محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1847208722
پشت پرده برکناری
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پشت پرده برکناری محسن پرویز محسن پرویز، 50 ماه معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او تنها معاون این وزارتخانه بود که بعد از دولت دهم، همچنان به فعالیت خود ادامه میداد. تا اینکه هفته گذشته در حالیکه در دفتر کارش مشغول بود، با حكم ناگهاني جابهجاییاش مواجه شد.در روز مراسم تودیع و معارفه، با وزیر در سالن مراسم حضور نیافت. همینقدر تنها آمد و در صندلی ردیف جلو نشست و مراسم را دنبال کرد. وقتی نامش را خواندند، انگار غمگین بود. آخرین سخنرانیاش این بود: «جز یک مرتبه، از روی نوشته نخواندم، اما برای این جلسه مدتی پیش از آنکه از سمتم برکنار شوم، یادداشتی آماده کردم که میخواستم آن را بخوانم. آمادگی برای مراسم تودیع و معارفه برای من از مدتی پیش وجود داشت. آن موقع هم که این یادداشت را مینوشتم، نمیخواستم یادداشتم برای کسی یا برای جایگزینم حاشیهساز شود. پیش از این مراسم این یادداشت را پاکنویس کردم و باز هم حس کردم ممکن است خواندن آن حاشیهساز شود؛ پس صرف نظر میکنم.» محسن پرویز که جایش را به بهمن دری اخوي سپرد، پیش از آنکه به بدنه دولت راه پیدا کند، نویسنده و عضو هیئت علمی دانشکده علوم پزشکی دانشگاه تهران بود. او از اعضای هيأت مؤسس انجمن قلم ایران هم بود که در دوره معاونت وزارت ارشاد حمایتهایش را از این انجمن دریغ نکرد. دوره او یکی از پرحاشیهترین دورانهايی است که معاونت فرهنگی به خود دید. اظهارنظرهای او درباره جوایز خصوصی، جنجالهای زیادی در صفحات ادبی روزنامهها، مجلات و خبرگزاریها بهپا کرد. عدهای هم فریاد کشیدند که روند صدور مجوز کتاب در دوره او سختگيرانهتر از هر دورهای است. انتقال نمایشگاه کتاب از محل دائمی نمایشگاهها به مصلّي، تبدیل به یکی از پرمناقشهترین موضوعات فرهنگی دوران او شد. اما وی با توجه به امکانات موجود و تأکید رییسجمهور، ترجیح داد اعتراض ناشران را به جان بخرد و خواسته محمود احمدینژاد را اجابت کند. با این حال او موفق شد نمایشگاهی برپا کند که مقام معظم رهبری از بازدیدکنندگان تقریباً همه ساله آن بودند. در دوران پرویز، چند جایزه ادبی نیز بنیان گذاشته شد. جوایز کتاب فصل، جلال آل احمد و گام اول در دوره او راهاندازی شد و او تا توانست از این جوایز حمایت کرد. علاوهبر اینها پرویز به نمایشگاههای استانی کتاب رونق داد و موفق شد موسسه نمایشگاههای فرهنگی را به تکاپویی وادارد که در طول سال در همه استانها نمایشگاهی برپا کند و تازههای نشر را با 40 درصد تخفیف به مخاطبان شهرستانی برساند. راهاندازی جشنواره شعر فجر، همایش شاعران ایران و جهان و تأسیس بنیاد ادبیات داستانی هم از اقداماتی بود که در دوره او صورت گرفت.درباره کارهایی که پرویز طی این 4 سال و 2 ماه انجام داد، بسیار نوشته شده و نوشته خواهد شد، اما کمتر درباره روحیات و خصوصیات اخلاقی وی سخن به میان آمده است. او مردی آرام و خونسرد است که کمتر عصبانی میشود. شمرده سخن میگوید. اول سعی میکند سئوالات خبرنگاران را دستکاری و ترمیم کند و بعد جواب بدهد.او نخستین گفتوگوی مفصل پس از برکناری از سمت معاونت امور فرهنگی را با «پنجره» انجام داد. دلش پر بود. سعی کرد آنچه را که میداند به ما بگوید، اما سعی نکرد حتی بعد از رفتنش هم به اصطلاح، پنبه کسی را بزند. او این روزها در اتاقش در ساختمان شماره 7 دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران، روزهای آرامی را بعد از نزدیک 5 سال هیاهو میگذراند. مشروح این گفتوگو را بخوانید.***شما تنها معاونی از معاونان وزير ارشاد در دولت آقاياحمدينژاد هستید که پنج سال در این سمت قرار دارید. پیش از شما آقای مختارپور، معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد بود و صحبت این بود که او به معاونت فرهنگی میآید، اما اين اتفاق نيفتاد تا اينكه او کلاً از وزارت ارشاد رفت. آيا رفتن او ارتباطی با شما داشت؟