تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):مؤمن هنگام بى نيازى شكر مى گزارد و منافق هرگاه بى نياز شود طغيان مى كند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826680038




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تمامي سيب از آنِ آن‏هاست...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تمامی سیب از آنِ آن‏هاست...
تمامی سیب از آنِ آن‏هاست...
منیه سماره، شاعر و مترجم فلسطینی در سال 1954 در شهر طولکرم به دنیا آمده است. از او تاکنون تنها یک مجموعه شعر به نام «کتاب رود ... دریا و آن چه میان آن دو است» و آن هم توسط یکی از ناشران معتبر و جریان ساز جهان عرب به چاپ رسیده است. اگر چه اطلاعات چندانی از او در دست نیست، اما اکثر منابعی که به شعر معاصر فلسطین یا شعر معاصر زنان عرب پرداخته‌اند، اشاره به نام و مجموعه ی او را امری ناگزیر دیده‌اند.سماره در مجموعه‌ی خود نمودهای حال را با نمادهای مقدس گذشته، یعنی نمادهایی از قرآن، عهد قدیم و انجیل درهم می‌آمیزد و محاکاتی باستانی میان آن‌ها انجام می‌دهد.او مجموعه ی خود را در سه فصل تدوین کرده‌است: در فصل نخست که «باب اعلام» نام دارد، او شخصیت‌های تاریخی سرزمین سوریه را غافل‌گیرانه به چالشی میان تاریخ و نگره‌ای شاعرانه که متکی بر زبانی ریشخندآمیز، اما در عین حال فخیم است، کشانده. آن چه در این چالش قابل توجه است، دیدگاه حسرت‌آمیز شاعر است که با دیدی فرانگر، سر از تاریخ مدون تافته، خود تاریخ آن سرزمین را با توجه به تمامی پی‌آمدهایش یک بار دیگر باز می‌بیند و بازمی‌گوید و به تعبیر خودش «دوباره به ذوق خویش بنا می‌کند».فصل دوم کتاب، «باب شهرها»ست. مکان، در شعر منیه سماره بهانه‌ای برای حضور یادها و ر‌خدادهای مرتبط با این یادها می‌شود. باستان‌گرایی او در این بخش از مجموعه بسیار شگفت و در عین حال زیباست. او شهرهایی را تخیل و تصویر می‌کند که اگرچه وجود تاریخی و جغرافیایی آن‌ها ناگزیراست، اما فرازمان و فرامکان چنان بر آن‌ها سایه افکنده که جلوه‌ای اسطوره‌ای بدان‌ها می‌بخشد. آن چه جالب توجه است مضامینی‌ست که سماره از تاریخ معاصر برمی‌گیرد و در اعماق کهن تاریخ آن سرزمین رد پایشان را می‌کاود و شاید هم به عکس ... رشته‌ی دراز تقدیر تاریخی زادگاهش را، از آن گاه که انسان‌ها پا در آن سرزمین گذاشتند ـ تا به اکنون ـ برمی گیرد و بر این سرزمین، اندوهی ـ نهفته ـ به درازای این تقدیر را سرمی دهد.در فصل سوم که به لحاظ مضمون بخش معاصر مجموعه است، منیه سماره برای لحظه‌ای پرده از دردی طاقت سوز برمی‌دارد. زخم التیام‌ناپذیری که جنگ، سیاست و ویرانی بر جای می‌گذارند، واکنشی ریشخندآمیز را از سوی او سبب می‌شود؛ از این روست که طنز در این فصل حضوری پررنگ تر دارد. نومیدی و تسلیم در بسیاری از قطعه‌های این بخش مضمون اصلی شعر را تشکیل می‌دهد. در این بخش تشویش و اضطراب حتی تا پس از مرگ، انسان ها را دنبال می کند. جنگ و ویرانی ... تمام رؤیاها، امیدها و ارزش ها را در معرض تباه شدن قرار می‌دهند.منیه سماره البته مترجم توانمندی نیز هست و کارهای گوناگونی از نویسندگان خوش نامی چون کازانتزاکیس، موراویا، کالوینو و دیگران در پرونده‌ی کاری ترجمه‌های او وجود دارد. کتاب‌های تألیفی و ترجمه مشترک او با همسرش محمد الظاهر نیز سیاهه‌ای طولانی را تشکیل می‌دهد که قابل تامل است.آنچه در ادامه آمده‌است، ترجمه ده شعر است از مجموعه « کتاب رود ... دریا و آن چه میان آن دو است» که از هر سه بخش کتاب گزینش شده و نام‌شعرها، می‌تواند نشانی از آن باشد. سارا بیوه ای پیرکه اشک در حدقه‏هایش به سنگ تبدیل شده استمی‏گرید بر پسرانشکه سوار بر ماشین‏های وهمگوساله‏های زرّین رابه شهر می‏آورند ژولیـنوقتی از اسطوره بیرون آمد- با تمام تجلّیات خود -و فرد دیگری پا به آن گذاشت،شهرهای جهان آماده می‏شدندتا در تارهای عنکبوت بخوابندخیابان‏هاچون بیوه‏ها لباس عزا به تن نکردندو درختان عربده نکشیدندتا باقی‏مانده‏ی پیراهنْ‏برگ‏های خود رابه روی زمین بیندازندو آسمان خاکستریبال‏های پرنده را به عطوفتدربرنگرفتوقتی از اسطوره بیرون آمدخداوند به صدایی گوش سپرده بودصدای آبشارهای خونکه در دالان‏های مخفی داووددر حال فروافتادن بوداما او بیرون آمدبا تمام تجلیات خود از اسطوره خارج شدچون می‏دانست که شادیکودکانی داردکه شبیه اویندو شبیه نقیض اودر تحوّلاتی که داردکنعانتپشی گِلینخوشه‏هایی نامرئیظرفی سفالینو انتشار شعله در کوره‏های دگردیسیسرمستی را از پرنده می‏رباید... و سلاطین را از چنگال ددان وحشیو خانه‏ی‏خود را به ذوق خویش بنا می‏کنداینک اوست که پس از هزار و اندی سالبه شیرابه‏ی سنگو سلول‏های یاقوت وارد می‏شودتا ترمیم کندآن چه را پراکنده شده استاز اشعه‏ی زمانروی آستانه‏ی مکانسلیمانتو کیستیکه در خلخالِ سروده‏امو زنجیرهای نقره‏ام وارد می‏شویو به عصای پادشاهی‏اتوحشت تنهایی‏ام را می‏زنیو اسب تخیل‏ام را برمی انگیزیو مرااز بهشت خودم می‏رانی !؟ جادوبدبین‏ها نام وی را از او گرفتنداما منچون هر چیز آشناییآن را از توی جاده برمی‏دارمسپس مردم را به آیین جادویی خود فرامی‏خوانمبعد در مقابل چشمان مردماز توی کلاه خودمآن را چون دست‏مال‏های رنگین یک مارگیر.بیرون می‏آورمبلقیسپیراهن فتنه را بر خود باز بیندازپیش از آن که در آینه‏های آب فرورویو پیش از آن که انگشتربه پتک‏های نورو قهقهه‏ی آهنسرریز کندپیراهن فتنه را دوباره بر خود بیندازپیش از آن که سلیمان، باد را به سراغت بفرستدو مورچه‏هااز منافذ پوست‏ات خارج شوندتا به هذیانی ، لب به سخن باز کنندپیراهن فتنه را باز بر خود بیندازپیش از آن که بازگشتگانفانوس‏های کوچک‏شان را برافروزندو چون میمون‏های کوچکروی بستر نرم توبالا و پایین بپرندپیراهن فتنه را دوباره بر خود بیندازو پرهای هدهد را بِکَنعصای موریانه خورده را بشکنکه در برابر تواسطوره‏ی وهم استسایه‏ی سلیمانسربازانشباروهایشو مستعمره‏ها...قدستمامی آن چه خدایان بزرگو پریان زمانه‏ها به جای گذاشته‏اند:از پشنگه‏های صاعقه‏های درخشندهتا ابرهایی که کنار چشمه‏ها می‏چرند،آن جازیر طاق‏های گره‏خوردهدر خلجان‏اندکلیدهای خود را به پیامبری واحد نداده استو در پس بندرهای اشغالگرانندویده استاین گونه سرجای خود مانده استپیچیده در عبای آتشفشانی خودو جادو می‏کند! در کار این جهان غزّهزخمی چرک کرده در کمرگاه زمینکه کرم‏های فقر در آن خوش می‏گذرانندو بر کناره‏هایشتفنگ‏های دشمنپارس می‏کنند تاریخ‏ها1917تمام سیب‏ها از آن ماستو هسته هایش از آن آن‏ها1948نیمی از سیب از آن ماستو نیم دیگر از آنِ آن‏ها1967نیمی از سیب از آن آن‏هاستو نیم دیگر نیز!؟؟؟؟تمامی سیب از آن آن‏هاستو پوست آناز آن ما! پُـــــلپیش از آن که بر آب بنشیندتا این شکاف عریض رامیان این کرانه و آن کرانه به هم بدوزددرخت انبیا بود ـ وچوبدستی فقرااما اکنونجز ترق‏ترق استخوان‏هااز آن برنمی‏خیزدآن‏گاه که زیر گام‏های پوتین‏های سنگین می‏نالندو مرثیه‏ی مردگانی که از در ِ پشتی حیات خارج می‏شوند منیه سماره ـ شاعره فلسطینی مترجم: فرزدق اسدیتهیه و تنظیم : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 276]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن