توسعه انساني به معناي برخورداري انسان از شرايط مناسب معيشتي و معنوي و فرهنگي ميباشد و بر اساس شاخصهاي: احترام و عزّت نفس، درآمد كافي، تحصيلات لازم، آزادي فردي و اجتماعي، قدرت انتخاب و استقلال كافي، قابل ارزيابي ميباشد. بر اساس گزارشهاي سازمان ملل، كشورهاي اسلامي در زمره پايين ترين كشورها به لحاظ توسعه انساني قرار دارند. سطح آموزش آمارهاي سال 1994 سازمان ملل، ميانگين بالاي بيسوادي و نرخ فزاينده ترك تحصيل را در ميان جوانان كشورهاي اسلامي نشان ميدهد. بر اساس اين آمارها، نرخ بيسوادي در مصر به 50% و در پاكستان به 63/6% و در سومالي به 73% ميرسد. به ويژه نرخ بيسوادي در ميان زنان در كشورهاي اسلامي بالاتر از اين حد ميباشد و اين امر ميتواند در فرايند توسعه اجتماعي در كشورهاي اسلامي به شكل بازدارنده عمل نمايد. انزواي اجتماعي زنان و در حاشيه قرار دادن آنان علاوه بر اين كه نرخ بهرهوري و سطح توليد ناخالص ملّي را در اين كشورها پايين ميآورد، باعث عقب ماندگي فكري و عدم آشنايي آنان با فرهنگ تربيت و مديريت در درون خانوادهها ميشود. اين امر نيز ميتواند در فرايند توسعه اجتماعي اثرات نامطلوب برجاي بگذارد. بر اساس گزارش سازمان ملل، نرخ بيسوادي زنان كشورهاي اسلامي در سال 1994، 65% و نرخ اشتغال زنان فقط 3/13% بوده است. (گزارش توسعه انساني سال 1994 سازمان ملل، ص162، 163 و 164). سطح بهداشت با توجه به درآمدهاي پايين و سطح پايين توليد ناخالص ملّي در كشورهاي اسلامي، اين كشورها نتوانستهاند تسهيلات بهداشتي لازم و استاندارد براي مردم خود فراهم آورند. بر اين اساس، اين جمعيتها از دسترسي به امكانات دارويي، سطح مناسب تغذيه، نيروي كافي پزشك معالج و... محروم ميباشند. نرخ مرگ و مير كودكان بسيار بالا بوده و بيشتر مردم از سوء تغذيه و بيماريهاي گوناگون رنج ميبرند. تعداد بيمارستانها و پزشكان معالج متناسب با جمعيتهاي كشورهاي اسلامي نيست؛ علاوه بر اين، امكانات لازم و كافي و تجهيزات پزشكي كافي وجود ندارد و فقط 82% مردم از آب سالم برخوردار ميباشند. توزيع نابرابر درآمد و شكاف طبقاتي در بيشتر كشورهاي اسلامي سنّت پادشاهي و عشيرهاي حاكم بوده و اين امر باعث شكلگيري يك ساختار نامتوازن هرمي گرديده كه اكثر درآمدها در اختيار اقليت مرفّه قرار گرفته و اين اقلّيت برخوردار از موقعيتهاي عالي اجتماعي و اقتصادي بوده است و الگو نابرابر در رفتار جمعي و روابط اجتماعي آفريده و اين روند با گذشت زمان تشديد و نهادينه نيز شده است. بر همين اساس، تحصيلات عالي و احراز موقعيتهاي عالي اجتماعي در اختيار اقلّيت مرفّه بوده و اين روند همواره توانسته منفعت كلّي اين اقلّيت را به خوبي حفظ نمايد. در بيشتر كشورهاي اسلامي هنوز سيستم مكانيزه اجتماعي بر اساس شكل گيري نهادهاي مدني و احزاب و اصناف و تخصصي شدن مشاغل و توليد پديد نيامده است. مشاركت عمومي افراد در مسايل اجتماعي، فرهنگي و سياسي بسيار ضعيف ميباشد. در برخي از كشورهاي اسلامي شكايتهاي بسيار مبني بر اعطاي آزادي و حقوق مدني و تبعيضهاي مذهبي و جنسي از طرف حاكمان، وجود دارد و فشار دستگاه حاكم و برخوردهاي استبدادي با مردم جلوه نامناسبي از اين كشورها ارائه داده است. وابستگي به صادرات مواد خام اوليه هرچند اقتصاد اكثر كشورهاي اسلامي از همه بُعد به شكلي وابسته به تعامل و داد و ستدهاي خارجي ميباشد، اما در اين بين صادرات محصولات اوّليه به