آقای مختارپور از دوستان قدیمی بنده بوده و هست، اما جزو آن دسته از دوستانم نبوده که هر از گاهی باهم گپ و گفت داشته باشیم. من او را از قدیم میشناختم و او هم عین این حالت را نسبت به بنده داشت و برخی جاها هم در شوراهای مشورتی با هم بهنوعی همکاری داشتیم. عین این موضوع درباره رابطه من و آقای دری با یک درجه خفیفتر صدق میکند. آقای مختارپور بنا به دلایلی که بخشهایی از آن را شنیدم و بخشهایی که مطمئنم، گزینه اصلی معاونت فرهنگی نبود. خودش هم شاید علاقهمند به این نبود که برخلاف تصوری که وجود داشت به معاونت فرهنگی بیاید. وی جزو گزینههای تصدی وزارت ارشاد در دولت نهم بود. بهنظرم خودش هم دنبال مسئولیتهای خیلی بزرگ نیست. به همین دلیل، تلاشی برای اینکه وزیر شود، نکرد. کمیتهای 70 نفر را برای وزارت بررسی میکرد تا در نهایت به یک نفر میرسید. جزو گزینههایی که انتهای غربال مانده بود، نام آقای مختارپور هم به چشم میخورد. ظاهراً در آن بررسیها به این نتیجه رسیده بودند از افرادی که ته غربال قرار داشتند هم در دولت استفاده شود. آقای صفارهرندی با میل و رغبت با توجه به تجربه ذیقیمت آقای مختارپور میخواست از او در وزارتخانه استفاده کند. اول، بهعنوان مشاور ویژه برایش حکم زد و بعد بهعنوان معاون مطبوعاتی. رفتن مختارپور هم فکر نکنم ربطی به من داشته باشد. معمولاً او درک روشنی از شرایط دارد. ما با هم گاهی در وزارت ارشاد و جاهای دیگر اختلافنظر کارشناسی داشتیم ولی این به هیچوجه باعث کدورت و بههم خوردن رابطه ما نشد. حالا چون نمیخواهم گفتوگوی خشکی داشته باشیم، اشکال ندارد که بگویم زمان دولت هشتم بین من و آقای مختارپور جلسهای بود که نظرات معارضی بین ما مطرح شد و آقای فرید حدادعادل که از همکاران شماست، پس از آن جلسه میگفت من نمیدانم شما چطور دعوای کارشناسی دارید، ولی باهم رفت و آمد هم میکنید. آقای مختارپور اگر اصرار میکرد، همان ابتدای کار میتوانست بهجای معاون مطبوعاتی، معاون فرهنگی شود، ولی آنقدری که من او را میشناسم، فکر میکنم خیلی اهل گرفتن پست و مقام نیست.آقاي پرويز! آيا دلخورید از اینکه به این نحو برکنارتان کردند؟من شخصا کدورتی از کسی ندارم و دستکم سه ماه است که خودم را آماده کردهام. یک ماه قبل از نمایشگاه کتاب خودم را آماده کرده بودم که جایم را به کس دیگری بدهم؛ با توجه به اینکه مکررا تغییر معاونت فرهنگی تکذیب میشد. البته این باری بود که از روی دوشم برداشته شد. من خودم نمیخواستم استعفا بدهم. اصلیترین دلیلش هم این بود که مکرر مشورت کردم و نهی شدم از اینکه استعفا بدهم. به همین دلیل خودم استعفا ندادم. از طرفی فکر میکردم کار کردن هم برای من و هم برای تیم جدیدی که در وزارتخانه کارشان را آغاز کردهاند، سخت است. طبیعتا شرایط دشواری در وزارتخانه پیش آمده بود؛ چون من که استعفا نمیدادم و استنباطم هم این بود که دوستان جدید هم باید دلیلی برای جابهجایی من پیدا کنند و این دلیل ایجاد نمیشد. نهایتا وقتی دل به دریا زدند و این اتفاق افتاد، برای من که آماده جدایی بودم، شرایط خوبی پیش آمد و بهلحاظ شخصی حالت مطلوبی برایم ایجاد شد. برای یک مدیر که در سطح معاون وزیر و یا بالاتر فعالیت میکند، این یک توفیق است که در شرایطی از مجموعه جدا شود که آخرین فعالیتش جزو فعالیتهای مثبت باشد. معمولاً این اتفاق نمیافتد و در شرایط دیگری این جداییها رخ میدهد.دقیقا میخواهم همین را بگویم. فکر نمیکنید وزارتخانه هم صبر کرد تا نمایشگاه کتاب تمام شود و از تجربه شما استفاده کنند؟ بهعبارتی آیا از شما استفاده ابزاری نکردند؟فعالیتهای من در وزارتخانه به افراد تعلق نداشت و براي كسي كار نميكردم. فکر میکنم مدیران، کارگر و سرباز جمهوری اسلامی هستند و برای آدمها کار نمیکنند. اگر نمایشگاه کتاب، ناموفق برگزار میشد، ممکن بود این ناکامی برای من و آقای حسینی نوشته میشد، اما در اصل، یک فعالیت ناموفق برای جمهوری اسلامی بود. ممکن است چنین چیزی در اندیشهشان بوده باشد، اما بهنظرم این فکر کوتهبینانهای است یا اینکه ما باید آدمها را نشناسیم و اینطور نگاه کنیم. استنباط شخص خودم این بود که این اتفاق بهزودی رخ خواهد داد، اما تأثیری در کار ما نداشت. ما تا شب قبل از این اتفاق، همچنان در نشست انجمن ناشران بینالمللی بودیم و بهطور مبسوط درباره برنامههای آتی صحبت میکردیم. دوستانی که از نزدیک با من کار میکردند، الان که به گذشته مراجعه میکنند، قرائنی مبنی بر اینکه من خودم را آماده کرده بودم، پیدا میکنند، اما آنها که دور از مجموعه ما بودند، ممکن است خیال کنند ما غافلگیر شدهایم. میدانید که آقای حسینی برای من حکم نزده بود و این خود یک قرینه بزرگی دال بر این بود که همکاری ما با هم تداوم طولانیمدت نخواهد داشت. شما میفرمایید طوری مدیریت کردید که بهانهای دست دیگران ندهید. اما دیدیم که در مناظرههای انتخاباتی، رییسجمهور در مناظره با جدیترین رقیبش در تنها حوزهای که مجبور به اذعان و اعتراف میشود کاستیهایی وجود دارد، حوزه کتاب است. آیا فکر نمیکنید از همینجا ماجرای کنار رفتن محسن پرویز شروع میشود؟خیلی سئوال خوبی است. اولا من این را نگفتم و چنین ادعایی هم نکردم که ما مورد انتقاد نبودیم و سعی کردیم طوری کار کنیم که مورد انتقاد نباشیم. عرض کردم که شاید پاسخ روشنی براي این تغییر وجود نداشت، وگرنه انتقادها از مجموعهها معمولاً وجود دارد و اگر آدم دنبال انتقاد باشد، همیشه مسائلی هست. در این مدت تصورم این است که مستمسکی برای تغییر فراهم نشد. به هرحال برای تغییر و انتخاب معاونان، هر وزیری دستش باز است و اصلا ملزم نیست دلیل ارائه دهد. اما در مورد مناظرهها از این نکته غفلت میشود: یک کاندیدایی مطرح کرد که کتابهایی بارها مجوز میگیرند و بعدا لغو مجوز میشوند. در پاسخ به این انتقاد، رییسجمهور گفت: «من با این موضوع موافقم.» خب من خودم هم موافقم. کتابی که مجوز گرفته، نباید لغو مجوز شود؛ مگر در شرایط استثنایی که من شرایطش را هم گفتهام. مثلا ما زمانی که در شرایط جنگ با عراق بودیم، ممکن است در آن زمان کتابی چاپ شده باشد که در آن به عراقیها اهانت شود، اما الان باید بگوییم که بعثیها یا رژیم عراق یا صدام وگرنه با عراقیها که ما دشمنی نداریم.از سوی دیگر به این ماجرا باید به شکل یک پرونده کامل نگاه کنیم. سه روز بعد از آن مناظره، مطلبی در سایت شخصی رییسجمهور قرار گرفت که به نکات مثبت حوزه کتاب هم اشاره شد. متأسفانه نمیدانم چرا آن نکات مثبت مورد غفلت قرار گرفت و آنچه مورد پذیرش واقع شد، تنها همین اعتراف رییسجمهور بود. بعد از ماجرای آن مناظره، من با وزیر وقت راجع به موضوع کتاب صحبتی کردم و چون نظراتمان با هم منطبق نبود، هیچوقت آنچیزی را که با او در موردش صحبت شد، منتشر نکردم. من نظرم این بود که آقای صفارهرندی چیزی راجع به این موضوع بنویسد که نپذیرفت. از طرفی ما داریم الان از یک چیزی غفلت میکنیم و آن اینکه من معاون فرهنگی بودم، مدیر اداره کتاب که نبودم. شما مصاحبههای قبلی مرا ببینید. هیچجایی نیست که بهطور مطلق از شیوه اجرایی کار اداره کتاب دفاع کرده باشم، ولی لازم نبود من اینها را در سطح عموم مطرح کنم. با دوستان گفتوگو و حتی بگو مگو کردم که باید شکل اجرایی اداره کتاب، شکلی مناسبتر از قبل باشد. شش ماه بعد از آمدنم، نامه محرمانهای به آقای صفارهرندی نوشتم و گفتم که مدیر اداره کتاب از دوستان ما و کارشناسان کتاب هستند، اما من او را بهعنوان مدیر قبول ندارم. اگر اجازه بدهید از او در جای دیگری استفاده کنیم و شخص دیگری را بهعنوان مدیر اداره کتاب انتخاب کنیم که آقای وزیر نپذیرفت. دیگر از ید قدرت من خارج بود. فکر نمیکنم آقای رییسجمهور هم از این موضوع بیاطلاع باشد. من از کلان حوزه کاری خودم همیشه دفاع کردم، اما مسئول بالاتر از من هم وجود داشته که همیشه خودم را ملزم میدیدم از او تبعیت کنم. در دوره 10 ماهه آقای حسینی هم سعی کردم این شیوه برقرار باشد. شیوه اجرایی اداره کتاب که مورد تأیید بنده هم نبود مورد انتقاد رییسجمهور در آن مناظره بود. آیا شما ارزیابیتان این نیست که اخیرا حجم انتقادات از اداره کتاب کاهش پیدا کرده؟ ارزیابی من این است که کاهش پیدا کرده و با هرکدام از دستاندرکاران این حوزه هم که حرف بزنیم، میگویند کاهش پیدا کرده است. چه اتفاقی آنجا افتاده؟ این نیست که نظارت پیش از انتشار را حذف کرده باشیم. بهنظرم آقای اللهیاری شایستهترین فرد برای سمت مدیر اداره کتاب در روز اول نبود و برای خیلی از امور دیگر مناسبتر بود. اما امروز او یک تجربه یکساله دارد که فکر میکنم شایستهترین فرد برای این سمت است. اتفاقی که افتاده، این است که وقتی میخواستم آقای اللهیاری را به اداره کتاب بفرستم، به او تأکید کردم که نمیخواهد اصول را زیر پا بگذارید، اما مؤلف و مترجم حقی دارد که نباید پایمال شود. عموم انتظارات بهحق منظورم است که باید جوابشان داده شود. جوابی هم که به آنها داده میشود، باید بهحق باشد؛ نه نزد آن فرد، بلکه نزد عقلا. به آقای اللهیاری تأکید کردم شکل ساختاری باید اصلاح شود و او هم تلاش خودش را کرد و به حرفم گوش داد و نتیجه تلاشش هم این بود که تا اندازه زیادی شرایط کار عوض شد. اگر فرض بگیریم رییسجمهور از ماجرای اداره کتاب ناراضی بود، از مرحله صدور مجوز پیش از چاپ تا شکل اجرایی کار، پس خیلی موضوع به من برنمیگردد.مگر اداره کتاب به معاونت فرهنگی مربوط نمیشود؟چرا، منتها شرایط دیگری هم بوده که عرض کردم.از ابتدای آمدن آقای احمدینژاد گفته میشد که رییسجمهور حق انتخاب معاونان وزیر را هم دارد. این موضوع در وزارت ارشاد با این شکلی که میفرمایید دیده میشد؟در دولت نهم که معاونها را آقای صفارهرندی انتخاب کرد، اما روال کلی در مورد مدیران کل اینطور است که حکم را وزیر میدهد. برای انتخاب مدیران هم نوعی تفاهم میان وزیر و معاون وجود دارد. درباره مدیریت اداره کتاب، نظر من و آقای صفارهرندی با هم منطبق نبود، اما من از نظر او تبعیت کردم که البته این موضوع فراز و فرودهایی هم داشت. استنباطم این بود که در درازمدت ممکن است این بحثها به کدورت بین ما منجر شود. پس خیلی مواقع بحث را ادامه نمیدادم و حتی خیلیجاها که در اینباره به وزیر نامه مینوشتم، نمیدادم تایپ کنند که موضوع در وزارتخانه هم نپیچد. شما فرمودید از فردی دلخور نیستید. پس از چهچیز دلخورید؟من از کسی دلخور نیستم، اما یک چیزی را نمیپسندم و فکر میکنم این بدعت غیرحسنهای را که در مراکز اجرایی دارد باب میشود، همه اهالی فرهنگ باید دست به دست هم بدهند و نگذارند سنت شود. آن هم اینکه افراد بدون اطلاع خودشان جابهجا میشوند و به شکلی جابهجا میشوند که در گذشتههای دور این شکل جابهجایی برای افراد متخلف بوده است. مثلا در قدیم، وقتی کشف میشد یک نفر دزد است و یا مشکل اخلاقی دارد، برای اینکه فرصت را از ادامه انحرافات این فرد بگیرند، درجا او را حذف میکردند. اما کسی که اهل اینجور انحرافات نبوده با عقل جور درنمیآید به این شکل عزل شود. اگر کسی بخواهد از شغلی به شغل دیگر برود، دو ماه قبل به او میگویند. یا کسی را که میخواهند بازنشسته کنند، سه ماه قبل او را مطلع میکنند. این شکل مناسبی نیست که در وزارت ارشاد در دوره جدید به کرات اتفاق افتاده است. آقای ایمانی خوشخو را هم میدانم که تا چند دقیقه قبل از جابهجایی مطلع نبود. صبح آن روز با هم گفتوگو داشتیم و فکر میکرد بهکارش ادامه میدهد. آقای ملکیان تقریبا برایش همین اتفاق افتاد. در معاونت سینمایی هم اگر آقای جعفری جلوه آمادگی تغییر داشت از آن نوع آمادگیهایی بود که خودم گفتم؛ یعنی استنباطي فردی بود که قرار است بهزودی برود.انتخاب آقای دری بهعنوان معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد نظر آقای احمدینژاد بود یا مشایی یا حسینی؟من اطلاعی ندارم. باید از خودشان بپرسید. فکر میکنم قدری برایتان سوءتفاهم پیش آمده است. تا این لحظه که این را پرسیدید، تصورم این بود که صد درصد انتخاب آقای حسینی است، اما شما طوری سئوال کردید که انگار اطلاعاتی بیش از من دارید. زمانیکه آقای حسینی مسئول انتشارات سروش بود، آقای دری مشاورش بود؛ بعد هم که معاون او شد. حدود شش ماه پیش آقای حسینی به من پیشنهاد داد كه آقای دری را بهعنوان مدیرکل اداره کتاب بگذاریم، اما او انتخاب من نبود. به آقای حسینی گفتم اگر نظرتان قطعا همین است، من مدتهاست از او بیخبرم. بگویید آقای دری بیاید و صحبت کنیم. اما آقای حسینی موضوع را پیگیری نکرد و فراموش شد. از آنجا که فاصله زمانی اتفاق افتاد به آقای حسینی گفتم چون آقای اللهیاری دوره سرپرستی اداره کتاب را با موفقیت سپری کرده، او را به مدیریت اداره کتاب منصوب کنید. آقای حسینی هم پذیرفت و حکمی داد. منتها من فکر میکردم موضوع آقای دری فراموش شده است، اما استفاده از او در وزارتخانه از قبل در ذهن آقای حسینی بوده است. اما من نمیدانم آقای احمدینژاد و مشایی چقدر آقای دری را میشناسند. چون آقای دری در مراسم معارفه گفت از اعتماد رییسجمهور و انتخاب آقای حسینی تشکر میکنم.اگر به این قرینه میگویید، آقای دری دو روز قبل از انتصاب پیش رییسجمهور بود. از آقای حسینی خواسته او را پیش رییسجمهور ببرد و طرح و برنامههایش را ارائه کند و رییسجمهور هم پذیرفته که بهعنوان جانشین بنده معرفی شود. احتمالاً تشکر از این باب بوده است.شما باز هم این ظن را تقویت میکنید که رییسجمهور در انتخاب معاونان وزرا نقش مستقیم دارد.شما بحثتان دولت نهم بود. دولت نهم با دولت دهم در مسائل سیاسی و نوع مدیریت، قدری متفاوت است. رییسجمهور با همه معاونان صحبت نمیکند و اساسا چنین زمینهای فراهم نمیشود؛ مگر اینکه برخی معاونتها را احساس کند حساس و ویژهترند و یا وزیر مربوطه احساس کند درباره فلان معاونت باید با رییسجمهور صحبت کند که بعدها مورد انتقاد قرار نگیرد. آقای احمدینژاد شناخت نسبی درباره من دارد و تصورم هم این نبوده که نارضایتی ویژهای از حوزه ما داشته باشد. قرینه اصلی حرف من هم صحبتهای او در اختتامیه نمایشگاه امسال است. شما میگویید مدیر اداره کتاب آن زمان را انتخاب نکردید و با روش اجرایی او هم مشکل داشتید و حکمشان را هم وزیر وقت داده است. منظورتان این است که عملکرد او به شما مربوط نمیشود؟