واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نامه ها و منشات جامي
نامه ها و منشأت جاميتأليف: نورالدين عبدالرحمن بن احمد جاميمقدمه و تصحيح: عصام الدين اورون بايف و اسرار رحمانوفناشر: ميراث مکتوب تهران چاپ اول، 1387 ش نورالدين عبدالرحمن جامي از شاعران، محققان و عارفان نامدار سده ي نهم هچري است، وي در سال 817 هـ.ق در ناحيه ي خرجرد از توابع جام خراسان با به عرصه ي وجود نهاد. جامي در حدود سيزده سالگي به همراه پدرش احمد بن محمد الدشتي که از سرشناسان جام محسوب مي شد، راهي هرات گرديد و در محضر علماء و دانشمندان آنجا کسب فيض نمود. او در دو مرکز علمي هرات و سمرقند، علوم متداول عصر خو را آموخت و سپس در هرات به خدمت بزرگان و مشايخ طريقت نقشبنديه در آمد. جامي سال هاي زيادي در هرات زيست و چهره ي محبوب و محترم اين ديار به شمار مي رفت. وي سرانجام در هشتاد و يک سالگي در هرات وفات يافت.(898 هـ.ق)از عبدالرحمن جامي، آثار ادبي متعددي اعم از نظم و نثر به جاي مانده که در اين بين مکاتيب او، داراي اهميت خاص تاريخي است. اصل نسخ خطي اين نامه ها، در گنجينه ي دستنويس هاي شرقي آکادمي علوم جمهوري ازبکستان تحت شماره ي 2178 نگهداري مي شود.اين نامه ها به تصحيح ايران شناس و نسخه شناس معروف ازبک، عصام الدين اورون بايف به همراه محقق ديگري به نام اسرار رحمانوف، به مناسبت پانصد و هفتاد و پنجمين سالگرد تولد جامي در شهر دوشنبه به چاپ رسيد و در ايران، مقدمه و توضيحاتي که مصححين به زبان روسي نوشته اند توسط پروفسور رحيم مسلمانيان قبادياني، به زبان فارسي ترجمه شده و در سال 1378 ش. به همت نشر ميراث مکتوب در اختيار علاقمندان قرار گرفته است.در آخر اين کتاب، به خاطر آشنايي بهتر و بيشتر با کار و زندگي جامي، بخصوص ويژگي هاي نامه نگاري وي، باب دوم از رسانه ي خمسة المتحيرين و چند بخش از کتاب مقامات جامي، ضميمه شده است.در اين مجموعه، 459 نامه گردآوري شده است. از اين تعداد 26 نامه متعلق به کساني است که به جامي نوشته اند و 433 نامه ي ديگر، نوشته هائي است که جامي به شخصيت هاي مختلف ارسال داشته است.77 نامه از اين تعداد، برگرفته از رساله ي منشأت جامي است.اين رساله آنگونه که در مقدمه ي آن آمده توسط خود جامي جمع آوري شده است: «...هر چند اين کمينه بر اسرار صناعت انشاء اطلاع نيافته و بر آثار منشيان فضيلت انتما به قدم اتّباع نشتافته، اما چون به ضرورت حکم وقت و اقتضاي حال رفعه اي چند در مخاطبه ي ارباب جاه و جلال و مجاوبه ي اصحاب فضل و کمال انفاق افتاده بود و به معيار طبع سليم و ذهن مستقيم بعضي اجله مخاديم تمام عيار مي نمود و در اين اوراق جمع کرده شد و ترتيب داده ا»د. شايد که بدين وسيله بر خاطر مقبلي عبور افتد و چطور بر ضمير صاحبدل سرمايه ي جمعيت و حضور گردد...»مخاطبان جامي در اين نامه ها شخصيت هاي برجسته و معروفي هستند که از سلاطين و حاکمان نظير سلطان حسين بايقراي تيموري، سلطان محمد فاتح سلطان بايزيد ناني عثماني و جهانشاه قراقوپونلو هستند. از وزراء و رؤساي دول: امير عليشير نوايي و خواجه مجدالدين پروانه و از خيل عارفان شعرا و عالمان و قضات مي توان از خواجه عبيدالله... احراز، مولانا سيفي، ملاعلي قوشجي و قاضي زاده ي رومي نام برد.در تعداد زيادي از نامه ها، جامي خود را «الفقير عبدالرحمن جامي» معرفي مي نمايد. در برخي از مکاتيب شيوه هاي ادبي به کار رفته و در آن به فراخور حال، اشعار مناسبي آمده است. به طور کلي، جامي در نامه هايش جانب اختصار و ايجاز را در پيش گرفته و مقصد خود را به مخاطب، مفيد و مختصر بيان مي دارد.تعداد زيادي از نامه با جمله ي «بعد از عرض نياز معروض اينکه» آغاز شده و بعد از ارائه مطلبي کوتاه، به حمله ي «توقيف رفيق باد. والسلام» خاتمه مي يابد.درباره ي ارزش نامه هاي حامي از لحاظ تاريخي بايد گفت: اين نامه ها حاوي اطلاعات گران بهايي راجع به اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خراسان و ماوراءالنهر در قرن نهم هجري (پانزدهم ميلادي) مي باشد.علاوه بر آن مي توان راجع به زندگي شخصي جامي و شخصيت هاي برجسته ي آن زمان اطلاعاتي کسب نمود.با بررسي اين مکاتيب اين نکته روشن مي شود که هدف جامي از نام نگاري، نفع شخصي نبوده بلکه تمام درخواست هاي جامي، به منظور دفاع از اقشار مختلف جامعه و تلاش براي حل مشکل افراد گرفتار و حاجتمند بوده است. اين نامه ها نشان مي دهد که چگونه مردم، جامي را حامي و غمخوار خود مي دانستند و مشکلات خود را با وي مطرح مي کردند و او نيز در خدمت توده مردم بوده و از منافعشان دفاع مي کرده است.