واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توفیق توبه، آیا می شود؟
اصولا این یک امر طبیعى است که اگر انسان به کار خلاف و غلطى ادامه دهد تدریجا با آن انس مى گیرد، نخست یک حالت است ، بعدا یک عادت مى شود، سپس مبدل به یک ملکه مى گردد و جزء بافت جان انسان مى شود، گاه کارش به جائى مى رسد که بازگشت بر او ممکن نیست ، اما چون خود آگاهانه این راه را انتخاب کرده است مسئول تمام عواقب آن مى باشد بى آنکه جبر لازم آید، درست همانند کسى که آگاهانه با وسیله اى چشم و گوش خود را کور و کر مى کند تا چیزى را نبیند و نشنود. شاید شما هم هنگام تلاوت قرآن به این آیه شریفه بر خورده باشید که :«خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ»1 ؛ خداوند بر دلهاى آنان، و بر شنوایى ایشان مُهر نهاده و بر دیدگانشان پردهاى است و آنان را عذابى بزرگ است. با خود می اندیشیم خدایی که با این شگفتی انسان را آفریده است پیامبران عظیم الشأن برای هدایتش فرستاده آیا سزاوار است که دل او را قفل کند؟ شاید به دل بگیریم و با ناراحتی از کنار آیه بگذریم اما عزیزان خداوند مهربانتر و حکیم تر از آن است که با ما چنین معامله ای بکند و این خود ما هستیم که چشم به روی هر آنچه زیباست میبندیم و به دنبال هوس های پوچ چون برگی خشک در باد به هر طرف روانه ایم ، و اگر مى بینیم اینها به خدا نسبت داده شده است به خاطر آنست که خداوند این خاصیت را در اینگونه اعمال نهاده است. (دقت کنید)عکس این مطلب نیز در قوانین آفرینش کاملا مشهود است ، یعنى کسى که پاکى و تقوا، درستى و راستى را پیشه کند، خداوند حس تشخیص او را قویتر مى سازد و درک و دید و روشن بینى خاصى به او مى بخشدچنانکه در قرآن کریم می فرماید: «یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ یَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَیُكَفِّرْ عَنكُمْ سَیِّئَاتِكُمْ وَیَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»2 ؛ ای كسانى كه ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا دارید، براى شما [نیروى] تشخیص [حقّ از باطل] قرار مىدهد و گناهانتان را از شما مىزداید و شما را مىآمرزد و خدا داراى بخشش بزرگ است. این حقیقت را در زندگى روزمره خود نیز آزموده ایم ، افرادى هستند که عمل خلافى را شروع مى کنند، در آغاز خودشان معترفند که صددرصد خلافکار و گنهکارند، و به همین دلیل از کار خود ناراحتند، ولى کم کم که با آن انس گرفتند این ناراحتى از بین مى رود، و در مراحل بالاتر گاهى کارشان به جائى مى رسد که نه تنها ناراحت نیستند بلکه خوشحالند و آن را وظیفه انسانى و یا وظیفه دینى خود میشمرند! این انسان دلش قفل میشود دیگر گوشش هیچ حقی را نمی شنود و این نتیجه عمل خود اوست نه اینکه خدا کرده باشد .خود ما هستیم که چشم به روی هر آنچه زیباست میبندیم و به دنبال هوس های پوچ چون برگی خشک در باد به هر طرف روانه ایمالبته اگر دقت کرده باشید یکی از عادات زشت بعضی از ما این است که هر کاری دلمان بخواهد انجام میدهیم به هر فسق و فجوری دست میزنیم همین که بازتاب اعمالمان به ما بازگشت نمود ناله و فقان بر می آوریم که خدایا چرا چنین کردی ؟ مگر تو خدا نیستی؟ پس چرا چنین میکنی؟ غافل از اینکه این ماییم که چنیین کرده ایم در حق خود و الا خداوند متعال خیر محض است وبی نیاز از ضرر رساندن به ما موجودات ضعیف و در عین حال گستاخ.
