واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آقای فریدون جیرانی، کمی حمله کنید!
یک.چرا تلویزیون، بعد از سال ها سکوت تصمیم گرفت که برنامه ای چالشی درباره سینما را روی آنتن ببرد؟ البته برای جواب دادن این سئوال، باید سراغ ریش سفیدهای صدا و سیما رفت و علتش را از آن ها پرسید.وقتی که برنامه نود روی آنتن رفت و ریش سفیدهای سیما، با چشم های خودشان دیدند که چطور آمار تماشاگران شبکه سه، با این برنامه کم و زیاد می شود، به این فکر افتادند که چرا در حوزه های دیگر، دست به چنین کاری نزنند. مدت ها حرف از نود اجتماعی و نود سیاسی هم مطرح بود. بعضی ها می گفتند که همه اش شایعه است و بعضی ها، می گفتند که خبری از شایعه نیست. جدا از اینکه نود اجتماعی و سیاسی و سینمایی و ... شایعه باشد و نباشد، کدام مدیر رسانه ای است که دوست نداشته باشد برنامه ای با مخاطبان میلیونی داشته باشد؟ دو. رابطه سینما و تلویزیون در ایران، هیچ وقت در وضعیت سفید نبوده و اهالی سینما، حضور در سیما را برای خودشان، یک جور کسر شأن می دانستند. سینمایی ها، همیشه قیافه ای روشنفکری به خودشان می گرفتند و تلویزیونی ها را هنرمند حساب نمی کردند. راه انداختن نود سینمایی در تلویزیون، برای عادی کردن روابط سیما و سینما هم فکر خوبی به نظر می رسید. ضمن اینکه خود مجری برنامه، فریدون جیرانی، هم کارگردان سینما است و در برنامه اولش هم، گفت که برای رونق دادن به گیشه ها و گره گشایی از مشکلات سینمای ایران آمده است تا سینمایی ها را کمی امیدوار کند. فریدون فرهودی، فیلمنامه نویس و کارگردان، هم جزو کسانی است که مثل ما، خوشبینانه به حضور چنین برنامه ای نگاه می کند. او می گوید که سینمای ایران، به هفت نیاز داشت فرهودی فکر می کند که معرفی فیلم ها، گزارش حال و هوای پشت صحنه فیلم ها و دادن اطلاعات به علاقه مندان سینما، نکته های مثبت های چنین برنامه ای است. فرهودی البته نقدهای خودش را هم دارد؛ مثل اینکه چرا نقدهای هفت این قدر زیاد است؟ آن هم در حالی که خیلی از تماشاگران سیما، فیلم را ندیده اند. سه.البته همه سینمایی ها، اندازه فرهودی خوشبین نیستند. بعضی هاشان، از همان اول شمشیر را از رو بستند و نقدهای تندی را روانه ی این برنامه کردند. تازه ترین انتقاد، متعلق به حسن فتحی است. فتحی، که هم در سیما و هم در سینما نامی شناخته شده است، نقدهایی را که بر فیلم سینمایی تازه اش، کیفر، وارد کردند، تاب نیاورد و هفتی ها را متهم کرد. نقدهای مسعود فراستی، با جواب سریع فتحی همراه بود. این کارگردان، زمانی را برای پاسخگویی به نقدها خواسته بود و اعتقاد داشت که هفتی ها، قواعد بازی را رعایت نکرده اند. کارگردانی دیگر هم، راهی استودیوی هفت شد تا فیلمش نقد شود. فرزاد موتمن هم، از حضورش در این برنامه کاملا ناراضی بود و گفت که مجری برنامه، فقط دنبال مطرح کردن خود است. البته موتمن، در اینکه سینمای ایران به برنامه هایی مثل هفت نیاز دارد، شکی ندارد، اما آینده روشنی را برای هفت پیش بینی نمی کند. محسن علی اکبری، تهیه کننده کتاب قانون، هم شروع هفت را شروع خوبی ندانست، اما فکر می کند که در ادامه، حتما بهتر خواهد شد. او فکر می کند که شروع ها، شلوغ بود و تمرکز محتوا و فرم در آن ها به چشم نمی خورد. چهار.نشریات سینمایی هم که حضور یک برنامه تلویزیونی را در کنار خودشان حس می کردند، موضوع تازه ای برای پرداختن و درآوردن پرونده های آن چنانی پیدا کردند. آن ها گاه و بیگاه، سراغ سینماگران می رفتند تا نظرشان را درباره هفت بپرسند. آن ها تا حالا، درباره فیلم های داخلی و خارجی نقد می نوشتند، اما حالا می توانستند درباره یک برنامه ترکیبی تلویزیونی با موضوع سینما هم چیز بنویسند. کیوان کثیریان در یکی از این مجلات سینمایی، هفت را با نود مقایسه کرد تا به این سئوال جواب بدهد که چرا هفت، نود نخواهد شد و نود نمی شود! کثیریان با نگاه مثبت خودش به نود، هفت را هم با این برنامه مقایسه کرد تا دلایل خودش را در قالب یک نقد رسانه ای، منتشر کند. او فکر می کرد که ورزش، فعالیتی است که نیاز به اندیشه ندارد و به خاطر همین می شود در آن، مثل نود، با شجاعت و جسارت کار کرد. اما سینما، از جنس اندیشه است و چنین کاری در آن، کمی ناشدنی به نظر می رسد. این منتقد سینمایی، گریزی هم به ویژگی های نود زد و آن ها را یکی یکی بررسی کرد و