شكل فزاينده انجام ميگيرد، كه اين امر منجر به تخليه منابع و وابستگي بيشتر اقتصادي شده و در راستاي تامين ارز خارجي در جهت پروژه توسعه اقتصادي انجام ميپذيرد، در حالي كه تامين ارز خارجي، از راههاي ديگر نيز امكانپذير است، كه يكي از راههاي موثر، سرمايهگزاري خصوصي خارجي است. (تودارو، پيشين، ص68). بهرهوري پايين و حدّاقل از محصولات كشاورزي نرخ بهرهوري از محصولات كشاورزي با توجه به جمعيت شاغل در اين بخش و سطح زير كشت، در مقايسه با كشورهاي توسعهيافته، ناچيز و حدّاقل ميباشد. آمار، متوسط بهرهوري كارگر كشاورزي در آمريكاي شمالي را برحسب دلار آمريكا تقريباً 35 برابر مجموع متوسط بهرهوري كارگر كشاورزي در آسياوآفريقا نشان ميدهد. اين مسئله در كشورهاياسلامي پايينتر از اين حد و ناگوارتر ارزيابي ميشود. دليل اصلي پايين بودن بهرهوري كشاورزي، استفاده از روشهاي غير مكانيزه و تكنولوژي ابتدايي و تشكيلات ضعيف ميباشد. عوامل ديگر از قبيل: حاكميت روشهاي سنّتي و فقدان تجربه و دانش لازم در اين امر و مسايل اقليمي و تنگناهاي جغرافيايي از قبيل: كمبود آب، گرماي بيش از حد، حوادث طبيعي، عدم اصلاحات در زمين كشاورزي و مالكيت اراضي و ساختار اجتماعي واحدهاي روستايي و اربابسالاري و ملوك الطوايفي بودن آن و نيز فقدان تسهيلات ارتباطي و ضعف شبكههاي حمل و نقل، همه و همه باعث شده است كه كشاورزي تجاري و صادراتي با نرخ بهرهوري بهينه و حد اكثر شكل نگيرد و تنها در مقياس كوچك صورت گيرد كه حتي قادر نباشد سطح بازارهاي داخلي را به خوبي تامين نمايد. به همين دليل، بخشي از نيازمنديهاي غذايي كشورهاي اسلامي از خارج تأمين ميشود و بخش كشاورزي هنوز جوابگو نيست. استعمار و فرايند نوسازي كشورهاي اسلامي بيشتر كشورهاي اسلامي يا به صورت مستقيم يا غير مستقيم تحت حاكميت استعمار بودهاند. حضور طولاني استعمار در اين كشورها برخي از تغييرات بنيادين را در ساختار اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي اين كشورها در پي داشته و تبعات و پيامدهاي آن هنوز هم در اين كشورها به شكلهاي مختلف قابل درك و فهم ميباشد. تجربه پس از استعمار نشان ميدهد كه چگونه استعمارگران ثروتها و منابع طبيعي كشورهاي مستعمره را به تاراج بردهاند. هرچند حضور مداوم استعمار برخي تغييرات را در ساختار اجتماعي و اقتصادي كشورهاي مستعمره به وجود آورد كه از آن به فرايند نوسازي تعبير ميشود (تغييراتي همانند: ايجاد برخي از زيرساختهاي اقتصادي، از قبيل: شبكههاي حمل و نقل، توسعه راهها، ارتباطات، آموزشهاي جديد، شبكه آبرساني، توليد و توزيع انرژي (برق، نفت و گاز)، بروكراسي و مديريت در بخشهاي مختلف حكومتي و اجتماعي، ايجاد و تاسيس اصناف و برخي مشاغل جديد و ايجاد نهادها و قوانين و آيين نامههاي كاري و...) اما همه اين امور، به شكل بسيار سطحي صورت گرفته و در راستاي اهداف استعماري استعمارگران بوده است. تغييرات صورت گرفته، بدون حضور استعمار و از طريق تعامل آزاد و سالم با كشورهاي جهان قابل دستيابي بود؛ ضمن آنكه پيامدهاي منفي فرهنگي و اجتماعي و اقتصادي را نيز با خود نداشت. ادامه دارد .....منبع: http://www.rohama.org/خ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
جهان اسلام و ريشههاي بحران (1) نويسنده: عبد الخالق قاسمي «تكفير» مسئله جديدي نيست و گره خوردن آن به مجموعهاي از تفكرات سلفيگري كور و عامل شدن جهان اسلام ...