اگر کسی بخواهد چنین گرفتار نشود و همواره بندگی خدا کند هر گاه خبرى به او برسد که فلان کار نیک باید انجام شود، فورا سعى مى کند در برابر آن موضع گیرى صحیح کند و دل و جان و خود را با نیکی ها هماهنگ سازد و از بدى تنفر جوید، این تلاش و کوشش درونى بدون شک در اعمال او اثر خواهد گذاشت ، و پیوند فکریش به پیوند عملى خواهد انجامید. واوست که به سعادت خواهد رسید.از نظر اصول روانشناسى نیز این معنى ثابت شده که اعمال آدمى همواره بازتابى در روح او دارد، و تدریجا روح را به شکل خود در مى آورد، حتى در تفکر و اندیشه و قضاوت او مؤ ثر است .این نکته نیز قابل توجه است که انسان با ادامه گناه ، لحظه به لحظه ، در تاریکى روحى بیشترى فرو مى رود، و به جایى مى رسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند، و گاه به گناهش افتخار مى نماید! و در این مرحله راههاى بازگشت به روى او بسته مى شود، و تمام پلها پشت سرش ویران مى گردد و این خطرناکترین حالتى است که ممکن است براى یک انسان پیش آید. حجاب چهره جان!«كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا یَكْسِبُون كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ یَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ »3 ؛ نه چنین است، بلكه آنچه مرتكب مىشدند زنگار بر دل هایشان بسته است. زهى پندار، كه آنان در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند.آنها به راستى محجوب از پروردگار مى شوند، و در حالى که نیکان و پاکان به جوار قرب او راه مى یابند، و از لذت دیدار محبوب و شهود باطنى او که برترین لذت ممکن است بهره مند مى گردند، این دوزخیان بى ایمان و گنهکار از این فیض عظیم و نعمت بى نظیر محرومند.بعضى از مؤ منان پاکدل حتى در این جهان به فیض دیدار او متنعم مى گردند، در حالى که مجرمان کوردل در این جهان نیز از این فیض محرومند.آنها دائما در حضورند و این بى بصران تاریک دل دورند!انسان با ادامه گناه ، لحظه به لحظه ، در تاریکى روحى بیشترى فرو مى رود، و به جایى مى رسد که گناهانش در نظرش حسنات جلوه مى کند، و گاه به گناهش افتخار مى نماید!آنها از مناجات او چنان لذتى مى برند که با هیچ بیانى قابل توصیف نیست ، در حالى که اینها چنان در نکبت گناهان خود غرقند که راه نجات ندارند و به گفته شاعر:تو کز سراى طبیعت نمى روى بیرون کجا به کوى حقیقت گذر توانى کرد؟!جمـال یــار نــدارد حجـاب و پرده ولى غبـار ره بـنـشـان تـا نظر توانى کرد!امیر مؤ منان على (علیه السلام ) در دعاى معروف کمیل عرض مى کند: هبنى صبرت على عذابک فکیف اصبر على فراقک؛ گیرم که بر عذاب دردناک تو صبر کنم چگونه مى توان بر فراق و دوریت صبر کرد؟! اما کیست که به این مسائل اهمیتی بدهد هر کس در فکر این است که چگونه اسکناسی روی اسکناس دیگر بگذارد و از دست دیگری برباید تا گرگ گرسنه نفسش را سیر کند و جالب اینکه اگر گرسنه ای را ببینند احساس انزجار پیدا میکند اگر فقیری را ببیند از او روی گردان میشود با نفرت،غافل از اینکه غذای این گرسنه و اموال آن فقیر در دست خود اوست که دیر یا زود باید پس بدهد (مواظب باشیم).«وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ»4؛ و هر یک را نسبت به کاری که کرده است درجتی است تا خدا پاداش کارهایشان را به تمامی بدهد و به آنان ستم نمی شود. فاطمه محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان 1- سوره بقره آیه 7. 2- سوره انفال آیه 29.3- سوره مطففین آیات 13 و 14. بررسی تفسیر نمونه جلد های 2-9- 5-19-26
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 508]