توضیح داد که چرا این ویژگی ها، در هفت اتفاق نخواهد افتاد. او، از روح حاکم بر نود صحبت کرد؛ که چالش و نقد و حقیقت جویی است. و معتقد بود که روح حاکم بر هفت، در همین ابتدای کار، تظاهر به دوستی و رفاقت و دورهمی است! این نویسنده، به حق معتقد بود که کارگردان بودن و ذی نفع بودن جیرانی در مباحث سینما، باعث می شود که نتواند جسور باشد و دربست، در اختیار حقیقت. این واقعیت را، سازمان های رسانه ای حرفه ای، مدت ها است که کشف کرده اند و خبرنگاران و نویسندگان شان را، از وابستگی به سازمان ها و مراکز و گروه ها و حزب ها و مجمع های مختلف، به شدت نهی می کنند. چرا؟ چون ممکن است این وابستگی ها، کار دست اصحاب رسانه بدهد. وقتی با یک توصیه حرفه ای، می توان جلوی همه این مسائل را گرفت، چرا چنین کاری را نباید انجام داد؟ وقتی که یک سایت اینترنتی، درباره مجری مناسب برنامه هفت نظرسنجی راه می اندازد و کاربرانش هم در این نظرسنجی شرکت می کنند و بعد، نزدیک چهل درصدشان، فرزاد حسنی را مجری مناسب این برنامه می دانند، یعنی حتی مخاطبان عام برنامه سینمایی هفت هم، متوجه اشکال کار شده اند. فریدون جیرانی، کارشناس-مجری قابلی است و در ساختار برنامه هایی چون دو قدم مانده به صبح، خوب جا افتاده است، اما بدون هیچ شک و تردیدی، نمی توان او را گزینه مناسبی برای هفت دانست. او، فن بیان مناسبی ندارد و قدرت اجرایی اش هم، چنگی به دل نمی زندپنج.و البته کارگردانان و سینمایی های دیگری هم، نظرات ریز و درشتی درباره هفت داشتند. نظراتی مثل این ها:• مرحوم محمدرضا اعلامی: هفت، می تواند برنامه ای خوب باشد، ولی هفتی که این روزها در حال پخش است، ظرفیت های لازم را برای موفق شدن ندارد. • ابوالحسن داوودی: هفت، برنامه راحتی نیست و نمی تواند مسائل را آن طور که باید، مطرح کند و به حل مشکلات بپردازد.• علیرضا داوودنژاد: هفت، شروع خوبی داشت اما باید به تدریج عمیق تر، علمی تر و تخصصی تر شود. • سیروس الوند: از نظر من، درست نیست که هفت را با نود مقایسه کنیم و آن را نود سینمایی بنامیم. جذابیت فوتبال در رقابت تیم ها و پیروزی آن ها است، اما در سینما رقابتی وجود ندارد.• محمود توسلیان: چنین برنامه هایی، به صراحت نیاز دارد. اگر وجود چنین برنامه هایی با ملاحظات سیاسی همراه نباشد، نه تنها ضروری، بلکه واجب است. شش.وقتی که یک سایت اینترنتی، درباره مجری مناسب برنامه هفت نظرسنجی راه می اندازد و کاربرانش هم در این نظرسنجی شرکت می کنند و بعد، نزدیک چهل درصدشان، فرزاد حسنی را مجری مناسب این برنامه می دانند، یعنی حتی مخاطبان عام برنامه سینمایی هفت هم، متوجه اشکال کار شده اند. فریدون جیرانی، کارشناس-مجری قابلی است و در ساختار برنامه هایی چون دو قدم مانده به صبح، خوب جا افتاده است، اما بدون هیچ شک و تردیدی، نمی توان او را گزینه مناسبی برای هفت دانست. او، فن بیان مناسبی ندارد و قدرت اجرایی اش هم، چنگی به دل نمی زند. در هفت، جیرانی قرار است که ستون اصلی یک برنامه سینمایی باشد. وقتی که سینما، خودش یک هنر تصویری متحرک حساب می شود و جذابیت های ظاهری و فیزیکی و تصویری، در آن حرف اول را می زند، چطور می توان برنامه ای تلویزیونی که درباره سینما می خواهد حرف بزند را بدون چنین جذابیت هایی در نظر گرفت ؟ هفت.جیرانی، شاید کارگردان خوبی باشد، و معلم، شاید تهیه کننده خوبی، اما بدون شک کار کردن با ابزار رسانه و سوار بر آن شدن، راه کارهای خاص خودش را دارد. در اینکه بودن هفت، بسیار بهتر از نبودن آن است، هیچ شکی نیست. نقدهایی هم که به این برنامه می شود را می تواند تا حد زیادی، به عدم یکدستی سینمایی ها و همچنین نبرد تاریخی و همیشگی منتقدان و هنرمندان نسبت داد. اما جدا از همه این ها، انتظارات حداقلی هم از معلم و جیرانی و عوامل هفت می رود که انتظارات بی جایی هم نیست. کارگردان بودن و کارشناس بودن، نمی تواند منجر به تولید برنامه ای استاندارد شود. و البته در این میان، سینمایی ها هم باید اندکی از اسب غرور و رخوتی که سوار بر آن شده اند، پیاده شده و قواعد کار با رسانه ها را هم رعایت کنند و انتظارات خارج از محدوده ای نداشته باشند. اگر آن ها انتظار رعایت قواعد بازی را دارند، خود نیز باید به این قواعد پایبند باشند. نگارش:گروه هنر تبیان. عیسی محمدی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 384]