من میتوانم سطوح مختلفی از عکسالعمل نسبت به گفتوگویم با آقای صفارهرندی را داشته باشم. هرکس نسبت به مجموعه زیردستش پاسخگوست. به صحبتهای من طی این مدت مراجعه کنید. چون چالشیترین بحث، موضوع کتاب بوده، عموما جواب دادم. هر اتفاقی که در اداره کتاب افتاده، قانونا اول بر عهده مدیر اداره کتاب و بعد معاون فرهنگی و بعد وزیر ارشاد است. حالا ممکن است نظرات بین معاون و وزیر مغایر باشد.بعد از مراسم معارفه، وزیر ارشاد در گفتوگو با خبرنگاران گفت، اولا دوران مسئوليت مدیران در جمهوری اسلامی معمولاً چهار سال است که دوره آقای پرویز پنج سال بوده است.چهار سال و دو ماه. سپس او گفته کتابهایی که در جمهوری اسلامی منتشر شده، زیبنده نظام نیست. یعنی همان چیزی که محل مناقشه شما و آنهاست؟فکر میکنم خبرنگاران خیلی فشار آوردند و اصرار کردند که دلیل عزل من حتما ذکر شود و آقای حسینی مجبور شده چنین جملهای بگوید. شما مجموعه سخنان وزیر را باید کنار هم بگذارید. او از آن طرف در مراسم تودیع هم گفت، از پرویز چیزی جز خوبی ندیدم. اینها که تعارفات معمول در مراسم تودیع و معارفههاست. پس آن جمله هم تعارف است.بله آقای وزیر این را گفتند. از آن طرف هم گفتند در سفرهای استانی مردم از تنها معاونت وزارت ارشاد که رضایت دارند معاونت فرهنگی است؛ بهخاطر نمایشگاههای کتاب در استانها.آفرین! این جمله که دیگر تعارف نیست. در مراسم تودیع، او نکاتی گفت که دال بر رضایتمندی در حوزه کاری ماست. دو نفر از دوستان نزدیک آقای حسینی که جزو همکاران او در وزارتخانه بوده و دوستان قدیمی و همشهری او هستند (همانهایی که قبل از نمایشگاه مأمور بودند به من اطمینان دهند هیچ تغییری در معاونت فرهنگی رخ نخواهد داد) نزد من آمدند و هر دو میگفتند ما هیچ نکته منفی از شما ندیدیم و ارزیابی کلانشان این بود که کمترین تنش در معاونت فرهنگی بوده است. اینکه دیگر تعارف نیست. در کار که تعارف نداریم. تعارف برای گپ و گفتهای صمیمی است. این را قبول دارید که در دولت آقای احمدینژاد هرکس خواسته تودیع شود با بغض و دلخوری رفته است؟این را بهطور مطلق نمیپذیرم، اما مواردی دال بر تأیید صحبت شما هم در ذهنم هست. درباره اینکه کتابهایی چاپ میشود که زیبنده نظام نیست، این گفته باید بررسی شود. قطعا همه 55 هزار عنوان در سالهای قبل و 61 هزار و 500 عنوان در سال قبل که منتشر شده، فاخر نیستند و خیلیهایش ممکن است در حوزههای مختلف کتابسازی باشد. اما این در همهجای دنیاست. از آن طرف ما یک ضوابط قانونی داریم که باید به آن پایبند باشیم. وقتی در جلسه شورایعالی انقلاب فرهنگی نشستم، دغدغه رییسجمهور و اعضای شورا و برخی اعضا را که 40 سال در این مملکت کار فرهنگی کردند و قطعا برای من ارزشمند است و بالاتر از همه نظرات مقام معظم رهبری را میشنوم، نمیتوانم این موارد را زیر پا بگذارم. وقتی ضوابط نشر را بررسی میکردیم، دغدغه اصلی این بود که مبادا فلان کتاب که بنا به سلایقی کتاب خوبی نیست، مجوز نشر نگیرد. این دغدغه اصلی اهل فرهنگ این مملکت بوده و هست. لابهلای این کتابها ممکن است آثاري باشد که ارزش هنری و فرهنگی و اندیشگانی بالایی نداشته باشد، اما مگر میشود جلوی انتشار اینگونه کتابها را گرفت؟ بارها پیش آمده که در دوره مدیریت آقای اللهیاری با هم مناظره کردهایم و به من گفته دوستانی که کتابهای شعر را بررسی میکنند، میگویند کتابهایی که برای مجوز شعر آمده، برخی اصلا شعر نیست و مشکل وزن و قافیه و محتوا دارد. اینها را چه کنیم. توصیه این است که به آنها اجازه انتشار ندهیم. من بارها به آقای اللهیاری گفتهام که ما نمیتوانیم این کار را بکنیم. اگر از ما سئوال کردند، چرا فلان کتاب مجوز نگرفت، باید بتوانیم به قانون و ضوابط قانونی استناد کنیم و بگوییم مثلا این کتاب، اهانت به قومیتهاست و یا منجر به ترویج فحشا در جامعه میشود. مگر دلبخواه ماست که بخواهیم جلوی کتاب را بگیریم؟ بحث صدور مجوز بحث ظریفی است. نمیگویم در دوره من، قانون نعل به نعل قانون رعایت شده است. سلایق مختلفی وجود دارد، اما اگر بخواهیم سختگیری کنیم، حقوق مؤلف، مترجم و ناشر پایمال میشود. به هر حال سطحی از شعور را هم برای افراد جامعه باید در نظر بگیریم. اگر کتابی سخیف است، ملت نمیخرند. حالا ما چرا مجوز ندهیم؟اما خیلیها معتقدند بیشترین سختگیریها در صدور مجوز کتاب در دوره شما اعمال شد؟