تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 4 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):بهترین چیزی که بنده بعد از شناخت خدا به وسیله آن به درگاه الهی تقرب پیدا می کند، ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833305959




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اوصاف جهان سخت نيک دانم


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اوصاف جهان سخت نيک دانم
اوصاف جهان سخت نيک دانم شاعر : مسعود سعد سلمان از بيم بلا گفت کي توانم اوصاف جهان سخت نيک دانم نه آن چه بگويم همي بدانم نه آن چه بدانم همي بگويم وز دل به بلا خسته‌ي جهانم کز تن به قضا بسته‌ي سپهرم ار من به بلندي بر آسمانم از خواري ويحک چرا زمينم گويي ز دل بخردان گمانم بر جايم و هر جايگه رسيده پنداري در حرب هفتخوانم از واقعه‌ي جور هفت گردون چون کوره‌ي تفته بود دهانم دايم ز دم سرد و آتش دل بگداخت همه مغز استخوانم بفسرد همه خون دل ز اندوه زيرا که در اين تنگ آشيانم نشگفت که چون فاخته بنالم پيوسته من اين بيت را بخوانم: از بس که ز چشم آب و خون ببارم چون توز گمان کشت و من کمانم پيراهنم از خون و آب ديده بيچاره‌تر از نقش پرنيانم چون تافته‌ي پرنيانم ايراک کمتر نشود ز آن که بحر و کانم در و گهر طبع و خاطر من کامروز به هرگونه داستانم هرگونه چرا داستان طرازم اين چرخ بها مي‌کند گرانم بختم چو بخواهد خريد از غم چون با دل و جان گفتمي جوانم زين پيش تنم قوتي گرفتي همچون ره از پيش کاروانم امروز هوازي به راه پيري امروز من از عمر بر زيانم بر عمر همي جاه و سود جستم مغبون من از اين عمر رايگانم بس باک ندارم همي ز محنت در چرخ همي من عجب بمانم در دوستي من عجب بماني داني که به حق من چه مهربانم داني که به باطل چگونه بندم يک بهره به بوده همي نمانم گفتي که هماني که ديده بودم وز چهره و قامت همي جز آنم آنم به ثبات و وفا که ديدي گويي به مثل شاخ خيزرانم پيچان و نوان و نحيف و زردم وز ضعف چو بي‌شخص گشته جانم از عجز چو بي‌جان فکنده شخصم بر خاک نگيرد همي نشانم خفتن همه بر خاک و از ضعيفي با اين همه پيوسته ناتوانم هست اين همه محنت که شرح دادم در عهد يکي تازه بوستانم هرچند که پژمرده‌ام ز محنت بس خرمم و نيک شادمانم بالله که نه رنجورم و نه غمگين با رتبت آزادگان بيانم با مفخر آزادگان به خوانم با هرچه همي آورد توانم در معرکه‌ي روزگار دونم رنجه هنر سرکش از عنانم مانده خرد پردل از رکابم دودم که زدوده يکي سنانم برقم که کشيده يکي حسامم شمشير کشيده بود زبانم و آن گه که مرا زخم کرد بايد گر چندين از ديده‌ها نهانم پيداست هنرهاي من به گيتي امروز در اين حبس امتحانم گيرم که من از کار بازماندم کز عدل شهنشاه در امانم والله که ز جور فلک نترسم بر تابه بمانده است نيز نانم در حبس آرايش نخيزد از من از بخت چه انصاف‌ها ستانم ور هيچ بخواهد خداي روزي گر مرگ نگيرد همي روانم اندر دم دولت زمين بدرم در سنگ به پولاد خون برانم بر سيم به خامه گهر ببارم امروز به گونه اگر خزانم فردا به حقيقت بهار گونم گر بگذرم از راوه قرطبانم اين بار به لوهور چون درآيم گر من چه در اندوه بيکرانم اندوه تو هم پيش چشم دارم بر روي تو زين گوهران فشانم ارجو که چو ديدار تو بينم کز رنج و عنا کم شود توانم ترسم که تلاقي بود از آن پس من عاج به شمشاد برنشانم تو مشک به کافور برفشاني داري سخن من عزيز دانم دانم سخن من عزيزداري تا نظمي و نثري به تو رسانم داني تو که چه مايه رنج بينم
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن