واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: جاي مردان نيايش خالي است خدايا دردمندم، روحم از شدت درد ميسوزد، قلبم ميجوشد، احساسم شعله ميكشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه ميزند، تو مرا به بستر مرگ آسايش بخش.
عصرایران ؛ سيدجواد سيدپور - اين روزها جايشان بسيار خالي است. در كوران حوادث تلخ و شيرين، در غمها و شاديهاي يك ملت، در سختي و آسايش روزگار، در اين سو و آن سوي اين زمان پرگذار، جاي شهدا خالي است ، جاي مرداني از جنس شهيد چمران خالي است.مردان زلالي كه گويي از زمهرير نيايش و گلوله سر برآوردند و براي ما «چگونه زيستن» و «چگونه مردن» را بر جاي نهادند تا روايت خالصانهاي براي اين دعا باشند كه «خدايا تو چگونه زيستن را به من بياموز، چگونه مردن را خود خواهم آموخت.»و آنان هم چگونه زيستن را به ما آموختند و هم چگونه مردن را و اين است شاهكار انسانسازي و درس جاودانه شهدا و اين تبارند كه جايشان اين روزها خيلي خالي است.مردان نيرومندي كه در جبهه نبرد چون پولاد سخت و مقاومند و در محراب نيايش نهايت خضوع و عشق؛ و عشق اكسير حيات ماست و سلاح واقعي اينان كه با مرگ پنجه در پنجه افكندند و آنرا شكست دادند، كه براي چنين كساني مردن در بستر تباهي و تلخ كامي است كه شهدا ايستاده ميميرند و مرگ را سرافكنده و شرمسار ميسازند.اين قلبها با آب ديده، آبديده ميشوند تا در برابر ظلم بايستند و در مقابل مظلوم كرنش كنند: «آدمي قلب دارد كه مركز احساس عرفاني و ارتباط با كانون نامرئي حيات و درك زيبايي است، اين قلب با محصولات عقل سيراب نميشود، نيايش لطيفترين و عميقترين نياز فطري قلب است، هنگام نيايش پردههاي ضخيم عالم محسوسات از روي قلب به كنار ميرود و مشعل فروزان روح آدمي نور افشاني ميكند، نيايش، آرامش ضمير ميآورد، نفس را تصفيه ميكند و روح را انسباط ميدهد، ايجادنشاط می کند وظرفیت وجود انسان را از کمال مطلق لبریز مينمايد» (چمران – نياش)و او كه لبريز از حق ميشود، نفسش حق و رفتارش حق ميگردد و در جستوجوي حق از اين سوي سياره سرگردان به آن طرفش ميرود تا بيابد و ببيند و بشناسد حق را و حقيقت را.اما در اوج مبارزه قلبي مملو از عشق و نور و نيايش دارد كه «خدايا دردمندم، روحم از شدت درد ميسوزد، قلبم ميجوشد، احساسم شعله ميكشد و بند بند وجودم از شدت درد صیحه ميزند، تو مرا به بستر مرگ آسايش بخش» تا بيابد حقيقت را.و ميگويد، خاضعانه و مملو از خلوص: «خدايا مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات ده، تا حقايق وجود را ببينم و جهان زيباي تو را مشاهده كنم و خدايا پستي دنيا و ناپايداري روزگار را هميشه در نظرم جلوهگر ساز تا فريب زرق و برق عالم خاكي، مرا از ياد تو دور نكند.»و اينانند كه جايشان اين روزها خالي است، مردان بيادعايي كه به اساطير شانه زدند و از آن فراتر رفتند و در دور دست خاطرات براي هميشه زمان ماندند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]