از نامه هاي جامي مي توان اخبار مهمي درباره ي نظام مالياتي در اين دوره (قرن نهم هجري) بدست آورد. از آن جا که جامي از نزديک با احوال و زندگي مردم آشنا بود، نتايج مخرّب باج و خراجهايي که به عناوين گوناگون بر آنان تحميل مي شد را درک مي کرد لذا به منظور مراعات حال مردم و تعديل اين گونه ماليات ها، به دربارنامه مي نوشت.به طور مثال، جامي در نامه ي شماره ي 96 مي نويسد: «... مزارعان بسا کوه تظلم مي نمايند که کاريزهاي ايشان خشک شده است و در محصولات ايشان نقصان بسيار واقع شده است. التماس آنکه، عنايت نموده. التفات خاطر شريف از حال ايشان دريغ ندارند و تفحص فرموده نگذارند که بر ايشان حيفي رود...»جامي در اين نامه گرفتن ماليات از کشاورزان بسا کوه را به دليل خشکسالي، ظلم مي داند و خواستار رعايت حال ايشان است.علاوه بر آن از اين مکاتيب مي توان از پاره اي جنگ و نزاع هاي اين دوره که ميان خاندان تيموري به وقوع پيوسته اطلاعاتي کسب کرد. جامي براي جلوگيري از اين جنگ ها که مسلماً دامن گير رعايا و توده ي مردم مي شد. همواره پادشاه وقت، سلطان حسين بايقرا را به اتخاذ روش هاي مسالمت آميز توصيه مي کند و گاهي از برقراري صلح اظهار شادماني مي نمايد. نامه هاي شماره ي 1، 15، 19 مؤيد اين نکته است.تعدادي از اين نامه ها، به منظور رساندن صداي تظلم و دادخواهي افراد به دربار يا مراجع حقوقي نگاشته شده اند نظير اين نامه که احتمالاً گيرنده ي آن امير عليشير نوايي است:«... جماعت قصابان تظلمي دارند که به سمع شريف خواهد رسانيد. اگر چنانکه عنايت نموده، به غور حال ايشان برسند و نگذارند که بر ايشان تغلبي رود...»در شماري از اين مکاتيب، جامي براي افراد نائب و مورد غضب، بخشش مي طلبد. از جمله جامي طي نامه اي براي امير حيدر از نزديکان عليشير نوايي که گرفتار غضب سلطان حسين قرار گرفته بود، از سلطان طلب بخشش و آزادي مي نمايد.«... ديرگاه است که خدمت امير حيدر به جهت بعضي گستاخيها که به واسطه ي همصحبتان بد از وي صادر شده بود به موجب فرمان همايون در حس مانده است، و حالا چنان معلوم مي شود که به سبب اين رياضت اضطراري وقت وي صافي گشته و از آن کردارها پشيمان شده... و درصدد آن است که چون وي را صورت استخلاصي حاصل آيد استرضاي خصوم بکند و من بعد در بند خصومت هيچ مسلمان نباشد... اگر چنانچه عنايت نموده اشارت رود که وي را از حبس بيرون آرند و در سلک ساير بندگان انخراط يابد از مقتضاي عواطف پادشاهانه دور نمي نمايد...» تعداد زيادي از نامه ها، نشان دهنده ي نگراني جامي از وضعيت معيشتي و مالي اهل علم است. به عنوان نمونه جامي طي نامه اي که احتمالاً گيرنده ي آن امير عليشير نوائي است درباره ي طلبه اي به نام مولانا جلال الدين يوسف مي نويسد: «... خدمت مولانا جلال الدين يوسف محضري مخبر از استعداد و استحقاق و صلاحيت و اهليت ايشان که به خطوط اکابر موشح است به دست دارند و اظهار فقر و احتياج مي کنند. اگر چنانچه عنايت نموده وجهي شود که فارغ البال به تحقيق علوم نافعه مشغول باشند مناسب و لايق مي نمايد...»نکته اي که ذکر آن ضروري مي نمايد اين است که نامه هاي متبادله ميان جامي و امير عليشير نوايي نشان دهنده ي روابط صميمانه ميان اين دو شخصيت برجسته ي اين عصر است. جامي در زماني که نوايي قصد ترک دربار را داشت و از قرابت با درباريان و سلطان خسته شده بود او را به صبر و شکيبايي دعوت مي کند و سعي مي نمايد او را از اين کار باز دارد. آنچنانکه از نامه ي شماره ي 35 استنباط مي شود هدف جامي از تشويق نوايي براي ماندن درمنصب دولتي به جهت مصلحت توده ي مردم و بهبودي وضع مملکت بوده است.کوتاه سخن اينکه، همان طور که قبلاً ذکر کرديم، اين مجموعه حاوي اطلاعات با ارزشي راجع به اوضاع اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي خراسان و ماوراءالنهر در قرن نهم هجري مي باشد. ارزش اين مکاتيب زماني بيشتر جلوه مي نمايد که اين نکته را بياد داشته باشيم، تواريخ اين دوره عموماً به گزارش وضعيت سياسي و جنگها و فتوحات و زندگاني پادشاهان مي پردازد و کمتر به وضعيت اجتماعي، اقتصادي توده ي مردم توجه دارند. حميده شهيديتهيه و تنظيم براي تبيان : مهسا رضايي -ادبيات
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 613]