جهان اسلام و ريشههاي بحران (2) نويسنده: عبد الخالق قاسمي ميراثهاي به جا مانده از ... اين گونه ارزيابي نمود: 1ـ تغيير ساختار اقتصادي :نخستين ميراث برجاي مانده از ...
بررسي شوراي نگهبان تبصره 1 ماده سه اين لايحه به دليل تفويض وظيفه تدوين ... جهان اسلام و ريشههاي بحران (2) نويسنده: عبد الخالق قاسمي ميراثهاي به جا مانده از .
آیت الله العظمی سبحاني:ريشه هاي معنوي بحران اقتصادي بازارهاي پولي جهان-در حالي که ... اين مرجع تقليد ادامه داده است: اسلام همراه با نفي رباخواري، بر عدالت اجتماعي ... خود تكيه ميكند برخي از مهمترين انحرافات غرب عبارتند از:1- رباخواري، يعني توليد ...
اقدامات صورت گرفته براي مهار تاثير بحران مالي جهان بر اقتصاد ايران معاون وزير امور ... ايفا كند، افزود: لازم است دلايل و ريشههاي بحران مالي جهان توسط متخصصين ما شناخته شده و آثار آن بر اقتصاد ما تبيين شود. ... ديدگاههاي اقتصادي دنياي اسلام،متشكل از علماي اسلام و اساتيد دانشگاه اقتصاد كه بتوانند .... [تعداد بازديد از اين مطلب: 1] ...
جهان اسلام و ريشههاي بحران (1) كشورهاي اسلامي با توجه به پشتوانه واحد عقيدتي و هويت ديني و اسلامي از تعامل، وحدت رويه ... اين مسئله واكنش منطقي و خردمندانه جوامع ...
12 ا کتبر 2008 – ريشههاي بحران دارفور بحران دارفور از جمله مسائلي است كه چندي است وجهه ... ميشود، در نتيجه تحولات اين كشور تاثير مستقيمي برقاره سياه و جهان عرب دارد. ... 1 - تنوع قوميتي: نزديك به 100 قبيله در استان دارفور وجود دارد كه در اين ميان ... ايفا ميكند، اين منطقه پايگاه توسعه تصوف و نيز اسلام سياسي تلقي ميشود و همين ...
همايش بحران مالي، چالشها و فرصتها/ آيتالله سبحاني: بحران اقتصادي جهان پيامد ... اسلام همراه با نفي ربا خواري بر عدالت اجتماعي تاكيد كرده و احترام به حقوق همه ... ريشههاي بحران از نظر شرايع آسماني ... 1- رباخواري: يعني توليد ثروت بدون كار كه در آن، كارگر بايد بخش مهمي از درآمد خود را در اختيار بانكي قرار دهد كه وكيل ثروتمندان است.
3 نوامبر 2008 – سوال رئيس جمهوري از حوزه و دانشگاه درباره بحران اقتصادي جهان سرويس سياسي ... 1- بحران فعلي بيشتر ريشههاي نظري دارد يا برآمده از شيوه كاربرد آنهاست يا هر دو؟ .... اسلام ناب نقطه كمال همه اديان الهي است و در مقابل اديان ديگر قرار ندارد، ...
بحران نظم و امنيت در مدارس آمريكا خبرگزاري فارس: با گذشت يك دهه از جنايتهاي سريالي و تيراندازي در برخي از مدارس آمريكا كه به ... جهان اسلام و ريشههاي بحران (2) ...
-