من پیش از این دو مصاحبه بلند با يك خبرگزاری داشتهام و غیر از این حرف را نزدهام. در بحث مجوز قبل از انتشار، گروهی میگویند اصلا نیازی به مجوز پیش از انتشار نیست و باید به این سمت برویم که هرکس، هرچیزی خواست بتواند منتشر کند. من با این مخالفم.شما در همان مصاحبه گفته بودید حذف مجوز پیش از نشر یعنی نابودی صنعت نشر کشور.همین الان هم نظرم این است. مسئولیت هر کتابی که مجوز میگیرد، با اداره کتاب است. آقای رییسجمهور هم تأکید کرده که وظیفه ارشاد همین نظارت است. الآنکه دیگر مسئول نیستم، اما بهعنوان یک کارشناس کتاب ميگويم، اگر مجوز پیش از نشر کتاب را حذف کنیم، صنعت نشر کاملا نابود میشود. هرکس بگوید میخواهیم قانونی به مجلس یا شورای عالی انقلاب فرهنگی ببریم که مجوز پیش از نشر کتاب را مثل مطبوعات حذف کنیم، میگویم او میخواهد نشر کتاب را نابود کند. چون ماهيت کتاب با مطبوعات فرق میکند. فرض کنیم بگویند عین قانون مطبوعات را درباره مجوز میخواهیم در مورد کتاب هم اعمال کنیم. مثلا روزنامه ایران را در نظر بگیرید. یک کاریکاتور در ضمیمه این روزنامه آنهم در روز تعطیل منتشر میشود که از آن بهطور غیرمستقیم اهانت به یکی از اقوام برداشت میشود. حالا خیال کنید این اتفاق در یک کتاب 400 صفحهای رخ دهد. آن کتاب توقیف میشود و باید خمیر شود. برای ناشرش هم قرار وثیقه صادر میشود. وقتی روزنامه ایران توقیف شد، سرمایهای از مطبوعات بالفعل تلف نشد، اما اینجا حداقل 500 میلیون تومان سرمایه به باد میرود و برای ناشر هم قرار وثیقه صادر میشود. ما نمونهای داریم که ناشر در سال 150 عنوان کتاب چاپ کرده که بیش از 50 درصد آن یعنی حدود 80 کتاب مشروط بر اصلاح است. یعنی 50 درصد کتابهای این ناشر با حذف نظارت پیش از انتشار باید خمیر شود.شما شمارگان را هم در نظر بگیرید. روزنامه با شمارگان حدود 100 تا 500 هزار نسخه در روز منتشر میشود، اما یک کتاب در هزار و 500 نسخه منتشر میشود؟من دارم درباره ضرر اقتصادی قضیه بحث میکنم و میگویم نصف سرمایه ناشر به باد فنا میرود؛ پنبهاش زده میشود؛ ورشکسته میشود.شاید این اصلاحات بهزعم ممیز اداره کتاب باید اعمال شود. ممکن است بعد از انتشار شاکی نداشته باشد؟چرا نداشته باشد؟ شما دارید حکم صادر میکنید. آیا واقعا در مطبوعات اینطور است؟ به مصداق این همه روزنامه و نشریاتی که هرازگاه توقیف میشود، اگر عین قضیه را بر کتاب منطبق کنیم، بازهم میگویید شاکی ندارد؟ مگر شاکی صرفا شاکی خصوصی است؟ مدعیالعموم میتواند شکایت داشته باشد. شما اطلاعاتتان در این زمینه کافی نیست. کسانی که بولتنهای محرمانه چاپ میکنند، در کتابها میگردند پنج جمله پیدا میکنند و میگویند اینها تخلف است و همانها میروند بهعنوان مدعیالعموم شکایت میکنند.این افراد چه کسانی هستند؟خیلیها. ممکن است غیرت دینی موجب این کار شود. یعنی طرف خیال کند کتابی منتشر شده که منجر به ترویج فحشاء در جامعه میشود. البته خیلی از اینها هم بهحق است. مثلا سه ماه پیش امام جمعه یکی از شهرها نامهای به وزیر نوشته و نسبت به انتشار کتابی که دو سال پیش منتشر شده اعتراض كرده است. آن کتاب هنوز موجود است. مطبوعات امروز منتشر میشوند، اما کتاب همیشه در جامعه باقی است. پس ممکن است طرف احساس تکلیف کند. پس هر کس میتواند شاکی باشد. حال شما میگویید میخواهیم جامعه دیگری بسازیم که در آن بیتفاوتی در حوزه کتاب وجود داشته باشد که هر کسی هر چیزی خواست بنویسد و منتشر کند و کسی هم شکایت نکند، اما من میگویم این با واقعیت جامعه ما سازگار نیست. در جامعه ما اگر مجوز پیش از انتشار کتاب را حذف کنیم، طیف کثیری از جامعه ناشران که خیلی از آنها زحمتکشند، بهخاطر دو جمله در داخل کتاب بیکار میشوند.اینها فقط فرد هستند یا نهادها هم میتوانند باشند؟نهادها هم ممکن است باشند. چقدر در تصمیمگیریها و یا سیاستگذاریهای نمایشگاههای کتاب در دوران شما نقش داشتند. در دوره بنده بهاستثنای وزیر، کس دیگری در حوزه اداره کتاب، بهاستثنای اینکه فلان کتاب چاپ شود یا نشود، اعمال نظر نمیکرد. عدم عرضه نمایشگاهی بعضی از کتابها که مجوز وزارت ارشاد را هم دارند در نمایشگاههای کتاب دوره شما باب شد. مدیر کمیته ناشران داخلی نمایشگاه میگفت که کتابها را به درخواست کمیته نظارت و ارزشیابی نمایشگاه جمع میکنیم. مدیر کمیته نظارت و ارزشیابی هم میگفت نهادهایی غیر از وزارت ارشاد خواستار جمعآوری این کتابها هستند. گفته میشود نهادهای غيرفرهنگي و حتي امنيتي گاهی خواستار جمعآوری برخی از کتابها هستند. شما تأیید میکنید؟