واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سکوت ذکر خداست
گاهي سكوت و خاموشي ذكر خداست و اين معنا، نه از آن جهت است كه چون صَمْت و خموشي با فكر، تدبّر و تأمّل همراه است و اين عناوين يادآور خداوند است؛ به اين مناسبت عنوان ذكر بر سكوت اطلاق ميشود، عبادت خداوند كه در چهرههاي گونهگون تجلّي ميكند، در صورت «ذكر» نيز به عنوان خاص ظهور دارد؛ به طوري كه ذكر خداي سبحان از بارزترين مصاديق پرستش او است.ذكر خداوند، همانند بخش ديگر از عبادت، به انحاي متعدد قسمت ميشود؛ مانند ذكر عام و ذكر خاص؛ ذكر عام آن است كه اختصاصي به موجود معين ندارد، بلكه در هر چيزي يافت ميشود؛ يعني تمام اشيا به ياد خداوند به سر ميبرند. ذكر خاص آن است كه مخصوص نوع معين از مخلوقهاست و در آنها يافت ميشود؛ مانند ذكر خصوص فرشته يا خصوص انسان.تقسيم ديگر ذكر به لحاظ قلب و قالب است و اين قسم، همان است كه گاهي از او به ذكر قلبي و ذكر زباني ياد ميشود؛ البته چنين تقسيمي مختص به قلمرو انسان نيست، زيرا موجودهاي ذيشعور ديگر، گاهي به فكر خدا هستند كه همان ذكر قلبي آنها است و گاهي به زبان ويژه خويش به نام خداوند به سر ميبرند كه همان ذكر لساني آنها است.ذكر گاهي در برابر غفلت، سهو، نسيان و مانند آن به كار ميرود كه در اينگونه موارد، به عنوانِ تذكره، تذكّر و نظاير آن استعمال ميشود، و زماني در مقابل خمول و خمود به كار ميرود كه در اينگونه موارد، به عنوانِ نامور، نامدار، نامآور و مانند آن استعمال ميشود. ذكر گاهي به معناي مَصْدري و وَصْفي است؛ مانند ياد خدا بودن، نام خدا را بردن و در زبان جاري كردن، و زماني به معناي شيء يا شخصي است كه خود مصداق ممثَّل يا مجسَّم ياد خداست، و نيز سبب يادآوري خداوند است؛ چنانكه خود صاحبنام بوده و مايه نامور شدن ديگران ميشود؛ مانند اطلاق عنوان ذكر بر قرآن كريم يا بر شخص رسولكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم)كه اين موجودهاي نوراني، گذشته از آنكه خود ذكر ممثّل و مجسّماند، سبب احياي نام خدا بر زبان و ياد او در دل هستند؛ چنانكه مايه نامور شدن جامعه متذكّر به ياد خدا خواهند بود.ذكر زباني، همانطور كه دربرابر ذكر قلبي قرار ميگيرد، در قبال ذكر فعلي و عملي نيز واقع ميشود؛ يعني گاهي يك فعل، از آن جهت كه يادآور خداست، ذكر ناميده ميشود؛ گرچه آن فعل، توسط دست يا پا يا ساير اعضا انجام شده است، زيرا ذكر به معناي ياد خدا، اختصاصي به قلب ندارد، بلكه هر كاري كه نمودار ياد پروردگار باشد، ذكر او است.گاهي سكوت و خاموشي ذكر خداست و اين معنا، نه از آن جهت است كه چون صَمْت و خموشي با فكر، تدبّر و تأمّل همراه است و اين عناوين يادآور خداوند است؛ به اين مناسبت عنوان ذكر بر سكوت اطلاق ميشود، زيرا در اين حال، اطلاق ذكر بر سكوت، از قبيل وصف به حال متعلّق موصوف است، نه خود موصوف، بلكه از آن جهت است كه خود صَمْت، خموشي و سكوت، لازم يا راجح است؛ جايي كه سخن گفتن منشأ فتنه، يا سبب شنيدن سخن نامحرمانه بيگانگان باشد، خودِ سكوت ذكر خداست؛ چنانكه اگر صَمْت و خموشي سبب پديد آمدن حالتِ تفكر، تدبّر، اتّعاظ و مانند آن باشد، از آن لحاظ كه وسيله كمال است و پايه تعالي محسوب ميشود، به عنوان مقدمه، نه اصل، مصداق صحيح ذكر خواهد بود.*******************************این بحث را با اقسام ذکر ادامه می دهیم*******************منبع سایت اسراتنظیم برای تبیان حسن رضایی گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 340]