واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: برهان تجربه دینی
براهین وجود خداما در نوشته های گذشته براهینی را ذکر کردیم که در آنها از روش استدلال عقلی به اثبات وجود خدا پرداخته شده بود. می توان برهان صدیقین را قوی ترین برهان در میان براهین نظری دانست. اما ممکن است شما هنوز قانع نشده باشید. ممکن است اصلا روش های عقل نظری را نپسندید. در این صورت شاید "برهان تجربه دینی" برهانی باشد که شما به دنبال آن هستید. البته برای اثبات خداوند از طریق برهان تجربه دینی 2 را پیش روی خود خواهید داشت. نخست اینکه با توصی اولیاء الهی به چنین تجربیاتی دست یابید (معرفت بی واسطه) و یا از طریق تجربیات اولیاء الهی وجود خدا را برای خود اثبات کنید (معرفت با واسطه). هرچند توجه به تجربه های دینی امری مرسوم در سنت اندیشه دینی ماست ولی هیچگاه به عنوان برهانی مستقل مورد استفاده فیلسوفان و متکلمان قرار نگرفت. خاستگاه این برهان در اندیشه متالهین غربی جای دارد و علت بسط و پیشرفت آن حملات شدید فیلسوفان غربی (هیوم، کانت و ...) به توانایی های عقل نظری در باب اثبات وجود خداست. تجربه دینی، به معنای امروزی، از اصطلاحاتی است که ویلیام جیمز در کتاب "انواع تجارب دینی" بکار برده است. او گوهر دین را تجربه و احساس، و باورها و اعمال دینی را ترجمه آن می داند. یکی از معرفت شناسان مشهور در بحث تجربه دینی ویلیام آلستون (William Alston) است که معتقد است "تجارب دینی" "باورهای دینی" را موجه می سازند.1 تجربه دینی برای کسانی که چنین حالاتی را تجربه کرده اند معرفتی بی واسطه است. برای مثال، گاهی شما از دیدن دود پی به آتش می برید (مثل برهان نظم، معجزه و ...) و گاهی با دیدن و لمس کردن آتش پی به وجود آن می برید. حتماً با این امر موافقید که یقین حاصل از روش دوم بسیار قوی¬تر از روش نخست است. ولی فیلسوفان دین مدعی¬اند می توان از طریق تجربه های دینی دینداران وجود خداوند را برای کسانی که از چنین تجربه هایی برخوردار نیستند نیز اثبات کرد. اولین قدم برای فهم این برهان، درک درست از معنای تجربه دینی است. هرچند در باره ماهیت تجربه دینی اختلاف نظر بسیار است ولی در این نوشته کوتاه به این اختلافات نمی پردازیم. برای درک اجمالی و البته درست از چنین تجربیاتی، باید بدانیم کسانی که مدعی داشتن تجربه های دینی هستند این تجربه ها را چگونه و با چه ویژگی هایی توصیف می کنند. تجربه در معنای کلی آن واقعه و حادثه ای است که شخص (چه بعنوان انجام دهنده و عامل آن واقعه و چه بعنوان ناظر و بیننده آن واقعه) آن مواجهه ای مستقیم داشته و نسبت به آن آگاه است و منظور از تجربه دینی تجربه ایست است كه با تجربه های متعارف و معمولی بشر فرق داشته و شخص متعلّق این تجربه را موجودی مافوق طبیعی می داند (یعنی خداوند یا موجودی مرتبط با خداوند). اولین قدم برای فهم این برهان، درک درست از معنای تجربه دینی استمی توان با مراجعه به بیانات چنین افرادی تجربه دینی را به عنوان «آگاهی مستقیم و شخصی در مورد خود خدا و نه نشانه های او» دارای این ویژگی ها دانست: 1- تجربه ای معنوی 2- متعلق آن موجودی فوق طبیعی باشد
3- تجربه در محدوده دین صورت می گیرد و فاعل آن در توصیف حالات و تجارب خود از مفاهیم و تعابیر دینی استفاده کند.2یعنی تجربه دینی تجربه ای است که فاعل، آن را تجربه دینی می داند. تجربه ای را دینی دانستن به این معناست که فاعل معتقد است ، تبیین طبیعی برای آن کافی نیست و آن تجربه فقط بر حسب تعالیم دینی سنت او، تبیین می شود. یعنی فاعل برای توصیف تجربه نیاز به موجود فوق طبیعی دارد چرا که آنها واقعا موجود فوق طبیعی را تجربه می کنند. سوال: تعداد افرادی که از چنین تجربه های دینی برخوردارند. این تجربه ها هر چند برای خود این افراد حجت است اما چگونه این تجربیات برای افرادی که از چنین تجربیاتی برخوردار نیستند نیز می تواند حجت باشد؟ پاسخ: برای پاسخ به این سوال، به مثال معروفی از سی دی براد (1971-1887) توجه کنید.3 او از کسانی است که معتقد است می توان با تجربه دینی خدا را اثبات کرد. به نظر براد "دین" شبیه "موسیقی" است. افراد کمی در جهان وجود دارند که هیچ استعدادی در موسیقی نداشته باشند. در مقابل، تعداد کسانی که از استعداد فوق العده ای در موسثقی برخوردار بشند نیز بسیار اندک است. مگر چند نفر در عالم هستند که مثل بتهون یا باخ درک موسیقیایی داشته باشند. حدفاصل این دو گروه قلیل، کثیری از مردمان عادی هستند که طرفداران موسیقی به شمار می روند و با توجه به اختلاف در سلیقه ها و استعداداتشان، از موسیقی لذت می برند. با توجه به این مثال، براد می گوید استعداد انسان ها در تجربه دینی نیز همانند موسیقی متفاوت است. بیشتر افراد در دسته "افراد معمولی" قرار دارند. حال با توجه به این تقسیم بندی برهان تجربه دینی را می توان چنین بیان کرد: مقدمه (1): در میان عرفا و قدّیسان، اتفاق نظر در باره واقعی بودن "تجربه دینی" وجود دارد (در باب علت این اتفاق نظر نظریات بسیار متناقضی ارائه شده است و در این برهان "وجود یک حقیقت" ملاک قرار گرفته است). مقدمه (2): از این اتفاق نظر می توان بطور معقولی نتیجه گرفت که آنچه آنها مشاهده کرده¬اند حقیقت دارد مگر اینکه با دلیل موجهی برای ما اثبات شود که آنها دچار توهمات خدشان هستند.مقدمه (3): هیچ دلیل موجه و معقولی برای اثبات موهوم بودن تجربه های عرفانی نداریم.نتیجه: پس باور به اینکه تجربه های عرفانی و دینی واقعی هستند باور معقولی است. (یادمان باشد، همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، یکی از مدعیات فاعلان این تجربه ها وجود یک موجود متعالی خدا یا موجود مرتبط به خدا¬ـ بود).بنابراین ما به عنوان انسان هایی که از تجربه های عمیق دینی بی بهره ایم می توانیم از تجربیات عرفا و اولیاء خدا بطور معقول و موجه استنباط کنیم که یک امر متعالی به نام خدا در عالم هستی وجود دارد. این بدان معناست که تجربه های دینی بطور مستقیم به کار فاعل های آنها می آیند و بطور غیرمستقیم و استدلال به کار ما به عنوان انسان های معمولی می آیند. محمد علیزاده، گروه دین و اندیشه تبیان1- برای آشنایی با دیدگاه های آلستون به این منابع مراجعه کنید: آلستون، ویلیام، "زبان دین" ترجمه سعید عدالت نژاد، مجله حوزه و دانشگاه، شماره ?. و نیزAlston, William. P, Perceiving God, The Epistemology of Religious Experience, Ithaca: Cornell University Press (1991) 2- فعالی، محمد تقی، تجربه گرایی دینی و قرائت پذیری، کتاب نقد، شماره 233- سی دی براد، مقاله برهان تجربه دینی، ترجمه دکتر سید ذبیح الله جوادی، (قبسات، دوره اول، شماره دوم) ص 139برای مطالعه بیشتر: عبدالله جوادی آملی، تبیین براهین اثبات خدا (قم، اسراء، 1375)محمد محمدرضایی و دیگران، جستاری در کلام جدید، (تهران، سمت 1381)قائمی نیا، علی رضا، تجربه دینی و گوهر دین، قم، بوستان كتاب، 1381مایكل پترسون و دیگران، عقل واعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو،1383 خسروپناه، عبدالحسین، كلام جدید، قم، مركز مطالعات حوزه علمیه قم، 1381پراودفوت ، تجربه دینی ،ترجمه عباس یزدانی ، موسسه طه ، 1377
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 477]