اول اینکه عدم عرضه برخی کتابها در نمایشگاه در دوره ما باب نشد و از اولین دوره برپایی نمایشگاه اینطور بوده که همه کتابها اجازه عرضه نمایشگاهی ندارند و معمول این است که نظارت میشوند. ما ساختار نمایشگاه را عوض نکردیم و ساختار، همان است که قبلا بود، اما اینکه افراد یا نهادهایی اعلام کنند که فلان کتاب نباشد، نه از سوی وزارت اطلاعات و نه جاهای دیگر، چنین نبوده است. یک حوزه کاری برای ما تعریف شده که نباید اجازه مداخله دیگران به این حوزه را بدهیم. اما نکات دیگری هم هست؛ مثلا میگوییم امنیت نمایشگاه بر عهده نیروی انتظامی است. اگر امنیت بر عهده نیروی انتظامی است، بهنظرات آنها هم باید توجه کنیم. یعنی اگر میگویند گزارشی دارند دال بر اینکه فردا قرار است 10 نفر بیایند بهخاطر وجود فلان غرفه در نمایشگاه تظاهرات و درگیری ایجاد کنند، ما باید مانع حضور آن افراد شویم. اگر خود غرفه میخواهد تحریک کند، باید به او هم تذکر دهیم. نزدیکیهای آغاز نمایشگاه یکی از دوستان به من گفت افراد برخی کمیتهها مایلند دو ـ سه عنوان کتاب در نمایشگاه نباشد. پرسیدم چرا؟ دلایلی که ارائه داد، ضابطهای نبود و بیشتر سلیقهای بود. به او گفتم که اصلا زیر بار نروید.شما از کسانی بودید که اظهارنظرهایتان درباره جوایز خصوصی حواشی زیادی ایجاد کرد. خیلیها میگویند در دوره شما جوایز خصوصی فقط به جشن داستان انقلاب، جایزه شهيد غنیپور و قلم زرین ختم شد. اگر به زعم شما دبیران و داوران جوایز خصوصی از لابیهای خارج از کشور پولی دریافت میکردند، بهتر نبود آن افراد را معرفی و جوایزشان را هم ملغی اعلام میکردید تا حداقل سایر جوایز خصوصی بتوانند کار خود را انجام دهند؟ فکر نمیکنید این چوب را بر سر همه جوایز خصوصی زديد و عدهاي را به محاق تعطیلی کشیديد؟من همه آنچه را درباره جوایز خصوصی گفتم، میپذیرم. گفتم یک واژه غلطی باب شده که میگویند یک جایزه خصوصی است و یک جایزه دولتی. جایزه دولتی به این معنا نداریم. یعنی دولت، برگزیدگانش را معرفی نمیکند. اصلا در دوره جمهوری اسلامی، دولت و ملت از هم جدا نیستند. دولتی یعنی پولش را دولت بدهد.عموما کسانی که از کلمه جوایز دولتی استفاده میکنند، رسانههای معاند مثل VOA و BBC هستند. در جایزه کتاب سال، هزار و 200 داور از اساتید دانشگاه حضور دارند. ما که نمیتوانیم همه هزار و 200 داور را بخریم تا از وقایع پشت پرده چیزی نگویند. آنها اینقدر ارزان خودشان را نمیفروشند. شما یک مورد در دوره من بگویید که ما مثلا سفارش کردیم فلان اثر برگزیده شود. اینکه پول جوایز خصوصی را دولت بدهد، چه اشکالی دارد دولت از امور فرهنگی حمایت کند؟اشکال ندارد و فیالنفسه ارزشمند هم هست، اما نه به قیمت تعطیلی جوایز خصوصی؟یکی از دلایل تعطیلی همان جوایز خصوصی این بوده که قبلا دولت پولشان را میپرداخت. حالا پولشان قطع شده و به تعطیلی کشیده میشوند.میشود این جوایز را نام ببرید؟من ضرورتی نمیبینم که اسم ببریم. خیلی از این جوایز خصوصی بهنظر من یک محفل خصوصی کمارزش با داوریهای رانتی برای مطرح کردن برخی افراد هستند. البته همه آنها را نمیگویم.آیا میشود در یک جریان طبیعی فرهنگی که آدمهای مفیدی کارها را داوری میکنند و همه آثار درست و حسابی بررسی میشوند و کارشناسی در داوری صورت میگیرد و نتایج داوری همراه با دلایل اعلام میشود، جایزهای تعطیل شود، چون صرفا معاون فرهنگی میگوید برخی جوایز از خارج پول میگیرند؟ از طرفی من که غیر از این حرفها کار دیگری نکردم. من که نیروی امنیتی ندارم ببرم جایزهای را تعطیل کنم. آیا با این تعریف، میتوانیم بگوییم جوایزی مثل شهيد غنیپور و قلمزرین هم جزو جوایز دولتی هستند؟این تعریف را شما کردید. من که جوایز دولتی را کسر شأن نمیدانم. جوایز دولتی جمهوری اسلامی ایران جزو افتخارات نظام است. آیا فکر نمیکنید علت نحیف شدن جوایز خصوصی شاید بهرهبرداری آشکار و پنهان از بودجه عمومی بوده؟ بدون اینکه اسم ببرند. یک چیزی در دولت معروف به تساهل و تسامح باب بود و آن اینکه از پول مردم در جهتگیری علیه مردم استفاده میشد. این موضوع در دولتی که بنده افتخار خدمتگذاری در گوشهای از آن را داشتم، جمع شد. هیچیک از جوایزی که مدنظر شماست، پولی از ما دریافت نکردند، اما آیا میتوانند اعتراف کنند از دولتهای قبلی هم کمکی نگرفتند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]
صفحات پیشنهادی
پشت پرده برکناری یکی از زنان قدرتمندجهان/ تظاهرات موتوری در ...
پشت پرده برکناری یکی از زنان قدرتمندجهان/ تظاهرات موتوری در خیابانها-عناوین روزنامه های کشور فرانسه در هفته گذشته بیشتر بر تغییرات مدیریتی در تاسیسات ...
پشت پرده برکناری یکی از زنان قدرتمندجهان/ تظاهرات موتوری در خیابانها-عناوین روزنامه های کشور فرانسه در هفته گذشته بیشتر بر تغییرات مدیریتی در تاسیسات ...
روایت سایت حامی دولت از پشت پرده عزل ناگهانی و ابقای مجدد ...
روایت سایت حامی دولت از پشت پرده عزل ناگهانی و ابقای مجدد صفار هرندی پس از اطلاع از این مسئله، دفتر رئیسجمهور که برکناری صفار را ظهر امروز به وی ابلاغ کرده ...
روایت سایت حامی دولت از پشت پرده عزل ناگهانی و ابقای مجدد صفار هرندی پس از اطلاع از این مسئله، دفتر رئیسجمهور که برکناری صفار را ظهر امروز به وی ابلاغ کرده ...
پشت پرده برکناری مدیرعامل منطقه آزاد کیش چیست؟
پشت پرده برکناری مدیرعامل منطقه آزاد کیش چیست؟-اقتصاد > بازرگانی - گفته می شود بین حضور آیت الله هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایام نوروز و ...
پشت پرده برکناری مدیرعامل منطقه آزاد کیش چیست؟-اقتصاد > بازرگانی - گفته می شود بین حضور آیت الله هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در ایام نوروز و ...
- پشت پرده عزل مشکوک وزیر امور خارجه
پشت پرده عزل مشکوک وزیر امور خارجه-راسخون: در اصل يكصدوسي و ششم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است؛ «رئيس جمهور مي تواند وزراء را عزل كند» و در اصل ...
پشت پرده عزل مشکوک وزیر امور خارجه-راسخون: در اصل يكصدوسي و ششم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است؛ «رئيس جمهور مي تواند وزراء را عزل كند» و در اصل ...
پشت پرده برکناری جنجالی یک معاون وزیر
میخواستند منابع طبیعی را تکه تکه کنند پشت پرده برکناری جنجالی یک معاون وزیر رئیس سابق سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری با تشریح دلایل برکناری خود از ...
میخواستند منابع طبیعی را تکه تکه کنند پشت پرده برکناری جنجالی یک معاون وزیر رئیس سابق سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری با تشریح دلایل برکناری خود از ...
پشت پرده برکناری مددی در ساعت 10:30 شب
پشت پرده برکناری مددی در ساعت 10:30 شب پروژه برکناری مددی به حدی سریع پیش رفت که پس از برکناری وی در ساعت 10 و 30 دقيقه شب گذشته، بلافاصله در ساعت ...
پشت پرده برکناری مددی در ساعت 10:30 شب پروژه برکناری مددی به حدی سریع پیش رفت که پس از برکناری وی در ساعت 10 و 30 دقيقه شب گذشته، بلافاصله در ساعت ...
پشت پرده برکناری
پشت پرده برکناری محسن پرویز محسن پرویز، 50 ماه معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او تنها معاون این وزارتخانه بود که بعد از دولت دهم، همچنان به ...
پشت پرده برکناری محسن پرویز محسن پرویز، 50 ماه معاون امور فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. او تنها معاون این وزارتخانه بود که بعد از دولت دهم، همچنان به ...
پشتپرده یک برکناری جنجالی در حوزه علمیه قم
پشتپرده یک برکناری جنجالی در حوزه علمیه قم-پشتپرده یک برکناری جنجالی در حوزه علمیه قم بر اساس طرح حجتالاسلام عباسی کلاس های سطح ۲ حوزه به جای برگزاری ...
پشتپرده یک برکناری جنجالی در حوزه علمیه قم-پشتپرده یک برکناری جنجالی در حوزه علمیه قم بر اساس طرح حجتالاسلام عباسی کلاس های سطح ۲ حوزه به جای برگزاری ...
پشت پرده برکناری مدیرعامل مؤسسه همشهری
پشت پرده برکناری مدیرعامل مؤسسه همشهری- القاء برخورد با عامل تخریب دولت در روزنامه همشهری در پی انتقاد یک مقام عالی رتبه و امتناع مدیرمسئول این روزنامه از ...
پشت پرده برکناری مدیرعامل مؤسسه همشهری- القاء برخورد با عامل تخریب دولت در روزنامه همشهری در پی انتقاد یک مقام عالی رتبه و امتناع مدیرمسئول این روزنامه از ...
- پشت پرده برکناری مدیرعامل پارس خودرو
پشت پرده برکناری مدیرعامل پارس خودرو-راسخون : یک روز پس از آنکه برنامه سال 90 علی ملک در سایپانیوز -ارگان رسمی اطلاع رسانی گروه خودروسازی سایپا- اعلام شد ...
پشت پرده برکناری مدیرعامل پارس خودرو-راسخون : یک روز پس از آنکه برنامه سال 90 علی ملک در سایپانیوز -ارگان رسمی اطلاع رسانی گروه خودروسازی سایپا- اعلام شد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها